` `
`

نکاتی در اوصاف بهشت و جهنم

۱ - محدودیت و فقر زبان بشری

دانش بشری درباره زمین و دوهزار میلیارد کهکشان، هرکدام با میلیاردها ستاره، به‌گفته «مکس پلانک» (گیرند نوبل فیزیک)، همچون قطره‌ای است در برابر اقیانوس‌ها. این تازه ۴٪ جهان مادی است که از ۹۶٪ ماده تاریک اطلاع درستی نداریم و از انرژی تاریک که هیچ نمی‌دانیم. با این حال انتظار داریم هرآنچه مربوط به عالم ماوراء فیزیک است را همچون امور دنیایی بشناسیم. این انتظار البته همانقدر غیر منطقی است که اگر جنین در رحم مادر انتظار داشت پیش از تولد از دنیایی که باید به آن وارد شود آگاهی یابد؟

قرآن پیدایش انسان از عناصر خاک و نطفه و.. را «انشاء نخست» شمرده و آخرت را نیز «انشائی دگر»(عنکبوت ۲۰) و می‌پرسد شما که انشاء اولی را شناختید، چرا انشاء دوم را منکر می‌شوید؟ (واقعه ۶۲).

با این حال آفریدگار حکیم به مصداق « چونکه با کودک سر و کارت فتاد، پس زبان کودکی باید گشاد» نیاز کنجکاوانه بندگان را بی پاسخ نگذاشته و به زبان تشبیه برای فهم آخرت به مخاطبان از نمونه‌های دنیایی مثال زده است؛ اگر خواسته به نیکوکاران وعده دهد، به تناسب آرزوهای مخاطبان ۱۴ قرن پیش از باغ سبز و خرم با آب جاری، تکیه بر تخت‌های اورنگ با شراب و شاهد (حوری) و ... وعده داده که همچنان مهمترین اشتغال ذهنی دنیامداران بر محور سکس و ثروت و سُور و سات و شراب و شب نشینی و شهرت و شبیه همین‌ها می‌گردد. اگر هم خواسته از عواقب و آثار ستم و سرپیچی از نظامات جهان بیم دهد، از زندان ابد و عواقبی از آثار ظلم به خود و دیگران به تناسب فهم آنان مثال زده است.

کتاب‌های آسمانی ازعالم بی نهایت به افق فهم انسان «نازل» شده است، این نزول برای امور انسان در رَحِم دنیا از مدل «متشابهات» قابل فهم سود جسته و عکس العمل بندگان با این متشابهات را در آیات ۷ و ۸ سوره آل عمران شرح داده است:

«اوست آن‌که این کتاب را بر تو نازل کرد که (بخش اعظم) آن آیاتی محکم ( استوار و روشن) است که «اُم الکتاب» (اصل و اساس و مرجع) محسوب می‌شود و (بخش) دیگر متشابهات( به زبان تشبیه و تمثیل و استعاره) است، و اما کسانی که در دلشان انحرافی( تمایلی به باطل) است، برای فتنه انگیزی و تاویل گرایی دنبال متشابهات آن می‌روند، حال آنکه تاویل (واقعیت عینی) آن را جز خدا نمی‌داند و «راسخان در علم» می‌گویند، ما به آن ایمان آوردیم، تمامش از سوی پروردگارمان است. و جز خردمندان آگاهی نمی پابند (و در پناه بردن از لغزش در فهم متشابهات دعا می‌کنند) پروردگارا، دل‌های ما را پس از آن‌که هدایتمان کردی به باطل منحرف مکن و رحمتی از سوی خویش بر ما ارزانی دار که تو بسیار بخشنده ای.»
«هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ»
«رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً ۚ إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ»

مصداق امروزی منحرفان امروز که کلمات را از معنای مجازی خود برای دین ستیزی و فتنه‌انگیزی خارج می‌کنند،همان کسانی هستند که بهشت را شبانه روز خوردن و خوابیدن و سکس بی انتها داشتن به معنای متعارف تاویل می‌کنند که وقتی از نیاز طبیعی گذشت نه تنها لذت بخش نیست که تهوع آور و بیماری‌زا هم می‌شود.

۲ - غیر قابل درک بودن وعده‌های بهشتی

در قرآن آمده است: «هیچ کس از چشم روشنی‌های پاداش اعمال که برای آنها مخفی است آگاهی ندارد.»
سجده ۱۷- «فلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ»

۳ - قالب مثال

ما آدمیان عادت کرده‌ایم در مواردی برای تفهیم سخنان خود از مثال‌های ساده استفاده کنیم و این شیوه‌ای بسیار معمول در ادبیات ما به‌خصوص مثنوی مولوی است و در قرآن نیز حدود یکصدبار از «مثال» استفاده شده است، از جمله در دو آیه زیر که وعده‌های بهشتی را، که واقعیت آن غیر قابل تصور است، در قالب مثال بیان کرده است:

رعد ۳۵- «مثال» بهشتی که به پرواپیشگان وعده داده شده، از زیر آن نهرهایی جاری است؛ میوه و سایه آن دائمی است، چنین است سرانجام کسانی که پروا پیشه کردند...
«مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ ۖ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۖ أُكُلُهَا دَائِمٌ وَظِلُّهَا ۚ تِلْكَ عُقْبَى الَّذِينَ اتَّقَوْا...»

به این ترتیب اگر در مجموع ۴۰ بار در قرآن از «بوستان‌هایی که از زیرآن نهرها جاری است» سخن گفته، این نه همان باغ و بوستان‌هایی که با آن آشنا هستیم، بلکه مثالی است از سبز و خرمی سرنوشت کسانی که آب جاری آثار اعمالشان در دنیا تا ابد زندگی آنها را سبز و خرم نگه می‌دارد. عنوان «سبز» در روزگار ما مگر تداعی کننده خرمی زندگی و بارور و بالنده بودن آن نیست؟

باغ سبز عشق کو بی منتهاست
جز غم و شادی در آو بس میوه‌هاست.

و جالب این که ۴ بار در قرآن عبارت «من تحتها الانهار» را به شکل « من تحتهم الانهار/ تجری من تحتی»، تحت اختیار و آثار عمل انسان بودن این جریان نسبت داده است: (زخرف۵۱، انعام۶ وکهف۳۱و یونس ۹).
مثالی دیگر:

محمد ۱۵- مثال بهشتی که به پرواپیشگان وعده داده شده، در آن نهرهایی است از آب تغییرناپذیر(در رنگ و طعم) و نهرهایی از شیری که طعمش تغییر نمی‌کند و نهرهایی از شراب لذت بخش برای نوشندگان و نهرهایی از عسل مصفا، و نیز برای آنهاست از هر ثمری و نیز آمرزشی از پروردگارشان ( که بالاتر از نعمات مادی است).
«مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ ۖ فِيهَا أَنْهَارٌ مِنْ مَاءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ وَأَنْهَارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى ۖ وَلَهُمْ فِيهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَمَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ »

نیازی به توضیح نیست که برای مخاطبان ۱۴ قرن پیش قرآن در صحراهای داغ استوایی عربستان ، جز آب آفتاب خورده باران در حفره سنگ‌های کوهستان مکه و مدینه، آب جاری را باید در نقاطی استثنایی می یافتند و در سرزمین بی آب و علف آن دیار جز مختصر شیر شتر و بز ، خبری از فرآورده‌های لبنی وعسل مصفی و سایر نعمات برای همگان نبوده و چنین وعده‌هایی برای آنان برای دست شستن از شرک و بت پرستی بسی کارساز بوده است.
نه آنکه وعده‌ای فریبکارانه به آنها داده شده باشد، برای کسی که ایده‌آلش همین آرزوهاست، همان به او داده می‌شود، هرچند به نسبت بالاتر بودن افق اندیشه ،سخن از رضوان الهی و مغفرت معبود به میان می آورد. نکته جالب آنکه این مثال ها تا سال ۱۱ بعثت در مکه عنوان شده و پس از آن در سوره‌های مدنی مومنین استوار را به چشم اندازهای بالاتری بشارت داده است.

۴ - بهشت كجاست!؟

خانم «باربارا والترز» مصاحبه گر معروف آمریکائی سالیانی پیش این سئوال را از رهبران مذاهب مختلف جهان کرده و هرکدام تیری در تاریکی رها کرده بودند؛ برحی نواحی خوش و آب و هوای زمین را سراغ داده بودند، بعضی کل زمین یا عالمی در آسمان‌ها را. اما هیچکس، حتی مسلمانِ مورد مصاحبه پاسخ قرآن را نداده بود!؛ بهشت، همه زمین و آسمان‌ها (عالم کهکشانها) است!!

آل عمران ۱۳۳- (از یکدیگر سریع تر) بشتابید به سوی آمرزشی ( پالایش و پاک شدنی) از سوی پروردگارتان و بهشتی به عرض آسمانها و زمین که برای پرواپیشگان (مهارکنندگان نفس) فراهم شده است.
«وَسَارِعُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ»

حدید ۲۱- (در سبقت از هم) پیشی بگیرید به سوی آمرزشی (پالایش و پاک شدنی) از سوی پروردگارتان و بهشتی به فراخنایی مانند آسمانها و زمین که برای مومنان به خدا و رسولش آماده شده، این فزون بخشی خداست که که به هر که خواهد(شایسته بداند) میدهد و خدا دارای فضلی عظیم است.
«سَابِقُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ذَٰلِكَ فَضْلُ اللهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ»
.
تصور بهشت در ذهنیت غالب مردم، مکانی در عالم دیگر است، همان عالمی که آدم نخستین در آن می زیست، اما در کلام قرآن، «مکان بهشت» همین زمین است! زمینی که در آینده بهشت وپایگاه صعود انسان رشد یافته به آسمان‌ها می‌شود،:
و (بهشتیان) گویند: سپاس خداوندی را که وعده خویش بر ما راست گرداند (تحقق بخشید) و«زمین» را میراث ما قرار داد تا از بهشت هرکجا که خواهیم مأوی گزینیم، پس چه نیکوست پداش عمل کنندگان!
زمر ۷۴- «وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ»

به راستی باور نکردنی و بسی شگفت انگیز است اگر دامنه نفوذ انسان بتواند روزگاری، هرچند هزاران سال بعد، بر همه زمین و آسمان‌ها گسترش پیدا کند، اما قرآن این بشارت را نیز داده است:

رحمن ۳۲ تا ۳۶- ای گروه جن و انس ( ناشناخته و مانوس) اگر توانستید از آسمان‌ها و زمین نفوذ کنید. پس نفوذ کنید، (اما) قادر به نفوذ نخواهید بود مگر با تسلطی (علمی و تکنولوژیک)..... (زیرا) بر شما شراره‌های آتش و ذرات ( مهلک) باریده می‌شود که (در برابر آن) قادر به دفاع نیستید!
«يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا ۚ لَا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَان فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِنْ نَارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنْتَصِرَانِ»

۵ - آيا بهشت موجود است؟

آیا بهشت ساخته شده و موجود است یا با دستارود انسان‌ها باید ساخته شود؟ پاسخ این سئوال را قرآن بارها داده است؛ بهشت «میراث» عمل تدریجی پرواپیشگان صالح در طول نسل‌های متوالی در کره زمین تا قیام قیامت است که بارها در قرآن بیان شده است: رک به: شعراء ۸۵، مومنون ۱۰و ۱۱، اعراف ۴۳، زخرف ۷۲،زمر ۷۴ و از جمله:

مریم۶۳-این بهشتی است که از بندگان‌خود به آن‌که پروا (اراده مهار نفس) داشته باشد ارث داده می‌دهیم.
«تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَنْ كَانَ تَقِيًّا»

مومنون ۱۰ و ۱۱- آن‌ها همان میراث برانند،همان‌ها که فردوس را ارث می‌برند و در آن جاودان‌اند.
«أُولَٰئِكَ هُمُ الْوَارِثُونَ الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ»

۶ - بهشت به اهلش نزديك مى‌شود!

این‌هم از شگفتی‌هاست که بر خلاف تصور، این بهشت است که به اهلش نزدیک می‌شود! آیا می‌توان گفت بهشت حالتی از شادمانی در وجود شخص و استفاده از امکانات هستی است، نه الزاما مکانی؟ والله اعلم! رک به آیات زیر:

شعراء ۹۱ و۹۰- و بهشت به پرهیزکاران نزدیک و دوزخ برای رشدنیافتگان آشکار می‌شود.
«وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ»

ق۳۱- و بهشت بی‌درنگ به پرهیزکاران نزدیک می‌شود.
«وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ»

تکویر ۱۳- و آن‌گاه که دوزح مشتعل و بهشت نزدیک شود،هر نفسی برآنچه حاضر کرده آگاه شود.

۷ - آیا بهشت آدم و بهشت موعود یکی است؟

در قرآن ۶ بار از بهشت آدم و همسرش، همواره با لفظ معرفه «الجنه» یاد شده (۱) و ۵۶ بار از بهشت موعود به صورت جمع نکره "جنات" که دلالت بر عظمت و ناشناخته بودن آن می‌کند.(۲)

این سئوال مطرح است که آیا پرهیزکاران از بنی آدم به همان بهشت اولیه والدینشان آدم و همسرش بازمی‌گردند، یا بهشت نخستین معرفه (شناخته شده) بوده و بهشت بعدی نکره (ناشناخته) برای ما؟

کلمه «جنت» بارها در قرآن به همان معنای متعارف باغ و بوستان آمده است، چرا باغ و بوستان آدم را بیرون از زمین پنداشته‌ایم؟ ظاهرا پاسخ این است که قرآن از «هبوط" از آن مکان سخن گفته است، اما با بررسی موارد کاربرد این کلمه درمی یابیم که هبوط الزاما انتقال از مکانی چنین متفاوت و دور نیست؛ مثل هبوط بنی‌اسرائیل از زندگی ساده در صحرای سینا تحت آموزش حضرت موسی، به زندگی مصرفی و مرفه درشهر(مصر) همان نواحی که هبوطی مقامی و تربیتی بوده است (بقره ۶۱، به دنبال آیات هبوط آدم)، هبوط نوح و سرنشینان کشتی او از دریا به ساحل و نیز هبوط سنگ‌ها از کوهستان به پائین در اثر یخبندان و فرسایش (بقره ۷۴) که تماما جابه جایی ساده و مختصری بوده است. فرمان هبوط از موقعیت فرشتگان به ابلیس نیز داده شده ظاهرا هبوطی مقام و منزلتی محسوب می‌شود.

فرمان خروج آدم و همسرش را نیز مطرح می‌کنند (بقره۳۶، اعراف ۲۷ و طه۱۱۷) که می‌تواند نوعی خلع درجه ومقام مثل اخراج از مدرسه و اداره تلقی شود.

مادران نیز در« بهشتِ» آغوش، شير و شهد جان خود را تا دو سال رايگان به نوزادان مي‌دهند، سالیانی نيز محيط خانواده خدمتي يكطرفه به فرزندان است، اما پس از بلوغ، حكمت الهی، استقلال را ايجاب می‌کند. در عالم حيوانات اما، اين عمل با اجبار غریزه انجام مي‌شود. آيا جدايي‌ها از شرايط راحت، «هبوطی» به ميدان سخت كار و تلاش و چالش با مشكلات و مصائب نيست؟ بهشت اولية موّقت و محدود و مجاني بود، با بلوغِ بنی‌آدم و آزمون «امانت اختیار» و در تضاد میان تقوي و فجور( فالهما فجورها و تقواها)، بهشتی كه فراخناي آن همه آسمان‌ها و زمين است (آل عمران ۱۳۳ و حدید ۲۱) به نيروي تقوی، ايمان و عمل صالح انسان‌ها ساخته مي‌شود که برحسب آیات متعدد قرآن میراث و محصول عمل خودشان است.(۳)


۱ - بقره ۳۵. اعراف ۱۹، ۲۲، ۲۷؛ طه ۱۱۷ و ۱۲۱.

۲ - البته کلمه سموات ۶۹ بار در قرآن آمده که ۱۳ مورد آن درباره باغات دنیایی است، در ضمن «الجنه» به صورت معرفه نیز ۵۳ بار درباره بهشت موعود آمده است.

۳ - از جمله: انعام ۱۲۷، اعراف ۴۳، مریم ۶۳، مومنون ۱۱، شعراء ۸۲، سجده ۱۷، زمر ۶۳، زخرف ۷۲،احقاف ۱۴ و واقعه ۲۴.

`