`  

دريافت نسخه پى‌دى‌اف

`
`

اجـابت دعـــا (۳)

دعـاهاى اجـابت شده سينـه‌هاى پـاك
 

در دو بخش گذشته تلاش گرديد نشان داده شود مكانيسم "اجابت دعا" امرى درونى و فعل و انفعالى نفسانى است كه در چارچوب نظامات و توفيقات الهى توسط خود ِ دعاكننده، از طريق برداشتن موانع و پيمودن راه براى رسيدن به مقصود حاصل مى‌گردد و دعاهاى زبانى و واسطه‌تراشى‌هاى متعارف در فرآيند اجابت بى‌تأثير مى‌باشند.

آنچه به ظاهر ضرورت تلاش دعا كننده براى برداشتن موانع را نقض مى‌كند، نمونه‌هاى فراوانى است ازاجابت دعا در گزارش‌هاى قرآنى از زندگى برخى پيامبران، كه به محض دعا و درخواست از پروردگار، دعايشان مستجاب شده است، بدون آنكه شرطى براى آنها قائل شده و يا مانند نمونه‌هاى قبلى در مورد انسان‌هاى معمولى، برداشتن موانع و پيمودن راه به سوى مقصد به آنان توصيه شده باشد!

از آن عجيب‌تر، دعا و درخواست‌هاى به ظاهرغيرممكن آنهاست كه با معيارهاى طبيعى، كاملا غيرمتعارف و محال مى‌آمده، با اين حال به اجابت رسيده است!! اين چه رمزى است كه اجابت دعاهاى ساده مردم عادى به تلاش خودشان (براى رفع موانع و پيمودن راه) حواله داده شده، اما دعاهاى بزرگ و غيرمتعارف پيامبران به سرعت اجابت شده است!؟

پاسخ اين سئوال را به نظر مى‌رسد در معناى ريشه‌اى كلمه "اجابت"، كه همان رفع مانع و حجاب و پيوستن به يار است، بايد جستجو كرد و ما در بخش اول اين نوشته به تفصيل آن را توضيح داده‌ايم. همانطور كه قرآن به صراحت بيان داشته است (از جمله: ق۱۶، واقعه۸۵، انفال۲۴)، خدا از خودمان به ما نزديك‌تراست و اين ماهستيم كه از او دور شده‌ايم و براى رسيدن به او بايد ازخودخواهى‌هايمان كه حجاب و مانعى براى دريافت رحمت او شده بگذريم. مسلماً اگر چنين توفيقى حاصل شود، عملا وصال حاصل شده و اجابت (درمعناى دقيق كلمه) تحقق يافته است:

دوست نزديك تر از من به من است

 

وين عجب تر كه من از وى دورم

چـه كنم، با كه تـوان گفت كه دوست

 

در كنــــار مـــن و مـــن مهجــورم

به اين ترتيب با توجه به وعده قطعى پروردگار كه هر كس مرا بخواند مسلماً دعايش اجابت مى‌شود (از جمله: بقره۱۸۶، نمل۶۲، غافر۶۰)، پيامبرانى كه با از "خود" گذشتگى و اخلاص، منيـّت‌هاى خود را قربانى كرده و به او رسيده‌اند، مشمول اين وعده حق قرارمى‌گيرند و خواسته‌هاى خالص‌شان عين اجابت مى‌گردد! مگر مواردى (همچون حضرت نوح براى نجات پسرمنحرفش) كه تحت تأثير احساسات و عواطف انسانى، خواسته‌اى بشرى و مغاير با مصلحت ربوبى مطرح كرده باشند، و در اين صورت البته مورد هشدار و تهديد و تنبيه هم قرار گرفته‌اند كه نمونه‌هاى فراوانى در قرآن گزارش شده است.

نمونه‌هاى زير تنها برخى از دعاهاى اجابت شده سينه‌هاى پاك و دل‌هاى سوخته‌اى است كه از خود گذشته و به محبوب رسيده بودند:
 

دعاى حضرت زكريا(ع) براى فرزند

به نقل قرآن (در سوره‌هاى مريم آيات ۱ تا ۱۵ و آل‌عمران ۳۸ تا ۴۱)، حضرت زكريا(ع) هنگام ايراد اين دعا و نداى پروردگار پيرمردى فرتوت و همسرش از ابتدا عقيم و نازا بوده است، بنابراين از طريق عوامل طبيعى و معيارهاى متعارف چنين درخواستى ممتنع و محال به شمار مى‌آيد، با اين حال دعاى او ازآنجا كه تقاضاى فرزند را براى تداوم بخشيدن به رسالت بيدارى مردم و پيگيرى پيام‌هاى موحـّدانه آل‌يعقوب طلب كرده بود، وتنها "رضايت ربّ" را براى اين فرزند آرزو مى‌كرد، اين دعاى خالص از خودخواهى كه يك‌سره براى منظورى معنوى بود، برآورده گرديد.
 

دعاى يونس(ع) دردل نهنگ دريا

ابتلاى حضرت يونس را قرآن در سوره‌هاى متعددى (از جمله: انبياء ۸۷ تا ۸۸، قلم ۴۸ تا۵۰، صافات ۱۴۳ تا ۱۴۸) نقل كرده است كه از شگفتى‌هاى زندگى پيامبران است. در شرايط عادى نجات از بطن ماهى و درياى مـّواج امرى غيرممكن به شمار مى‌رود، اما سوابق درخشان او در ايمان و عمل صالح و دعاهاى توحيدى خالصش توأم با توبه و تسليم و اعتراف به خطايش در ترك قوم، دعاى خلاصى او را به اجابت رساند و آينده درخشانى براى خودش و قومش رقم زد! چه بسا اين داستان دركنار پندهاى پرگهرش، نمادى هم از امكان خلاصى از زندان به مدد دعاى خالص باشد.
 

دعاى يوسف(ع) در طوفان مكرها و مراوده‌هاى جنسى

براى كسى مثل يوسف كه برده زرخريدى در كاخ مقامى دربارى در نظام فرعون بود و درآن روزگار برده‌ها فاقد ارزش و آزادى بودند، امكان فرار از كاخ و نجات از تمناهاى همسر عزيز مصر وجود نداشت، بنابراين به طور عادى چاره‌اى جز تسليم به خواسته نامشروع ارباب نبود، اما پناه بردنش به پروردگار هنگامى كه زليخا درهاى كاخ را بسته و خود را به او عرضه نمود، درهاى رحمت ربوبى را بروى او باز كرد و دعاى خالصانه‌اش براى نجات از وسوسه زنان دربارى، هنگامى كه در دو راهى تسليم به تمايلات نفسانى يا تحمل شكنجه و زندان قرار گرفت و زندان را برننگ و نكبت ابدى ترجيح داد، به اجابت و نجات رسيد.
 

دعاى ايوب(ع) درچنگال بيمارى و غم فقدان عزيزان

ايوب به دردى ظاهراً بى‌درمان گرفتار شده بود كه در روزگار گذشته علاجى براى آن نبود. علاوه برآن، همسر و فرزندانش نيزبه دليلى كه براى ما روشن نيست (شايد فرار ازسرايت بيمارى) او را ترك كرده بودند. به اين ترتيب هم جسم، و هم جان و روانش سخت پريشان و آسيب ديده بود، با اين حال به دليل اخلاصش در عبادت و صبر و تحملش درابتلائى كه محبوب مبتلايش كرده بود، دعايش به اجابت رسيد؛ هم از بيمارى لاعلاج بهبودى يافت و هم خانواده‌اش به او بازگشتند و دو برابر شدند (سوره‌هاى ص۴۱ و انبياء ۸۳ و۸۴).

اجابت دعاى او البته به هدايت ربوبى با توصيه به آب تنى كردن و نوشيدن از چشمه آبى سرد (معدنى) و مصرف تركيبى گياهى تحقق يافت و نشان داد كه حتى صعب العلاج‌ترين بيمارى‌ها و سنگين‌ترين غم و غصه‌ها نيز بيرون از امكان و اعجاز اخلاص در دعا نيست و انسان به نيروى لايزالى كه خداوند در دل‌هاى پاك قرار داده است، مى‌تواند غيرممكن‌هائى را ممكن سازد
 

دعاى ابراهيم(ع) براى مردم و آيندگان

از شگفت‌ترين ادعيه انبياء كه نه تنها از مسائل شخصى و خانوادگى فراتر بود، بلكه ابعاد مكانى و زمانى را نيزدر نورديده، در گستره‌اى بسيار وسيع نسل‌هاى بعدى را در برگرفت! دعاى حضرت ابراهيم بود.

ابراهيم از همان زمان كه توسط پدرش تهديد به سنگسار و تبعيد از شهر و ديار شد، به دامان دعاى پروردگار متوسل شد و اظهار اميدوارى كرد كه محروم از اجابت او نباشد:

(ابراهيم) گفت: تو را به سلامت؛ من از پروردگارم براى تو درخواست آمرزش خواهم كرد، كه او نسبت به من مهربان است. من از شما و بت‌هائى كه به جاى خدا (به نيايش) مى‌خوانيد، كناره مى‌گيرم و پروردگارم را دعا مى‌كنم، اميدوارم از خواندن او بى‌بهره نباشم.

آن قدر كه قرآن از دعاهاى حضرت ابراهيم نقل كرده، گمان نمى‌كنم از هيچ يك از پيامبران نقل كرده باشد! برخى از اين ادعيه جنبه شخصى و خانوادگى دارد، اما بسيارى از آنها براى مردم معاصر و حتى نسل‌هاى آينده است كه برخى از آنها را مشاهده مى‌كنيد:

۱ـ دعاى تبديل دره خالى از سكنه مكه، به شهرى اَمن:
ابراهيم ۳۵- وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَٰذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ
و ياد كن هنگامى را كه ابراهيم گفت پروردگارا اين شهر را ايمن گردان و مرا و فرزندانم را از پرستيدن بتان دور دار

۲- دعاى مشتاق شدن دل‌هاى مردم به رفتن به سوى اين كانون توحيد
ابراهيم ۳۷- ... فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ
... پس دلهاى برخى از مردم را به سوى آنان گرايش ده

۳- دعاى برخوردارى مردم اين دره فاقد استعداد كشاورزى و دامدارى ازرزق الهى
ابراهيم ۳۷- ... وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ
... و آنان را از محصولات مورد نيازشان روزى ده باشد كه سپاسگزارى كنند

۴- دعاى آمرزش براى خود و والدين و همه مؤمنين.
ابراهيم ۴۱- رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ
پروردگارا روزى كه حساب برپا مى‏شود بر من و پدر و مادرم و بر مؤمنان ببخشاى

۵- دعاى برانگيخته و بالنده شدن انسان ممتازى از ميان گرويدگان به اين آئين توحيدى براى نجات بشريت در نسل‌هاى آينده!
بقره ۱۲۹- رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ ۚ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
پروردگارا در ميان آنان فرستاده‏اى از خودشان برانگيز تا آيات تو را بر آنان بخواند و كتاب و حكمت به آنان بياموزد و پاكيزه‏شان كند زيرا كه تو خود شكست‏ ناپذير حكيمى

شگفت اين كه همه اين درخواست‌ها اجابت شده است؛ هم دره مكه ِآن روزگار، تبديل به تنها مركز اَمن و امان در دل صحراى عربستان با قبائل وحشى در حال قتل و غارت يكديگر شد، هم دل‌هاى مؤمنينى از اقصى نقاط جهان شيفته طواف كعبه و مكه پايگاه بزرگترين تجمع بشريت گرديد و هم بعد از حدود ۲۰۰۰ سال دعاى ابراهيم براى برانگيخته شدن انسان ممتازى (عيناً با همان خواسته‌ها) با بعثت پيامبر اسلام اجابت گرديد! (سوره جمعه آيه ۲).
 

دعاى مادرحضرت مريم(س)

در دنياى امروز بيش از دو ميليارد مسيحى مديون دعاى زن بيوه‌اى هستند كه با خالصانه‌ترين شوق قلبى فرزند عزيزتر از جانش را، كه قرار است به زودى متولد شود، به پروردگار محبوبش هديه مى‌كند تا به عنوان خدمت‌گذار وقف معبد گردد!

پروردگار نيز اين دعاى بى‌شرك و شائبه را به بهترين شكل مى‌پذيرد و نه تنها مريم را به بهترين شيوه مى‌پروراند و بر همه زنان عالم سرورى مى‌دهد، بلكه فرزندش عيسى مسيح (ع) را نيز الگو و نمونه‌اى براى اُمت بنى‌اسرائيل مى‌سازد.

به راستى چه كسى باور مى‌كرد دعاى يك زن دل سوخته و بيوه مانده (همسرعمران) چنين بركات جهان شمولى داشته باشد!؟ وقتى فاصله‌ها برداشته و اتصال برقرار گردد، اجابت اين چنين معجزه مى‌كند!
 

دعاى حضرت سليمان(ع)

دعاى حضرت سليمان (ع) براى دستيابى به مُلكى (حكومت و قدرتى سياسى) كه در آينده نيز هيچ كس به چنان پايه و تسلطى نرسد! نيز از عجائب دعا و اجابت آن، و از شگفتى‌هاى قصص انبياء است. البته با توجه به مجموعه آياتى كه در قرآن درباره اين پيامبر آمده است، مى‌توان دريافت كه سليمان چنين شوكت و قدرتى را نه براى ارضاء حس جاه طلبى و جمع قدرت و ثروت، بلكه براى دفع اقوام وحشى متجاوز و ايجاد چنان امنيت و آرامشى طلب مى‌كرد كه بندگان بتوانند در سايه آن به زندگى سالم و خدمت و عبادت بپردازند.
 

دعاى حضرت سليمان(ع)

در قرآن، فرعون سمبل و نماد استكبار و استعلا، و قوم بنى‌اسرائيل نماد استضعاف واستثمارشمرده شده است كه تحت سلطه مثلث: فرعون (نماد فريب اعتقادى)، هامان (نماد قدرت نظامى سركوب‌گر) و قارون (نماد قدرت اقتصادى وابسته واستثمارگر) دمار از روزگار اين قوم اسير و برده در سرزمين مصر درآورده بود.

برحسب محاسبات ظاهرى، كه نظام مسلط و مقتدر بايد روز به روز قوى‌تر و مردم مظلوم روز به روز ضعيف‌ترگردند. هيچ روزنه اميدى در آن روزگار براى نجات به چشم نمى‌خورد. اما مشيّت خدا كه بر آزادى ملت‌هاى تحت ستم و حاكم ساختن آنان بر مقدرات و سرنوشت خويش استوار شده است، اين شرايط غيرعادلانه را به سود ملتى كه تحت رهبرى حضرت موسى به استقامت پرداخته بود تغيير داد.

نقش دعاهاى موسى و هارون در اين ماجرا بسيار كارساز و تعيين كننده بوده است و اجابت پرودگاردر توصيه به امت براى ادامه استقامت و احتراز از گرايش به ناآگاهان در پى همان دعاها آمده است (يونس ۸۹).

موارد فوق فقط نمونه‌هائى از اجابت خواسته‌هاى به ظاهر محال در زمينه‌هاى متنوع بود. قرآن مثال‌هاى ديگرى نيز از اجابت دعاى پيامبران ديگرآورده است كه باورمندان را كفايت مى‌كند. آيا نمى‌توان گفت كه تاريخ را دعاهاى سينه‌هاى پاك و اراده‌هاى نيرومند و پشتكار مردان و زنانى مصمّم ساخته است!؟
 

ايـن همـه گفتيـم ليك انـدر بسيـچ

  ابى عنـايات خدا، هيچيـم هيچ
بى عنـايـات حـق و خـاصان حق   گر ملك باشد سياهستش ورق
اى خدا! اى فضل تو حاجت روا   بـا تـو يـاد هيچ كـس نبود روا

دوازدهم شهريور۱۳۸۹
۳ سپتامبر ۲۰۱۰


 

`