`  

دريافت نسخه پى‌دى‌اف

`
`


حِجــــاب


گمان نمي‌كنم از ميان احكام شرعي، هيچكدام به اندازه حكم "حجاب" براي خانم‌ها، به خصوص دختران جوان سخت و ناپذيرفتني و با تمايلات نفساني آنها در تعارض باشد. بسياري از بانوان اين حكم را خلاف طبيعت زن و محدود و محبوس ساختن او مي‌دانند و آن را زنداني تصور مي‌كنند كه بايد از آن گريخت. آيا آفريدگار حكيم حكمي غير عادلانه و تبعيض‌آميز به زنان تحميل كرده يا مصلحت و منفعتي موافق طبعشان در كار است كه بايد آن را شناخت؟

كلمه "حجاب" اصطلاحي عرفي است و در قرآن هرگز به معناي چادر، مقنعه، روسري و ... نيامده است. از مواردي كه مشتقات اين كلمه در قرآن به كار رفته است، مفهوم پرده، پوشيدگي و حريمي كه مانع ورود غريبه مي‌شود استنباط مي‌گردد. كاربرد اخلاقي اين كلمه در مورد زنان، اعتقاد به وجود حريم و مرز و محدوده‌اي در مناسبات فردي و اجتماعي با مردان است قيد و بندي كه قانون شريعت آن را مقرر مي‌سازد.

از نظر طبيعي، انسان تنها موجودي است كه به دليل اختيار و آزادي خداداد و آگاهي به نيك و بد رفتار خود "احساس شرم" مي‌كند و مي‌كوشد اندام جنسي خود را، كه در معرض سوء استفاده قرار مي‌گيرد، بپوشاند. سواي انسان، موجودات ديگر، كه به فرمان غريزه خطاناپذير زندگي مي‌كنند، هرگز "احساس شرم" و خجالت يا گناه نمي‌كنند.

قصه نمادين آدم و حوا در بهشت و اينكه براي نخستين بار اقداَم به پوشاندن اندام جنسي خود بوسيله برگ‌هاي بهشت مي‌كنند، دقيقاً پس از نافرماني در خوردن از ميوه ممنوعه و نخستين گام و تجربه اراده و اختيار در اين موجود تازه پديد آمده، يعني فصل جدائي نوع انسان از ساير حيوانات است. از آنجائي كه آدم و حوا هر دو اقدام به پوشاندن خود كردند، معلوم مي‌شود پوشش و حجاب زن و مرد (هر دو) اولين نشانه و علامت "اراده" و كنترل غريزه در برابر تحريكات خارج از سيستم، به عنوان اسلحه‌اي دفاعي است.

به اين ترتيب مسئله پوشش و احساس شرم و گناه از نظر تاريخ و طبيعت، سابقه‌اي به درازاي عمر نوع انسان در روي زمين دارد و چيزي نيست كه توسط متوليان ديني در جوامع مذهبي ساخته پرداخته و تحميل شده باشد. اختلافي كه هست بر سر ميزان و محدوده اين پوشش است. يك طرف اين طيف، بي‌بند و باري مطلق، كشف حجاب كامل و آزاد ساختن روابط زن و مرد، يعني رها ساختن اسب سركش هوا و هوس و غرائز جنسي است، طرف ديگر، محدود و محبوس ساختن زن در كنج خانه و قطع همه روابط و مناسبات او با محيط و مردمان ديگر است

مسئله مهم پيدا كردن جايگاه معقول و مصلحت‌آميز در راستاي اين طيف است كه سرآغازش پوشاندن فقط اندام‌هاي اصلي جنسي، با پوششي مختصر به اندازه برگ درخت !!است، و انتهايش، در خمره بردن زن و خفه و خاموش كردن او!

آنچه از معارف قرآني در فهم فلسفه و فوايد اين حكم مي‌توان دريافت كرد بعضاً عبارتند از:

۱- حجاب امري دو طرفه براي زن و مرد است و در يك رابطه عرضه و تقاضا قرار دارد. بسياري مي‌پندارند زنان بايد خود را بپوشانند و مردان نگاه خود را، در حالي كه آيه ۳۱ سوره نور هر دو حكم را براي هر دو جنس مقرر داشته است.

۲- حريم قائل شدن براي زن به خاطر "امنيت" خودش در برابر بيماردلان هوسران و دزدان ناموس است و نقش نگه‌دارنده دارد نه بازدارنده و برده كننده. نگاه كنيد:

احزاب ۵۹- اي پيامبر، به همسران و دختران خود و زنان مؤمن بگو: روسري‌هاي خويش را بر خود فرو پوشند كه مناسب‌تر است، از آن جهت كه ( به متانت و وقار) شناخته شوند و مورد آزار (هرزگان) قرار نگيرند؛ و (در مورد كوتاهي‌هاي گذشته) خدا آمرزنده و مهربان است.

۳- حجاب (به معناي داشتن حريم در ارتباط با غير محارم) براي حفظ خانواده به عنوان كانون پرورش نوباوگان و تحكيم روابط زن و شوهر است. وسيله‌اي است كه از سردي و سستي مناسبات زناشوئي مي‌كاهد و همسران را به يكديگر نيازمند و وابسته‌تر مي‌كند. رخنه برداشتن اين حريم، به تمايلات تنوع‌طلبانه و هوسباز آدمي راه ورود و ميداني مي‌دهد كه به فروپاشي خانواده‌ها مي‌انجامد. همانطور كه پيشگيري، همواره بهتر و ارزان‌تر از درمان است، پوشش اندام‌هاي تحريك‌كننده (زن و مرد) و فرو پوشاندن نگاه، در بهبود بخشيدن به بيماري‌هاي اخلاقي بسيار مؤثرتر است.

۴- بيشتر مردم از كلمه "حجاب"، چادر و مقنعه يا روسري را تصور مي‌كنند، در حالي كه نه اين كلمه در قرآن به معناي چادر آمده‌است و نه پوشاندن ظاهري سر شرطكافي مي‌باشد.
قلمرو حجاب در قرآن از نحوه سخن گفتن (۱) و نوع نگاه (۲) آغاز مي‌شود كه هيچكدام را چادر نمي‌پوشاند. بسياري از مجادله‌ها بر محور موي سر است، در حالي كه پوشاندن سرسينه و گردن، كه صريحاً در قرآن توصيه شده (۳)، و احتراز از پوشيدن لباسهاي تنگ و بدن‌نما، مهم‌تر است.
قرآن پوشاندن هر آنچه را كه "زينت" (زيبائي جلب كننده) محسوب مي‌شود براي زنان پاكدامن ضروري دانسته‌است. اينكه آيا موي سر "زينت" محسوب مي‌شود يا خير، بايد به وجدان بي‌طرف و عقل مستقل از تمايلات نفساني مراجعه كرد.
اگر در قرآن صريحاً سخني از موي سر در ميان نيامده و يا پوشاندن آن مورد اختلاف است، به نظر مي‌رسد علت وضعيت تاريخي بوده‌است. زيرا در زمان نزول قرآن، و امروز نيز، در محيط عربستان به دليل شدت آفتاب و گرد و خاك هوا، زن و مرد سر خود را مي‌پوشاندند و نيازي به ذكر اين حكم نبوده‌است.

۵- تفاوت ديدگاه برخي جوامع غربي در نمايش و بهره‌برداري هر چه بيشتر از زيبائيهاي ظاهري زن و استفاده از آن در عرصه تبليغات و فروش كالا يا عرضه آن در بازار هنر و هوا و هوس جوانان و ... با ديدگاه ديني كه بر مراقبت و محافظت از زيبائي خداداد اصرار مي‌ورزد، از تفاوت جهان‌بيني و انسان‌شناسي آنها ناشي مي‌شود.
مسئله بر سر دنياپرستي و پيروي از هوا و هوس و لذت‌هاي زودگذر از يكطرف، و مصلحت‌انديشي بلند مدت فرد و جامعه و آخرت‌طلبي از طرف ديگر است. هرگز نمي‌توان كسي را، كه سقف نگاهش در افق آرزوهاي موقت دنيائي و لذات آن است، از خودنمائي باز داشت.

۶- آيات مربوط به رعايت حريم در مناسبات زن و مرد، عمدتاً در سوره‌هاي نور و احزاب در سال‌هاي ۱۸ تا ۲۳ رسالت در مدينه (نه مكه) نازل شده‌است (۴). يعني در ساليان آخر رسالت پيامبر، به عنوان روبنا و تزئين بنائي كه اساس و اركان اصلي آن قبلاً ساخته شده‌است. اين موقعيت زماني مسئله بسيار مهمي را مطرح مي‌كند كه تا زير بنا و شالوده فكري و فرهنگي جامعه ساخته نشود، نمي‌توان روبنائي را بر آن استوار كرد.

بحث بر سر اولويت‌ها و تقدم تأخرهاي تربيتي در يك جامعه است. قرآن احكام مربوط به تحريم مسكرات، قمار، حجاب و امثالهم را موقعي مطرح مي‌كند كه زيربناي اعتقادي جامعه با معارف مربوط به توحيد، قيامت و قصص انبياء و اخلاقيات ساخته شده‌بود، آن هم عمدتاً از طريق ارائه الگو و نمونه، نه فرمان بخشنامه‌اي! در حالي كه در جامعه پس از انقلاب خودمان ، بيشتر حساسيت‌هاي متوليان، به جاي فعاليت‌هاي فرهنگي و ارشادي، متوجه حجاب و برخوردهاي خشن با بدحجابي و مظاهر فرهنگ غربي شد، تلاشي بي‌حاصل كه تنها به ظواهر مي‌پرداخت و از عكس‌العمل‌هاي باطني غافل بود.

به قول مولوي در مثنوي معنوي:

نبرد عشق را جز عشق ديگر

چــرا ياري بجوئي زو نكوتــر

هر گاه معلمان اخلاق يك جامعه نهال عشق زيباتري را در دل جوانان كاشتند، مي‌توانند اميدوار به برومندي و باروري نسل نو گردند و خيالشان از خط و خال شاهدان دنيائي آسوده گردد.

عشق‌ هائي كــز پي رنگي بــود،

عشق نبــود عاقبت ننگـي بــود

زآنكه عشق مردگان پاينده نيست، زآنكه مرده سوي ما آينـده نيست
عشق آن زنده‌گزين كو باقي است، كز شراب جان فزايت ساقي است
عشق آن بگزين كه جمله انبيــاء، يافتـنــد از عشق او كــار و كيـا
تو مگو ما را بدان شــه راه نيست، با كريمــان كارها دشــوار نيست

۷- براي بي‌حجابي هيچگونه كيفر و مجازاتي دنيائي در قرآن مقرر نشده‌است. اگر هم عملاً چنين مجازات‌هائي در برخي كشورهاي اسلامي اجرا مي‌شود، تشخيص فقيهان و مصلحت‌جوئي هاي بشري است، نه حكم و فرمان الهي. شايد بي‌كيفر گذاشتن آن در قرآن، به دليل حاكميت نظام عرضه و تقاضا در اين امر و امكان خنثي كردن آن با بي‌اعتنائي و نگاه نكردن مردان باشد! به راستي چگونه مي‌توان كسي را از عرضه آنچه خريدار فراوان دارد! باز داشت؟

امّا بر خلاف آنچه معمول است، تهديد و تنبيه دنيائي قرآن، به جاي زنان، متوجه مردان هرزه و مزاحمي است كه متعرض بانوان مي‌گردند. نگاه كنيد به سوره احزاب آيه ۶۰:

"هر گاه منافقان و كسانيكه در دلشان مرض است و شايعه‌پراكنان شهر از كار خويش دست بر ندارند، تو را بر دفع ايشان بر مي‌انگيزيم، آن گاه جز مدت كوتاهي در همسايگي تو نپايند (از شهر اخراج خواهند شد). در حالي كه نفرين شده بوده و هر جا يافت شوند دستگير و نابود گردند."
 


۱- سوره احزاب آيه ۳۲

۲- سوره نور آيه ۳۰ و ۳۱

۳- سوره نور آيه ۳۱

۴- با استفاده از جدول شماره ۱۵ كتاب "سير تحول قرآن" از مرحوم مهندس مهدي بازرگان
 

`