`  

دريافت نسخه پى‌دى‌اف

`
`

در مفهوم «شُكــــر»
به بهانه «روز شكرگزارى»


فردا به مناسبت روز "شكرگذارى" كه آن را Thanksgiving مى‌نامند، در آمريكا تعطيل سراسرى‌ است وخانواده‌ها طبق سنتى‌ قديمى، به ياد نخستين مهاجرانى‌ كه براين سرزمين پهناور پاى‌ نهادند و از رزق پروردگار، از جمله بوقلون‌هاى‌ وحشى‌، بهره‌مند شدند، گرد ميزغذا جمع مى‌‌شوند و با دعاى‌ شكرگذارى‌، از بوقلمونى‌ بريان شده به عنوان نمادى‌ از نعمت‌هاى‌ پروردگار تغذيه مى‌كنند. چنين سنتى‌ در فرهنگ مسيحى‌، شايد بى‌تأثير از يادگار رزق الهى‌ براى‌ مهاجرين اوليه بنى‌اسرائيل از مصر به صحراى‌ سينا نباشد كه به تعبير قرآن، خداوند آنها را در آن صحراى‌ غيرمسكون، از "مَنْ و سَلْوي" (ظاهراً نوعى‌ صمغ درختى‌ و پرنده‌اى‌ وحشى = نشاسته و پروتئين) روزى‌ داده است (۱).

هرچند نظام سرمايه‌دارى‌ از چنين سنتى‌ همچون روزهاى‌ قراردادى‌ ديگر مثل: كريستمس، روز مادر، روز پدر، روز اظهاردوستى‌ و محبت (Valentine’s Day)، هالووين (Halloween) وغيره بهانه‌اى‌ براى‌ كشاندن مردم به فروشگاه‌ها و خريد هرچه بيشتركالاهاى‌ مصرفى‌ تبديل كرده و بيشترخانواده‌هاى‌ آمريكائى‌ فلسفه معنوى‌ چنين روزى‌ را فراموش كرده‌اند، با اين حال هنوز هم شمار زيادى‌ ازاين ملت اين سنت را زنده مى‌دارند و دعاى‌ سفره را قبل ازخوردن غذا مى‌خوانند.

سنت‌هاى‌ هر ملتى‌ عمدتاً در مسيرتاريخ به تدريج رنگ مى‌بازند و با فراموشى‌ فلسفه بنيادى‌ آن، شكل و پوسته بى‌محتوايش در خدمت اهدافى‌ ديگر قرار مى‌گيرد. سنت‌هاى‌ نوروزى‌ ما نيز همچون هفت‌سين، چهارشنبه سورى‌، سيزده به در، حتى‌ اسامى‌ ماه‌هاى‌ سال كه نام‌گذارى‌ هركدام مبنائى‌ معنوى‌ داشت، چنين سرنوشتى‌ پيدا كرده است.

رسومات مذهبى‌مان هم مثل، سفره انداختن، سمنو پختن، حلوا، شله زرد، آش نذرى‌، شمع نذركردن و سقاخانه و امثالهم كه در دوران قديم كاربردى‌ به نيّت اطعام مساكين و صله رحم و روشن كردن كوچه‌ها در آغاز شب و تشنه‌اى‌ را سيراب كردن داشت، امروز به تشريفاتى‌ خالى‌ از محتوا و كم بهره تبديل شده است. بگذريم از اعياد و سوگوارى‌هاى‌ مذهبى‌ كه شكل و شعار و آداب و رسوماتش برشعور و شناخت و عبرت و آموزش ِمتناسب با نياز روزگار غلبه يافته است و خلائق خوشحال از آن كه خدمتى‌ خداپسند و به خير خلق مى‌كنند، در فضائى‌ شمع بر مى‌ افروزند كه تابش شديد چلچراغ‌هايش درانعكاس آينه كارى‌هاى‌ تزئينى‌ چشم را مى‌آزرد!

مسلمانان اوليه گويا هرهفته يا هرماه گردهم مى‌آمدند تا سوره انعام را، كه به اصطلاح ايدئولوژيك‌ترين سوره‌هاى‌ قرآن است و بيش از همه سوره‌ها مبانى‌ نظرى‌ شرك و توحيد را تبيين كرده است، بخوانند و ديدگاه‌هاى‌ خود را اصلاح نمايند. از آنجائى‌ كه تلاوت چنين سوره‌اى‌ طولانى‌ تا دير وقت به طول مى‌انجاميد، غذاى‌ مختصرى‌ هم تدارك مى‌ديدند. اما امروزاز چنان سنتى‌ فقط سفره‌اش مانده و قرائتى‌ خشك و خالى‌ بدون توجه به معنا و مقصود آيات، آن هم نه براى‌ بارور كردن باورها، بل برآورده شدن حاجات و جلب منفعتى‌ يا دفع مضرتى‌ و مصيبتى!

شكرگذارى‌ هم در شناخت امروز ما جايگاه و جلوه بهترى‌ ندارد. به ياد مى‌آورم تابلوهاى‌ "نماز تشكر از خداست" را در بزرگ راه‌هاى‌‌ تهران كه در مقام جلب جوانان براى‌ نماز، شكر را از مقوله تشكر زبانى‌، آن هم از خدائى‌ كه بى‌‌نياز مطلق از مدح و سپاس ماست (۲)، با قياس به نفس بشرى‌ تبليغ مى‌كردند! البته احساس شكرو سپاس قلبى‌ داشتن و به زبان آوردن آن نيكوست (۳)، اما تا به عمل نيايد نتيجه مطلوب نمى‌دهد، در معارف قرآنى‌ آمده است كه خداوند به خاندان داود فرمان داد "عمل شاكرانه" كنند كه بندگان شاكر اندك‌اند:

سبا ۱۳ - ...اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا ۚ وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ

اصطلاح "صدهزار بار شكرخدا" در زبان مردم به سادگى‌ جريان دارد و مى‌توان صفرهاى‌ بيشترى‌ هم تا بى‌نهايت مقابل آن نهاد تا ثواب تصورى‌اش افزون گردد!! اما به طور جدى‌ اين سئوال مطرح است كه شكر عملى‌ چگونه است و چرا، در حالى‌ كه برخى‌ مقامات آموزش و پرورش بخشنامه و كارت ختم صلوات براى‌ مدارس راهنمائى‌ و دبيرستان‌ها صادر و براى‌ تعداد صلوات‌هائى‌ كه محصلين مى‌فرستند جايزه تعيين مى‌كنند (۴)! وبرخى‌ كانال‌هاى‌ مذهبى‌ تلويزيونى‌ خارج كشورهر روز آمار زيارت نامه‌هائى‌ را كه بينندگان از دور خوانده و گزارش كرده‌اند اعلام مى‌كنند، شاكران اندك‌اند!؟

چرا كسانى‌ كه به توصيه و تشويق حاشيه نويس‌هاى‌ كتاب مفاتيح الجنان، دعاهائى‌ را مى‌خوانند كه ادعا شده ثوابش از سالها نماز و روزه و حج و جهاد بالاتراست!! بندگان شاكر شمرده نشده‌اند(۵)؟

كجاى‌ مسئله اشكال دارد كه هيچكدام اين كارها شكر شمرده نشده است؟

شاكر بودن يا نبودن وصف انحصارى‌ انسان‌ها نيست، خدا هم به تعبير قرآن"شاكر" و" شكور" است!! و اين از نام‌هاى‌ نيكوى‌ اوست: والله شكورحليم، ان ربنا لغفورشكور، فان الله شاكرعليم... (۶).

شاكر بودن خدا چگونه تحقق مى‌يابد كه بندگان نيز بايد چنان كنند؟... برحسب آنچه اهل لغت دراصل ومعناى‌ ريشه‌اى‌ اين واژه گفته و در كتاب‌هاى‌ لغت آورده‌اند (۷)، نوعى‌ فزايندگى‌ و افزايش، رشد و شكوفائى‌، خير و بركت در مفهوم شكر وجود دارد. مثل حافظه و مغز انسان كه هرچه بيشتر از اين موهبت و منبع لايزال كار بكشيم و شكرش را به جا آوريم، فعال‌تر مى‌شود. يا عضلات كه با ورزش و كاربرى‌ بيشتر نيرومندتر مى‌شوند. گفته مى‌شود مصرف هر چيزى‌ آن را كم مى‌كند، اما مصرف درست نعمت آن را افزون مى‌سازد! (۸).

در مثنوى‌ مولوى‌ در بيان جوشش درونى‌ انسان كه تمثيلى‌ است از شكرورزى‌ آمده است:

آب كم جو تشنگى‌ آور به دست                                     تا بجوشد آبت از بالا و پست

از آنجائى‌ كه ممكن است كسانى‌ كلمه شكر را واژه‌اى‌ دينى‌ و تنها در ارتباط با پروردگار تصور كنند، لازم است معناى‌ آن را در زبان عربى‌ و كتاب‌هاى‌ لغت بررسى‌ كنيم. فرهنگ لغات عربى‌ تعريف‌هاى‌ زير را ارائه داده‌اند:


" پر شير شدن پستان چارپا، باريدن ابر از آسمان، پرشدن چشم از اشك، روئيدن پاجوش درخت، وزش تندباد، دويدن با تمام توان، سخاوتمند شدن بخيل، فربه شدن صورت و ..."
خدا را از آن جهت شاكر و شكور (مبالغه شكر) مى‌نامند كه عمل اندك بندگان را با پاداشى‌ بسيارجزا مى‌دهد (۹). شاكر بودن انسان نيز بر همين منوال، باروركردن نهال "نعمت"‌هاى‌ خدا با شناخت نعمت بخش، به زبان آوردن آن و استفاده بهينه‌اش در بهره‌مند ساختن بندگان ديگراست.

واژه متضاد شكر، "كفر" است. معناى‌ كفر ناديده گرفتن، پوشاندن و ضايع كردن نعمت و امكانات است. شب را كافر مى‌گويند كه با پرده تاريكش جهان را مى‌پوشاند، زارع را كافر مى‌گويند كه تخم را در خاك مى‌پوشاند و ابر را از آن جهت كه خورشيد را پنهان مى‌كند. كفر در دين نيز نديده گرفتن و به حساب نياوردن و انكار خورشيد جهان هستى‌ است.
از آنجائى‌ كه مفهوم شكر، بهره‌بردارى‌ بهينه از امكانات موجود و استفاده درست از آن در راهى‌ است كه به مدد عقل و خردِ خداداد يا وحى‌ و الهام الهى‌ قابل تشخيص خواهد بود، به تعبير قرآن، همه كارهاى‌ مثبتى‌ كه انسان مى‌تواند در مدت حيات خود انجام دهد، در قالب واژه "شكر" مى‌گنجد! و اين واژه جامع‌ترين كلمه‌اى‌ است كه همه تلاش‌هاى‌ مفيد و مؤثر انسان را شامل مى‌شود (۱۰).

اين حكمت را از زبان امام على‌ بيشتر مردم شنيده‌اند كه: مردمانى‌ خدا را از ترس مى‌پرستند، اين عبادت بردگان است، عده‌اى‌ به تمع مى‌‌پرستند، اين عبادت بازرگانان است و عده‌اى‌ نيز "شاكرانه" او را عبادت مى‌كنند، اين پرستش آزادگان است (حكمت ۲۳۷ نهج البلاغه).

اوج شكر گذارى‌ انسان زمانى‌ است كه به اوج آگاهى‌‌ها خود در سن چهل سالگى‌ كه نمادى‌ از رشد و كمال است رسيده باشد. اين دعائى‌ است كه توصيه شده مؤمنين همواره آن را از خداوند بخواهند:

احقاف ۱۵- ... حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي ۖ إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ

خدا انسان را از نطفه پيچيده و شگفت‌آورى‌ با استعداد حيرت‌آور آفريده و براى‌ به فعليت رساندن استعدادهاى‌ بالقوه او، به ابزار سه گانه شناخت (چشم و گوش و دل) مجهزش كرده و به چالش با ابتلائات زندگى‌ افكنده است. نه رها و سرگردان، كه هدايتش نيز نموده است. از دو حال خارج نيست؛ يا از اين امكانات براى‌ رشد و كمال خود حداكثر بهره‌بردارى‌ را به سوى‌ مقصود خواهد كرد (معناى‌ شكر) و يا مقصود و مقصد را فراموش و انكار كرده، امكانات را در مسير هوى‌ و هوس‌هاى‌ خود ضايع و تباه خواهد كرد (معناى‌ كفر). متن فوق ترجمه ضمنى‌ آيات ابتداى‌ سوره انسان به شرح ذيل است:

انسان آيات ۱ تا ۳- هَلْ أَتَىٰ عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئًا مَذْكُورًا ؛ إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا ؛ إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا

خانه ابديت نيز چيزى‌ جز محصول شكر انسان در زندگى‌ دنيائى‌، به بارنشستن درخت عمل و به نتيجه رسيدن سعى‌ و تلاش عمر گذشته نيست، به تعبير قرآن خداوند خطاب به بهشتيان مى‌گويد "اين جزاى‌ شماست، سعى‌ خودتان است كه مشكورشده و به بارنشسته است":

انسان۲۲- إِنَّ هَٰذَا كَانَ لَكُمْ جَزَاءً وَكَانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُورًا
اسراء ۱۹- وَمَنْ أَرَادَ الْآخِرَةَ وَسَعَىٰ لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَٰئِكَ كَانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُورًا

اشكال ديگر زبانى‌ تلقى‌ كردن شكر، فردى‌ شمردن آن است. از آنجائى‌ كه از دوران كودكى‌ در خانه و مدرسه همواره شكر زبانى‌ و فردى‌ را تشويق و توصيه كرده‌اند، اصلا درك و تصورى‌ از شكر عملى‌ و اجتماعى‌ نداريم، در حالى‌ كه ناسپاسى‌ نعمت‌ها وامكانات يك جامعه و تباه ساختن آن، به مراتب خسران آورتر از ناسپاسى‌هاى‌ فردى‌ است و عوارض گسترده‌ترى‌ دارد.

قرآن از حاكمان بى‌لياقتى‌ ياد مى‌كند كه ثروت‌هاى‌ ملى‌ قومى‌ را به باد دادند و با سياست‌هاى‌ نابخردانه خود و تباه كردن نعمت‌هاى‌ خداداد، ملت خود را به نابودى‌ كشاندند:

ابراهيم ۲۸- أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ

نمونه ديگرش قوم "سبا"مى‌باشد كه سوره مستقلى‌ در قرآن به همين نام در وصف ناشكرى‌ وكفران نعمت آن قوم آمده است. سرزمينى‌ كه فراوانى‌ همه جانبه نعمت‌ها، آبادانى‌ و آراستگى‌ شهرها و سايه لطف خداوند بخشنده برآن تداوم داشت، با سوء استفاده از امكانات و مصرف آن درغير مسير شايسته، به پراكندگى‌ و پريشانى‌ گرفتار آمدند و از چنان شكوه و تمدنى‌ جز ياد و خاطره‌اى‌ تلخ باقى‌ نماند. (۱۱)

اجبارى‌ هم نيست كه حتما براى‌ شناخت نتايج سوء استفاده از ثروت‌هاى‌ ملى‌ سراغ تاريخ گذشته ومتون مذهبى‌ برويم، كافى‌ است نگاهى‌ به كشورهاى‌ ديگر در همين سه چهار دهه اخير بكنيم و سياست‌گذارى‌هاى‌ آن را براى‌ رشد و توسعه اقتصادى‌، فرهنگى‌، اجتماعى‌ و... بررسى‌ كنيم. ژاپن را بنگريم كه بدون نفت و گاز و ساير ثروت‌هاى‌ طبيعى‌ به كجا رسيده و مالزى‌ را كه درست ۳۰ سال قبل مردمانش در مزارع كشاورزى‌ با درآمد سرانه ساليانه‌اى‌ كمتر از صد دلار در سال زندگى‌ مى‌كردند و امروز در سايه سياست‌هاى‌ خردمندانه مهاتير محمد و همت و هنر ملت، تبديل به يكى‌ از چند قدرت بزرگ صنعتى، علمى‌ و فرهنگى‌ آسيا شده است.

كشورهاى‌ داراى‌ منابع نفت يا گاز در خاورميانه نيز سياست و سرنوشتى‌ يكسان نداشته‌اند، از اين نعمت‌هاى‌ خداداد، يا نعماتى‌ ديگر، كشورهائى‌ مانند: دوبى‌، قطر، بحرين و... با بهره بردارى‌ درست از امكانات (شكر نعمت) ظرف اين مدت به كجا رسيده‌اند وايران و عراق و امثالهم با بى‌كفايتى‌ و استبداد و سلب امنيت و آزادى‌ و حاكميت ملت به كجا!؟ روزگارى‌ است كه خوشبختانه آمار در همه زمينه‌ها خط بطلان بر ادعاها مى‌كشد و حقيقت را آشكار مى‌ سازد.

به تعبير سعدى

شكر نعمت نعمتت افزون كند                              كفر نعمت از كفت بيرون كند

درست است كه در كشورهاى‌ غربى‌ دنياپرستى‌ و فساد قدرت و ثروت درجلوه‌هاى‌ متعدد آن بسى‌ آشكارو عريان است و اين سؤال همواره براى‌ بسيارى‌ از دينداران مطرح مى‌شود كه چرا آنها همچنان پابرجا و مسلط و مقتدر هستند و ما عقب افتاده و ضعيف؟ اما غافليم از اين كه بهره بردارى‌ از ابزار سه گانه چشم و گوش و عقل و استفاده‌شان از علم و دانش (كه همان شكر است) به مراتب بيش از ماست، شكر محيط زيست و طبيعت را به جا مى‌آورند و با آباد كردن و استفاده و لذت از آن، همچون ما آن را آلوده و ضايع نمى‌سازند. آن مقدارى‌ كه براى‌ دانشگاه‌ها، مراكز فرهنگى‌، دينى‌ و تحقيقاتى‌ و... وقف مى‌كنند، حتى‌ به طور نسبى‌ به مراتب بيش ازنسبتى‌ است كه ما مى‌كنيم. سازمان‌هائى‌ كه براى‌ حمايت از محرومان در اشكال مختلف تأسيس كرده‌اند به مراتب گسترده‌تر از مشابهش ميان بسيارى‌ ازمدعيان دين و ايمان است و با همه مفاسد و مظالم موجود، كفه اعمال مثبت و معدل متوسط خدمات ملت بر كفه منفى‌ آن مى‌چربد. و بر همين اساس است كه قرآن تأكيد كرده است:

چنين است كه خداوند نعمتى‌ را كه به مردمى‌ داده هرگز تغيير نمى‌دهد مگر خودشان تغيير كنند (موجبات سلب آن را فراهم آورند).

۵۳- ذَٰلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَىٰ قَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ ۙ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
 

انواع شكرهاى عملى

شكر ابزار شناخت (كاربرد بهينه چشم و گوش و دل)

نحل ۷۸- وَاللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ ۙ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ

سجده۹- ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ ۖ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ ۚ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ

شكر حكمت و دانائى

لقمان۱۲- وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ ۚ وَمَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ

شكر قدرت و امكانات حكومتى

نمل۱۹- فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ

احقاف۱۵ - ...حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي ۖ إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ

نمل۴۰- ...فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَٰذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ ۖ وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ

شكر نيروهاى‌ دفاعى

انبياء ۸۰- وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ ۖ فَهَلْ أَنْتُمْ شَاكِرُونَ

شكرماه رمضان و كتاب نازل شده در آن

بقره ۱۸۵- شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ ... وَلِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ

شكر روز (زندگى‌ در پرتو نور)

فرقان ۶۲- وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يَذَّكَّرَ أَوْ أَرَادَ شُكُورًا

شكر دريا، كشتى‌ و باد موافق

نحل۱۴- وَهُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا وَتَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ مَوَاخِرَ فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ

لقمان۳۱- أَلَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللَّهِ لِيُرِيَكُمْ مِنْ آيَاتِهِ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ

فاطر۱۲- ... وَتَرَى الْفُلْكَ فِيهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ

جاثيه۱۲- اللَّهُ الَّذِي سَخَّرَ لَكُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِيَ الْفُلْكُ فِيهِ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
 

پيامبران شاكرترين مردمان

از آنجائى‌ كه بندگان برگزيده خدا بيش از بقيه آگاهى‌ و شناخت داشتند، شكرشان نيز بيش از بقيه بوده است. نگاه كنيد به مصاديق زير:

حضرت ابراهيم

نحل ۱۲۱- شَاكِرًا لِأَنْعُمِهِ ۚ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ

حضرت سليمان

نمل ۱۹- ... وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ

نمل۴۰- ... قَالَ هَٰذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ ۖ وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ

حضرت نوح

اسراء۳ - ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ ۚ إِنَّهُ كَانَ عَبْدًا شَكُورًا

 

محال بودن شكر خدا

به دليل بى‌‌كران بودن نعمات خدا و هميشگى‌ بودن آن، شكرش غير ممكن است. اين حقيقت را شاعر شيرين سخن سعدى‌ به زيبائى‌ بيان كرده است:

هر نفسى‌ كه فرو مى‌ رود ممّد حيات است و چون بر مى‌آيد مفرح ذات

پس در هر نفسى‌ دو نعمت موجود است و بر هر نعمت شكرى‌ واجب

از دست و زبان كه برآيد كز عهده شكرش به درآيد
 


۱- قرآن سوره‌هاى‌: بقره۵۷، اعراف۱۶۰، طه۸۰.

۲- نگاه كنيد به نمل۴۰- ... أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ ۖ وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ (هركس شكر كند براى‌ خودش كرده و هركس كفر بورزد به ضرر خودش كرده).

۳- به تعبير امام على: "هرچه بيشتر بر موهبت‌هائى‌ كه دارى‌ و ديگران از آن محروم‌اند بنگر، كه اين از (انواع يا) دروازه‌هاى‌ شكر است (اكثر ان تنظر الى‌ ما فضلت عليه فان ذلك من ابواب الشكر). پس اگر كسانى‌ كه مشكلات و محروميت‌هائى‌ دارند به امكانات موجود خود نظر كنند كه بسيارى‌ از مردم از آن هم محرومند، نعمت و نشاطشان افزوده مى‌گردد. در مورد شكر زبانى‌ نيز در قرآن آمده است :فاما بنعمه ربك فحدث۰ نعمت پروردگارت را بازگو كن

۴- اشاره به بخشنامه مديريت منطقه ۱۹ سازمان آموزش و پرورش به كليه مداس منطقه در تاريخ ۸۷/۸/۲ طى‌ نامه شماره ۱۹/۷۴۰۲۲/۳۸۰

۵- امام على(ع) در نامه ۵۱ نهج البلاغه تأكيد كرده‌اند كه خداوند از ما خواسته با جهد و تلاش خود او را شكر كنيم (فان الله قداصطنع عندنا و عندكم ان نشكره بجهدنا) نه با وِرد زبانى!!

۶- بقره۱۵۸، نساء۱۴۷، فاطر۳۰ و ۳۴، شورى ۲۳، تغابن ۱۷

۷- از جمله فرهنگ نامه "المنجد" (عربى‌ به فارسى)

۸- نگاه كنيد به: ابراهيم۷- وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ ۖ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ
شورا ۲۳ - ... وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ
و حكمت‌هاى‌ زير در نهج‌البلاغه:
ح ۴۳۵- من اعطى‌ الشكر لم يحرم الزياده
ماكان الله ليفتح على‌ عبد باب الشكر و يغلق باب الزياده
ح ۱۰۵ و ۲۰۴- لاتكن ممن... يعجز عن شكر ما اوتى‌ و يبتغى‌ الزياده فيما بقي
ح۱۳- اذا وصلت عليكم اطراف النعم فلا تنفروا اقصاها بقله الشكر

۹- به تعبيرى‌ كه در خطبه ۲۴۱ نهج البلاغه آمده است، خداوند اداى‌ شكرش را از شما طلب مى‌كند. امرش (اختيار) را به شما ميراث داده و در ميدان مسابقه‌اى‌ با مدت زياد (طول عمر) به شما مهلت بخشيده تا نفيس‌ترين جوائزش را تصاحب كنيد. پس كمربندهاى‌ خود را محكم ببنديد و زياده‌هاى‌ دامن خود را جمع كنيد كه امور نيازمند عزم و اراده با سورچرانى‌ جمع نمى‌شود! چه بسيارتصميمات روز را خواب شب از خاطر مى‌برد وتاريكى‌‌ها تذكرات همّت برانگيز را محو مى‌كند: والله مستاديكم شكره و مورثكم امره و ممهلكم فى‌ مضمار ممدود لتنازعوا سبقه فشدوا عقد المازرو اطووا فضول الخواصرولاتجتمع عزيمه و وليمه ماانقض النوم لعزائم اليوم و امحى‌ الظلم لتذاكيرالهمم.

۱۰- نگاه كنيد به فاطر ۳۰- لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ ۚ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ
شورى۲۳- ... وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ

۱۱- نگاه كنيد به آيات ۱۵ تا ۲۱ سوه سبا.
 

`