به نام خداى رحمتگستر بر عام و خاص
۲۰ – ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا و فرستادهاش اطاعت کنید و در حالی که
(کلام الهی را از زبان پیامبر) میشنوید، از او روی نگردانید (دانسته مرتکب
نافرمانی نشوید).
۲۱ – و همچون کسانی نباشید که (به زبان) گفتند: شنیدیم، در حالی که (به دل)
نمیشنوند.۳۱
۲۲ – بی شک بدترین جنبندگان در نزد خدا (در نظر و حکم او) اشخاص کر و گنگی هستند که
اندیشه نمیکنند.۳۲
۲۳ – و مسلما اگر خدا خیری در آنها سراغ داشت، شنواشان میکرد (حق به دلشان وارد
میشد) و اگر هم (با وجود رویگردانی) شنواشان میساخت، حتماً با روی برتافتن، (به
حق) پشت میکردند.
۲۴ – ای کسانی که ایمان آوردهاید، آنگاه که خدا و فرستادهاش شما را به چیزی که
شما را زنده میکند (زندگی معنوی و متعالی میبخشد) فرا میخوانند، (این دعوت را)
اجابت کنید۳۳ و بدانید که خدا میان آدمی و قلب او حائل است۳۴
و (مسلم بدانید که همگي) در پیشگاه او محشور خواهید شد.
۲۵ – و از فتنهای بپرهیزید۳۵ که تنها دامن ستمگرانتان را نخواهد گرفت
(تر و خشك را ميسوزاند) و بدانید که مسلماً خدا سخت عقوبت است.۳۶
۲۶ – و به یاد آرید زمانی را که در سرزمین (مکه) اندک نفراتی به ضعف (و ذلّت) کشیده
شده بودید، چندان که میترسیديد مردمان (مشرک و جاهل) شما را برُبایند۳۷
(امنیتی برای شما وجود نداشت). در چنین شرایطی، او شما را (در مدینه) پناه داد و به
یاری خویش نیرومند ساخت و (به رغم دست خالی و فقير بودن مهاجران) از پاکیزهها(ی
نعماتش) روزیتان داد.۳۸ باشد تا شکرگزار (نعمات او) باشید.
۲۷ – ای کسانی که ایمان آوردهاید، به خدا و فرستادهاش خیانت نکنید و در امانتهای
خود (مقام و موقعیت و اختيارات و امكاناتي که به دست آوردهاید) خیانت نورزید،۳۹
در حالی که (عاقبت اختلاف را) میدانید.
۲۸ – و بدانید که اموال و اولاد (نماد قدرت) شما فقط (وسیله) آزمایشاند و تنها
خداست که پاداش عظیم نزد اوست (دنیا ارزش این رقابتها را ندارد).
۲۹ – ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر از خدا پروا داشته باشید (خود را به نیروی
وجدان مهار کنید)، برای شما فرقانی (دیده بصیرت و محک و معیاری برای تمیز حق از
باطل) قرار میدهد۴۰ و بدیهاتان را میپوشاند و شما را میآمرزد که خدا
دارای فضلی عظیم است.۴۱
۳۰ – و (به یاد آور) آنگاه که کافران علیه تو مکر میکردند (نقشههای خائنانه
میکشیدند) تا تو را سر جایت بنشانند۴۲ (با وعده و وعید نهضت تو را
متوقف سازند) یا بکُشند و یا (از مکه) اخراجت کنند، آنها مکر میورزیدند (توطئه
میکردند) و خدا نیز مکر میکرد (نقشههای آنان را خنثی میکرد) و خدا بهترین
مکرکنندگان است.۴۳
۳۱ – و (کافران) چون آیات ما بر آنها خوانده شود، گویند: شنیدیم! ما هم اگر بخواهیم
مثل آن را حتماً (به راحتی) خواهیم گفت، این (قرآن سخني) جز افسانههای پیشینیان
نیست.
۳۲ – و (به یاد آور) آنگاه که گفتند: بار خدایا! اگر این (قرآن) همان حق از جانب
توست، در این صورت بارانی از سنگ (گدازههای آتشفشان) بر ما ببار! یا به عذابی
دردناک گرفتارمان ساز.۴۴
۳۳ – و (اما) خداوند بر آن نیست تا وقتي تو در میان آنان هستی (و هنوز حجّت بر آنان
تمام نشده) عذابشان کند و نیز بر آن نیست وقتی طلب آمرزش (اصلاح گذشته خود) میکنند
عذابشان کند (عذاب بازتاب عمل است، نه درخواست زبانی و لجبازی).۴۵
۳۴ – و حال که (به جای استغفار و تغییر رویه، مردم را) از مسجدالحرام باز میدارند،
چرا خدا عذابشان نکند؟ و آنها (برخلاف ادعاشان) متولیان (اداره کنندگان دلسوز و
باورمندي براي) آن نیستند؛ متولیان (شایسته و برحق) مسجدالحرام جز پرهیزکاران
نیستند،۴۶ اما بیشتر آنها نمیدانند (كه توليّت چنان مكانی صلاحيت معنوی
ميخواهد).
۳۵ – نماز آنان نزد بیت (آداب دینی و نحوه رویکردشان به خدا در مسجدالحرام) جز سوت
کشیدن و کف زدني بيش نیست (تشریفاتی خالی از ذکر و آگاهی است)؛۴۷ پس (در
قیامت به آنها گفته میشود) به سزای آنچه یکسره انکار میکردید عذاب (کیفر
اعمالتان) را بچشید.
۳۱ - معنای استماع، بیش از شنیدن ظاهری (دريافت
امواج صوتي) است. استماع، شنیدن به جان و فهمیدن و درک است. تفاوت میان شنیدن
غیرارادی با شنیدن قلبی و به فرآیند عمل درآوردن آن را قرآن به وضوح درباره
تحریف کنندگاني از اهل کتاب آورده است: مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ
الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ
غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ
وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا
لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ... (نساء - ۴۶).
۳۲ - يعقلون فعل است و دلالت بر کاربرد عقل در امور ميکند، بنابراين ترجمه
«عاقلان» يا «اهل خرد» و خردمندان برگردان رسايی نيست. در ضمن معنای «عقل» در
بُعد ذهنی آن، يعنی انديشيدن خلاصه نمیشود؛ عقل به فرمايش حضرت علی(ع)
(در نامه ۳۱ نهج البلاغه) حفظ تجربههاست. با تفکر در امور «علم» حاصل میشود و
کاربرد علم (حاصل از تئوری يا تجربه عملی) تعقل ناميده میشود. پس عاقل کسی است
که به علمش عمل میکند. چنين معنائی البته با فهم امروزی ما از عقل، که
فرسنگها از سرچشمه فاصله گرفته، فرق دارد.
۳۳ - معنای «اجابت» خواستهها، رفع موانع برای رسيدن به حاجات است. در زبان
عربی به جهانگرد «جوّاب» میگویند که با طی طریق مانع مسافت را برمیدارد. مانع
ما برای رسیدن به حاجات خدائی، خودخواهیهای ماست كه با دور شدن ازآن، مانع از
ميان میرود و به خواستههای خدائی خود میرسیم. به همین دلیل هم دعاهای به
ظاهر غیر ممکن پیامبران اجابت شده است ( ر.ک. به مقاله «اجابت دعا» در سه قسمت
از همین قلم). دعا و اجابت چند سویه است؛ هم ما دعا میکنیم و انتظار اجابت از
خدا داریم، هم خدا و رسولش ما را (به زندگی پاک) فرا میخوانند و انتظار اجابت
دارند، و هم شیطان بندگان را به پیروی از شهوات میخواند و بسیاری از بندگان
دعوت او را اجابت میکنند! پس نداها متضاد است و اجابت به اختیار انسان سپرده
شده است.
۳۴ – درک و فهم و احساسات قلبی ما محصول میلیونها فعل و انفعال سلولهای مغزي
است، پس خدائی که خالق آن سلولهاست، پیش از ما بر فرآیند آن فعل و انفعالات
مطلع میشود.
۳۵ - آزمایشات آدمی را قرآن با واژههای متفاوتی همچون: فتنه، ابتلاء، امتحان،
اختبار، تمحیص، تمخیض، و... بیان کرده است. اصل کلمه «فتنه»، قرار دادن طلا و
نقره در آتش برای خالص شدن از آمیختگیها و تیرگیهاست و به طور مجازی در مورد
مشکلات و مصیبتهای زندگی، که آدمی را صیقل میزند و آبدیده میکند، به کار
میرود. ر ک به کتاب «پژوهشی در قرآن» ج ۴ ص ۴۴ تا ۸۲.
۳۶ – به پاورقی ۲۰ همین سوره مراجعه شود.
۳۷ - «خطف»، ربودن و به سرعت اخذ کردن است. در قرآن آمده است که: «برق آسمان
نزدیک است بینایی چشم آنان را برباید» (بقره ۲۰ - يَكَادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ
أَبْصَارَهُمْ). همچنین از زبان محافظهکاران مردد در پذیرش ایمان گفته است:
«اگر همراه تو پیرو قرآن شویم، از شهر خویش ربوده میشویم- مشرکین ما را دستگیر
میکنند و میکشند» (قصص ۵۷ - وَقَالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدَىٰ مَعَكَ
نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا). در نظامات قبيلهای قديم، امنيت فرد توسط قبيله
تضمين میگشت و فرد مطرود هيچ پناهی نداشت و به سرعت ربوده و به بردگی گرفته
میشد.
۳۸ - نعمات خدا پاکيزه و غير پاکيزه ندارد. طيبات در اينجا وصفی برای مطبوع طبع
آدمی بودن نعمات و دلپذيری آن است. واژه متضاد طيب، خبيث است (آلعمران ۷۹،
نساء ۲، مائده ۱۰۰، انفال ۳۷). کلمه طيب يا طيبات در موارد مختلفی به کار رفته
است. از جمله: مال، سرزمين، گفتار، کلام، خوردنیها، خاک، رزق، همسر، فرزند،
مسکن، حيات و...
۳۹ – خيانت به خدا، تحريف كتاب او يا ناديده گرفتن فرامين آنست و خيانت به
رسول، نافرماني از رهبری جامعه و پيمودن راه تفرقه و اختلاف میباشد. اما منظور
از «امانات» چیست که از خیانت در آن هشدار داده است؟ آیا همان سپردههای مادی
از قبیل پول و کالاست که نزد کسی به امانت سپرده میشود، یا فراتر از آن، «حقوق
مردم» ومسئولیتهائی را هم که به عهده افراد گذاشته میشود شامل میشود؟ از
پيامبر اسلام نقل شده كه: «هركس شخصی را به مسئوليتی بگمارد در حالی كه میداند
در ميان مسلمانان شايستهتر از او وجود دارد، به خدا و رسول و مؤمنين خيانت
كرده است.» علاوه بر آن، خداوند فرمان داده است امانات را به اهلش ( شايسته و
متخصص آن) بسپاريد و هرگاه ميان مردم حكم (يا حكومت) كرديد، به عدالت رفتار
كنيد(نساء۵۸). با توجه به شأن نزول و سیاق آیات به نظر میرسد خیانت در امانات،
در ارتباط با بار مسئولیتی است که بر دوش مؤمنین قرار داشته و اختلاف و تنازع
در آن خیانت محسوب میشود (والله اعلم). شگفت آنکه قرآن موهبت «اختیار» را هم
«امانتی» بر عهده انسان نامیده است (إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى
السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ...- احزاب ۷۲). قرآن دو بار بر رعایت
«عهد و امانت» تأکید کرده است: (وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ
وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ - مؤمنون ۸ و معارج ۳۲). پس سخن از تعهدات و امین بودن
بر آن است
۴۰ - «فرقان» مصدر «فرق» (جدائی)، محک و معیاری است که با آن فرق میان حق و
باطل معلوم ميشود، يعني همان شناخت و قوه تمیز و تشخیص. قرآن جنگ بدر را نیز
که خط کشی قاطعی میان مؤمنین و مشرکین (حق و باطل) بود، «یومالفرقان» (روز جدا
شدن) نامیده است (انفال ۴۱). کتابی که خدا بر پیامبر اسلام نازل کرده، به
اعتبار نقش محک و معیار داشتنش، در کنار نقش هدایتی عام و خاص آن، فرقان ناميده
شده است: هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ (بقره
۱۸۵). علاوه بر آن، تورات نیز برای اهل کتاب فرقان محسوب شده است (بقره ۵۳،
آلعمران ۴ و انبیاء ۴۸).
۴۱ - فضل خدا همان فزون بخشیها و عنایتهای بیکران اوست که به تناسب شایستگی
به بندگان عطا میکند.
۴۲ – ثبات، استواری و ثابت قدم بودن است که مفهومي مقابل تزلزل و تغییر عقیده
دارد، اما «لِيُثْبِتُوكَ»، تلاش کافران را برای از تحرک انداختن و متوقف ساختن
رسالت تبلیغی پیامبر نشان میدهد که میتواند با وعدههای پول و مقام یا تهدید
و زندانی کردن توأم باشد، همچنانکه در دوران مکه، مدتها او و یارانش را در حصر
و حبس درهای تنگ (شِعب ابیطالب) قرار داده بودند. سرانجام نیز وقتی با اقبال
روزافزون تودههای مردم به پیامهای قرآنی او مواجه شدند، در سیزدهمین سال
بعثت، بزرگان قریش در شورائی به این جمعبندی رسیدند که یا او را زندانی کنند و
یا از مکه اخراجش نمایند؛ و گویا به پیشنهاد ابوجهل تصمیم گرفتند چند نفری از
قبایل مختلف به او شبیخون بزنند و همزمان شمشیرهای خود را بر او وارد سازند تا
خون بهای این قتل و گناه آن به گردن همه قبایل بیفتد.
۴۳ - «مکر» همان چارهجوئیها و تدابيری است که برای مقابله با دشمن يا حل
مشکلات به کاربرده میشود. اين صفت از بُعد مثبت، به خدا نيز (به دليل نظاماتش
در مقابله و دفع و طرد عوامل ضد حق) اطلاق میگردد، ولی خدا «خير الماکرين»
است. اما مکر تبهکاران در نظام حقمدارِ عالم منفی است و به خودشان برمیگردد.
۴۴ – با زمينه ذهنی که مردم از عذاب قوم لوط داشتند، چنین سخنی را به زبان
راندهاند و چنین درخواستی، عمق جهالت و دشمنی آنها را با هر آنچه با افکار و
تمایلاتشان مغایر بود نشان میدهد.
۴۵ – در حکمت ۸۸ نهج البلاغه آمده است: «در زمین دو امان از عذاب خدا وجود داشت
که یکی از آنها برداشته شده، ولی دومی باقی است که باید به آن چنگ زنید؛ اما
امانی که برداشته شده رسول خداست (که از دنیا رفته) و اما امانی که باقی است
استغفار است.»
۴۶ – این سؤال همچنان مطرح است که متولیان امروزی مسجدالحرام، که خود را
«خادمين الحرمین الشریفین» میشمرند، آیا شایستگی متولی بودن این مکان را
دارند، يا بايد اداره اين مساجد به شورائی متشکل از نمايندگان همه كشورهای
اسلامی،
متناسب با جمعيت آنان سپرده شود!؟ اما هشدار این آيه بيش از اداره مسجدالحرام
است؛ مديران و متوليان هر مسجدی بايد برخوردار از خصلت تقوی باشند، وگرنه مسجد
را تبديل به پايگاه شرك و خرافات خواهند كرد!
۴۷ – آیا بسياری ازآداب و تشریفات مفصلی که عمدتاً در دوران صفويه از مسيحيت
قرون وسطی برگرفته شده و در عزاداریها اجرا میشود، همچون سنج زدن وعلم و كتل
و خودآزاری با قمه و زنجير، تفاوت زیادی با نماز بیمحتوای مشرکین در
مسجدالحرام دارد؟ آیا قالبهای تهی شده از محتوی میتوانند ملتی را با روش و
منش منادیان حقیقت از اهل بيت مطهر پيامبر آشنا سازد؟
ترجمه عبدالعلى بازرگان