به نام خداى رحمت گستر بر عام و خاص
۱ - الف، راء، را۱؛ (این) کتابی است که آیاتش (نزد خدا در اُمّ الکتاب =
مخزن اصلی علم و اطلاعات هستی) وحدتی یکپارچه یافته، سپس از جانب (خداوند) حکیمِ
آگاه (به تدریج در طول ۲۳ سال برای فهم مخاطبین) تفصیل داده شده است۲
(به اجزاء و آیاتی تقسیم و تفریق شده است).
۲ – (با این پیام) که جز خدای یکتا را عبادت نکنید،۳ به راستی من از
جانب او بیمدهنده و بشارت دهندهای (نسبت به عواقب بد و خوب اعمالتان) هستم.
۳ – و اینکه از پروردگار خویش آمرزش بخواهید (پاک شدن از آثار سوء رفتارتان و
تغییرات نیکو را طلب کنید)۴ سپس (با اصلاح تدریجی در زندگی) به سوی او
برگردید تا شما را از بهرهای نیکو (زندگی پاک) تا سرآمدی معین (عمر طبیعی فردی و
جمعی) بهرهمند سازد۵ و هر صاحب فضیلتی را به (دستاورد عادلانه) فضل
خویش برساند،۶ و اگر (از این رهنمائی) روی برتابید، من به راستی از عذاب
روز کبیر (قیامت) بر شما بیم دارم.
۴ – بازگشت شما به سوی خداست و او بر هر چیز اندازهگذار (نظام دهنده) است.۷
۵ – بدانید که آنها (منکران رسالت پیامبر، هنگام تلاوت قرآن) گوش دل به شنیدن آن
میبندند تا خود را از او (پیام رسول) پنهان دارند!۸ آگاه باشید،
همانگاه که خود را با جامهشان میپوشانند (تا شناخته نشوند، خدا) هر چه را که
پنهان و آشکار میکنند میداند، مسلماً او به راز درون آگاه است.
۶ – (اگر نگران رزق خود از بیم بُتها، در صورت ایمان آوردن هستند) هیچ جنبندهای
روی زمین نیست جز آنکه روزیاش به عهده خداست و قرارگاه او (در رَحِم) و ودیعهگاه
او را میداند۹ و همه (این مراحل) در کتابی روشن (ثبت) است.
۷ – و اوست آنکه آسمانها (عالم ستارگان) و زمین را در شش دوران آفرید۱۰
و عرش او (نظام حیاتی) بر آب مبتنی بود،۱۱ (هدف از آفریبنش جهان و انسان
این است) تا شما را در چالش رشد و کمال قرار دهد و معلوم دارد کدامیک از شما
نیکوکارترید۱۲ (با وجود چنین سیری از مراحل متنوع آفرینش و تداوم آن)
اگر بگوئی شما پس از مرگ برانگیخته خواهید شد، منکران خواهند گفت: این (سخنان) جز
سِحری آشکار (برای فریب تودههای مردم) نیست.
۸ – و اگر عذاب (ناشی از نادیده گرفتن هدایت ربوبی) را تا مدتی معین از آنها به
تأخیر اندازیم، حتماً (با انکار و استهزاء) خواهند گفت: چه عاملی (تا حالا) آن را
بازداشته است (اگر راست میگوئید، چرا بر ما نازل نمیشود)؟ آگاه باشید روزی که
(عذابشان) فرا رسد، از آنان برگردانده نخواهد شد و آنچه همواره انکارش میکردند
دامنگیرشان خواهد شد.
۹ – و اگر انسان را رحمتی از جانب خویش بچشانیم،۱۳ سپس (در روزگاری دیگر
به مصلحتی) آن را از او بگیریم،۱۴ به کلی نومید و ناسپاس خواهد شد.
۱۰ – و اگر پس از زیانی که به او رسیده، نعمتی (آسایش و رفاهی) به او بچشانیم، (به
جای شکر نعمت در رفع مصیبت) حتماً خواهد گفت: مشکلات از من برطرف شد،۱۵
به راستی که (آدمی) سرمست (از نعمت) و مغرور میشود.۱۶
۱۱ – مگر کسانی که (در برابر مصیبتها به جای نومیدی) شکیبائی و اصلاحگری کردند که
برای چنین انسانهائی آمرزش و اجری کبیر است.
۱۲ – پس (در برابر ناسپاسان و منکران) از اینکه میگویند: چرا گنجی بر او نازل
نشده، یا فرشتهای (در تأیید رسالت) به همراهش نیامده، مبادا بعضی از آنچه را (در
ارتباط با صبر و تحمل در برابر سخنان منکران) بر تو وحی میشود ترک کنی!۱۷
(در هر صورت) تو فقط هشدار دهندهای؛ و خداست که بر همه چیز وکیل (مراقب و کارگزار)
است.۱۸
۱۳ – یا آنکه میگویند: محمد(ص) قرآن را خودش بافته است! بگو اگر راست میگوئید،
شما نیز ده سوره بافته شده همانند آن عرضه کنید و هر که را هم میتوانید، غیر از
(کپی کردن از کتاب) خدا فراخوانید.۱۹
۱۴ – پس اگر جواب دعوت شما را ندادند، بدانید (که قرآن) تنها به علم خدا (از مبدأ
علم الهی) نازل شده۲۰ (نه ذهن رسول) و اینکه معبودی جز او نیست، پس آیا
تسلیم (به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر) میشوید؟
۱۵ – هر کس خواستار همیشگی زندگی دنیا و زینتهای آن باشد، (چنین کسانی، نتیجه)
اعمالشان را در همین دنیا به طور کامل به آنها میدهیم (مانع پیشرفتشان در مسیر
مادّی که برگزیدهاند نمیشویم) و در دنیا از حقشان (محصول تلاششان) کاسته
نمیگردد.
۱۶ – (اما) برای چنین کسانی در آخرت جز آتش (نتیجه اعمالشان) نخواهد بود و آنچه در
دنیا ساختهاند به باد رفته و آنچه یکسره میکردند باطل (تباه) میگردد.
۱ – به پاورقی شماره ۱ سوره «حجر» مراجعه شود.
۲ - حقایق هدایتی در مقام مقایسه و مثال، همچون مواد غذائی برای هضم بدن، باید
به عناصر قابل جذبی تجزیه شوند و از موقعیت حکیم (محکم و یکپارچه) در حد درک و
فهم بشر، «نازل» یعنی قابل فهم و درک گردند. این حقیقت را در آغاز سوره دخان
(إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ
فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ) به وضوح میتوان فهمید. با این توضیح به
نظر میرسد ترجمه محکم و یکپارچه در این مورد خاص، مناسب باشد.
۳ - هر مسلمانى كه اهل نماز باشد، حداقل ده بار در نيايشهاى روزانه خود جمله
«اياك نعبد و اياك نستعين» را تكرار مىكند. از این نظر ضرورى است بدانيم
دقيقاً چه چيزى را از خدا درخواست مىكنيم. بيشتر مردم عبادت را همين نماز و
روزه و ساير احكام شرعى مىدانند. در ترجمههاى فارسى قرآن، كلمات: بندگى
كردن، پرستش، و اطاعت را جايگزين كلمه عبادت مىيابيد. البته اين معادلها از
جهاتى قابل قبول است، ولى بيانگر روح مطلب و رساننده همه بار معنائی كلمه عبادت
نمىباشد. معنای لغوی عبادت، هموار کردن نفس خود برای کسب و جذب صفات و اسماء
الهی است. یعنی شخصیت خدائی پیدا کردن و به کمال رسیدن. هدف از آفرینش همین است
که آدمی در دوراهی: شیطان و رحمن، به نیروی تقوا، خود را از جاذبه شیطانی
رهانیده و به سمت رحمن سوق پیدا کند. در این چالش و نبرد دائمی حق و باطل است
که آدمی ساخته و پرداخته مىشود.
۴ - استغفار از ریشه «غَفَرَ» (پوشاندن و پاک کردن)، پذیرش خطای خود و آمادگی
به پاک شدن و اصلاح است، وقتی تیرگیهای قلب زدوده شد، آنگاه نور حق بر آن
میتابد. اصطلاح تغییر که در جوامع امروز بسیار مورد استفاده قرار میگیرد،
ناظر به ملتهائی است که از خواب غفلت و خودفریبی بیدار شده و خواستار تغییراتی
اساسی در نفسانیات خود و جامعهشان شده باشند.
۵ – نتیجه دنیائی اصلاحات و تغییرات اساسی در جامعه، تعدیل نابسامانیها و
نارسائىها و تعویق زمان انقراض آن است. به همین دلیل نتیجه استغفار و توبه
(تمایل به اصلاح و تغییر مسیر) را، تداوم عمر جامعه تا سرآمد طبیعی تاریخ خود
شمرده است.
۶ – وعدههای این آیه تماماً دنیائی است؛ در نظامات استبدادی و حکومتهای جائر،
که (به فرمایش امام علی(ع)) «دانشمندانش لگام زده و دهان بسته و
جاهلانش بر کرسی کرامت نشسته باشند» (...بارض عالمها ملجم و جاهلها مكرم – نهج
البلاغه خطبه دوم) هیچ صاحب فضلی، هیچ حکیم و هنرمند و متخصص و کاردانی جز در
سرسپردگی به حاکم، به فضل خویش نمیرسد و عدالت در توزیع مسئولیتها و امکانات
جامعه تعطیل میگردد.
۷ - «قدير» از ريشه «قدر» به معنای سازماندهی، اندازهگذاری و نظامبخشی است که
البته پايه يا محصول قدرت و توانائی میباشد.
۸ – اصطلاح صدر یا صدور، در تمامی ۴۴ موردی که (مستقل یا با ضمائر) در قرآن
آمده است، معنای مجازی دارد و نمیتوان آن را به قفسه سینه ظاهری نسبت داد. صدر
انسان همان ظرفیت روحی اوست که به تعبیر قرآن تنگنظر یا دارای وسعت نظر (ضیق
صدر یا سِعِه صدر) میشود (انشراح ۱، حجر ۹۷ و موارد بسیار دیگر)، از تنگنظری
شفا پیدا کند (توبه ۱۴، یونس ۵۷)، ترس (حشر ۱۳)، کِبر (غافر ۵۶)، نیاز (حشر ۹)،
مخفی کاری (نمل ۷۴، غافر ۱۹ و...)، آیات خدا (عنکبوت ۴۹)، دشمنی (اعراف ۴۳)،
شیطان در آن نفوذ میکند (ناس ۵)، خدا سینهها را میآزماید (آلعمران ۱۵۴)
و... در ضمن ۱۲ بار در قرآن بر علیم بودن خدا بر ذات سینهها تأکید شده است.
با مقدمات فوق، جمله «يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ» به نظر میرسد همان روگردانی و
بستن گوش دل بر کلمات خدائی باشد (والله اعلم). اتفاقاً منکران نوح نیز در
برابر سخنان او انگشتان خویش در گوشهاشان مینهادند تا سخنانش نشوند و پیراهن
خویش بر سر میکردند تا در معرض نصایحش قرار نگیرند (وَإِنِّي كُلَّمَا
دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ
وَاسْتَغْشَوْا ثِيَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبَارًا – نوح
۷).
۹ – سخن از مستقر و مستودع علاوه بر این آیه، در آیه ۹۸ سوره انعام (وَهُوَ
الَّذِي أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَمُسْتَوْدَعٌ قَدْ
فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ – اوست آنکه شما را از نفس تنها -
نفخه حیات - پدید آورد و سپس آن را مستقر ساخت و یا به ودیعه گذاشت. همانا ما
نشانهها را تفصیل دادیم تا مردم تفکر کنند).
بسیاری از مفسرین مستقر و مستودع را به رِحم مادر و صلب پدر نسبت دادهاند و
مرحوم دکتر یدالله سحابی (در کتاب قرآن مجید و تکامل انسان) با توجه به سلسله
تکامل موجودات زنده در روی کره زمین، این دو عنوان را ناظر به دو دسته موجودات
زنده در تاریخ تکامل نوعی دانسته که نسل دسته اول چندین دوره زمین شناسی دوام
آورده و نسل دوم، که اقسام واسطه را تشکیل میدادند، کم دوام بودهاند.
کلمه مستقر در قرآن به مدار خورشید که بر محور آن حرکت میکند نیز گفته شده است
(وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا... – یاسین ۳۸)، همچنین به اسکان
انسان در زمین (...وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ... – بقره ۳۶)، اما
مستودع از ریشه «وَدَعَ»، به حال خود رها کردن است (احزاب ۴۸ و ضحی ۳). آیا
نمیتوان مستقر را رَحِم مؤنث که جایگاه رشد نطفه است و مستودع را مکانهای رشد
تخم در آب و خاک و هوا دانست (والله اعلم)؟
۱۰ - آفرینش آسمانها و زمین در شش روز (دوران)، جمعاً در ۷ آیه قرآن مطرح شده
است. این آیات به آفرینش کل جهان اشاره دارند، و آیات ۹ تا ۱۲ سوره فصلت، به
عنوان زیر مجموعهای از آن کل، مراحل آفرینش زمین را در دو مرحله، پیدایش کوهها
(چین و چروکهای پوسته خارجی) و تقویت خاک آن در چهار مرحله، و پیدایش جوّ زمین
(۷ آسمان) را در دو مرحله (جمعاً هشت مرحله) بیان میکند.
۱۱ - همه چیز از آب زنده است (انبیاء ۳۰) و هر جنبندهای، از جمله انسان، از آب
آفریده شده است (نور ۴۵ و فرقان ۵۴) و اصلا عرش خدا بر آب قرار دارد (هود ۷)،
آب نماد حیات و زندگی و نار (آتش) را سوزنده و نابود کننده آن است. این که در
قرآن آمده است: «اگر آنها بر طریقه حق استقامت ورزند، آنان را سیراب میکنیم»
(وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا
- جن ۱۶). این سیرابی، مجازی و بیانگر برخورداری آنان از همه مواهبی است که
تشنه و نیازمند آن برای رشد و کمال خویشاند.
۱۲ - اغلب مفسرين و مترجمين كلمه «ابتلاء» را آزمون و سنجش معنا كردهاند. اما
خدا نيازى به آزمون ما و كسب اطلاع از نتيجه آن ندارد، بلكه كلمات ابتلاء و
فتنه، بوته آزمایشگاه و وسیلهای براى آبديده شدن و تحقّق يافتن استعدادها و
گوهرهاى نهان در وجود آدمى است.
۱۳ - معنای ذائقه در: «اذاقهم»، چشیدن مزه و حداقل بهره بردن از آن است، در
واقع نعمات دنیا در مقایسه با نعمات آخرت، در حدّ چشیدن و مزه کردن آن است.
۱۴ – به کار بردن ضمائر «ما» (در نَزَعْنَاهَا مِنْهُ) نشان میدهد از دست دادن
نعمت، به عوامل مختلفی ارتباط پیدا میکند که نقش خود شخص از مهمترین آنهاست،
ورشکستگی، خشکسالی، قحطی و حوادث طبیعی نیز از جمله عوامل دیگری است که به دلیل
علتالعلل بودن خداوند، به او نسبت داده شده و ضمیر «ما» به کار رفته است.
۱۵ – در جمله: «ذَهَبَ السَّيِّئَاتُ عَنِّي»، فاعل رفع گرفتاریها به کلی
فراموش شده و گوئی مشکلات خود به خود و به جبر روزگار حل شده و ارادهای در
برطرف کردن آن در کار نبوده است! این قصه زندگی اکثر ما انسانهاست که به سبب و
«اسباب» اهمیت میدهیم و مسبب الاسباب را فراموش میکنیم.
چشم بند خلق جز اسباب نیست
هر که لرزد بر سبب زاصحاب نیست
بعد از این ما دیده خواهیم از تو بس
تا نپوشند بحر را خاشاک و خس
۱۶ - فرح، شادمانی طبیعی و واکنش عادی اشخاص در برابر آنچه خوشایند است نیست،
بلکه متکبرانه سرمستی کردن است. صفت «فخور» نیز که سه بار به صورت «مُخْتَالاً
فَخُورًا» (خیالاتی فخر فروشی) در قرآن آمده (لقمان ۱۸، حدید ۲۰ و نساء ۳۶)
دلالت بر شدت فخر فروشی و بها دادن افراطی به ثروت میکند.
۱۷ – از جمله این توصیهها: ص ۱۷ - اصْبِرْ عَلَىٰ مَا يَقُولُونَ وَاذْكُرْ
عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ ؛ طه ۱۳۰ و ق ۳۹ -
فَاصْبِرْ عَلَىٰ مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ...؛ مزمل ۱۰ -
وَاصْبِرْ عَلَىٰ مَا يَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِيلاً.
۱۸ - وکیل به معنای کارگذاری که شایسته است بندگان به او توکل کنند، از نامهای
نیکوی الهی است که در قرآن با اوصاف: «کفی بالله وکیلاً» (خدا در کارگذاری کافی
است - ۶ بار)، «هو علی کل شیء وکیل» (او بر هر چیزی وکیل است - ۳ بار)، «نعم
الوکیل» (چه وکیل خوبی) و... تکرار شده است. جالب این که ۷ بار نیز به
پیامبر(ص) هشدار داده شده، و آن رسول نیز آن را به مردم ابلاغ فرموده، که
پاسدار مردم نیست و خدا وکالت بندگان را به او نسپرده است (انعام ۶۵ و ۱۰۷،
یونس ۱۰۸، زمر ۴۱، شوری ۶، اسراء ۵۴، فرقان ۴۳)
شگفتا، خدا چنین اجازهای به پیامبر عظیمالشأنش نداده، اما برخی پیروان شریعت
او از موضع وکالت ملت و پاسداری از عقاید و اعمال آنها ادعای ولایت مطلقه
میکنند!!
۱۹ – تحدّی یا فراخوان به آوردن سورههائی مانند قرآن را در سورههای دیگر نیز
میتوان دید، از جمله بقره ۲۳ و یونس ۳۸.
۲۰ – این هم سند محکم دیگری است که قرآن از مبدأ علم الهی نازل شده، نه جوشش
ذهنی و برداشت و روایتی است از پیامبر، نه بازگوئی فرهنگ زمانه و نه
نسخهبرداری از کتب پیشین.
ترجمه عبدالعلى بازرگان