به نام خداى رحمت گستر بر عام و خاص

۱ - الف، لام، میم، را۱ این است آیات کتاب،۲ و آنچه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده حق است، اما بیشتر مردم ایمان نمی‌آورند.

۲ – (نازل کننده کتاب، همان) خدائی است که آسمان‌ها (عالم کهکشان‌ها) را بدون ستون‌هائی که ببینید (به نیروی جاذبه) برافراشت،۳ آنگاه به عرش (اداره، سازمان‌دهی و هماهنگی آنچه آفرید) پرداخت۴ و خورشید و ماه را که هر کدام تا سرآمد معینی در سیراند، درخدمت (شما) گماشت؛ امور (جهان هستی) را او تدبیر می‌کند، این آیات (نشانه‌های ربوبیّت و تدبیر خود) را به وضوح بیان می‌دارد۵ تا به لقای پروردگارتان یقین کنید.۶

۳ – و اوست آنکه (قاره‌های) زمین را (با برآوردن از دریاهائی که زمین را پوشانده بود) گستراند۷ و در آن لنگرهائی (کوه‌هائی) قرار داد۸ (تا مانع جابجائی محسوس قاره‌ها گردد) و نهرهائی (در میان دره‌ها برای آبرسانی به خشکی‌ها جاری ساخت)۹ و در آن (زمین) هر میوه‌ای را (به صورت) زوج (نر و ماده) قرار داد،۱۰ (پی در پی تاریکی) شب را به روز می‌پوشاند۱۱ (تا در اختلاف درجه حرارت، حرکت و حیات تداوم یابد) مسلماً در این (طرح و تدبیر) بس نشانه‌هاست برای مردمی که بیندیشند.۱۲

۴ – و در زمین قطعه‌هائی (با عناصر و استعدادهای متفاوت، ولی ظاهری یکسان) در کنار یکدیگر قرار دارند۱۳ و تاکستان‌ها و کشتزارها و درختان خرمائی، با یک تنه یا چند تنه (برخاسته از یک ریشه) که با یک آب آبیاری می‌شوند، با این حال برخی از آنها را بر برخی دیگر از حیث خوردنی (طعم و شیرینی و ترشی و عطر و رنگ) برتری می‌دهیم، بی‌تردید در این (تنوع حاصل‌خیزی خاک) بس نشانه‌هاست برای مردمی که تعقل می‌کنند.۱۴

۵ – اگر (قرار باشد از چیزی) تعجب کنی، تعجب از سخن آنهاست که (می‌گویند) آیا وقتی (پوسیده مثل) خاک شدیم، آیا (واقعاً زنده شده و) در آفرینش جدیدی درمی‌آئیم؟ (اینها بهانه است، مشکل آنجاست که) آنها پروردگارشان (نقش ربوبیّت خدا در زندگی خود) را انکار کرده‌اند و همین‌ها هستند که بر گردن‌هاشان زنجیرهاست۱۵ (از وابستگی به دنیا و هوس‌های آن که آینده را نمی‌بینند) و همین‌هایند که ملازمت با دوزخ دارند۱۶ و در آن جاودانه خواهند ماند.

۶ – آنها پیش از (درخواست رحمت و) نیکوئی، از تو مطالبه عذاب زودرس می‌کنند۱۷ (لجبازانه می‌گویند: اگر راست می‌گوئی عذاب مورد ادعایت را بیاور) با آنکه قبل از آنها شواهد مثال زدنی (فراوانی از عذاب منکران ستمگر) رخ داده است۱۸ (که باید برای آنها عبرت‌آور و پندآموز باشد) و به راستی پروردگار تو نسبت به مردم با همه ستمگری‌شان بسی آمرزنده و (درعین حال) بسی سخت کیفر است.

۷ – و (بهانه دیگر اینکه) کافران گویند: چرا نشانه‌ای (معجزه‌ای) از پروردگارش به او داده نشده؟۱۹ (آنها نمی‌دانند که) تو فقط (نسبت به عواقب اعمالشان) هشداردهنده‌ای و (چنین است که) برای هر قومی هدایتگری بوده است.۲۰

۸ – خداست که می‌داند هر ماده‌ای (از حیوان و انسان) آنچه را که باردار می‌شود (اسپرم حاوی اطلاعات ژنتیکی که از جنس مخالف جذب می‌کند) و آنچه را که رَحِم‌ها در خود جذب می‌کنند۲۱ (به درون هسته اوول راه می‌دهند) و آنچه را که (با تکثیر سلولی در تخمک) به آن می‌افزایند و هر چیز نزد خدا روی قدر و اندازه است۲۲ (تعداد سلول‌های متنوعی که برای هر قسمت بدن تکثیر می‌شود روی حسابی مقدّر است).

۹ – (آفریدگار هستی) دانای نهان و آشکار و بی‌نهایت بزرگ و بلندمرتبه است.

۱۰ – (برای او) یکسان است آن که از شما سخن خود را نهان دارد، با آن که سخن خود را آشکار سازد، (همچنین) کسی که در پرده شب پوشیده (در خانه خفته) باشد، یا در روز به سرعت (در حال کار و تلاش آشکار) باشد.۲۳

۱۱ – برای او (انسان) تعقیب کنندگانی (فرشتگان مأمور و مراقبی) از پیش رو و پشت سر (همه اطراف) وجود دارند که او را از امر خدا (که برای هر عملی عکس‌العملی فوری است، به لطف مهلت در مدّت عمر) حفظ می‌کنند،۲۴ مسلماً خدا وضعیت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد (شرایط بد یا خوبشان را عوض نمی‌کند) مگر آنچه را که به نفس‌شان مربوط می‌شود (شخصیت و شیوه زندگی خود را) تغییر دهند،۲۵ و هرگاه خداوند بر مردمانی (به سبب تبه‌کاری‌شان) بدی خواهد (به کیفر اعمال‌شان برساند)، بازگرداننده‌ای بر آن (عذاب) وجود ندارد و در برابر خدا سرپرستی نخواهد داشت.۲۶

۱۲ – اوست آنکه برق (آذرخش آسمان) را که بیم‌آور (از خطر صاعقه) و امیدوار کننده (بشارت‌بخش باران) است، به شما می‌نمایاند و ابرهای گرانبار (متراکم و انبوه) را پدید می‌آورد.۲۷

۱۳ – و رعد (گوئی با طنین رسای خود) به حمد او تسبیح می‌کند۲۸ (صوتش اعلام کننده نقش مثبت و کارساز پدیده تخلیه الکتریکی ابرها در طبیعت است) و فرشتگان (نیز) از بیمش (به نقش اصلاحی خود مشغول‌اند). و صاعقه‌ها را می‌فرستد و به وسیله آن (باران را) بر هر که خواهد (طبق مشیّت و نظاماتی که در پدیده‌های جوّی قرار داده) می‌ریزد،۲۹ در حالی که آنها درباره خدا مجادله می‌کنند۳۰ و او سخت کیفر است.۳۱


۱ - از میان سوره‌های شش‌گانه ۱۰ تا ۱۵ که با حروف مقطعه مشترک «الر» آغاز شده‌اند، تنها این سوره است که با اضافه شدن «م»، با «المر» افتتاح شده است. این حرف اضافه ارتباط این سوره را با: الم (سوره‌های ۲، ۳، ۲۹ تا ۳۲)، المص (سوره ۷)، طسم (سوره‌های ۲۶ و ۲۸) و حم (سوره‌های ۴۰ تا ۴۶) نشان می‌دهد. در مورد حروف مقطعه «الر» در پاورقی شماره ۱ سوره فجر شرح داده شده است. ازنظر آماری نیز، طبق تحقیقات محقق مصری دکتر رشاد خلیفه، مجموع تکرار چهار حرف «المر» در این سوره مضربی است از عدد ۱۹. (۱۹ * ۷۸ = ۱۴۸۲)

۲ - حرف «واو» در میان «آيَاتُ الْكِتَابِ» و «الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ»، این دو موضوع را از هم جدا ساخته است، اگر این واو وجود نداشت، «الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ» وصفی برای کتاب محسوب می‌شد. به نظر می‌رسد کلمه «کتاب» که ۲۳۰ بار در قرآن، به معانی مختلف تکرار شده، در این آیه به «آیات تکوینی» و نظاماتی که پروردگار در جهان هستی با «علم» خود به جریان انداخته اشاره داشته باشد، و جمله «الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ»، به «آیات تشریعی». اتفاقاً نخستین آیه سوره نمل نیز بیانگر چنین دوگانگی می‌باشد: «طس تِلْكَ آيَاتُ الْقُرْآنِ وَكِتَابٍ مُبِينٍ»، و جالب اینکه کلمه کتاب به این معنا، در هر دو سوره با جمله: « وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ» تکرار شده است: رعد ۴۳: ... قُلْ كَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ ؛ نمل ۴۰: قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ...
مفهوم «نظامات و قوانین حاکم بر جهان هستی و عالم انسان‌ها» را از جمله در این آیات می‌توان دریافت: اسراء ۴: وَقَضَيْنَا إِلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ... ؛ اسراء ۵۸: وَإِنْ مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِيدًا كَانَ ذَٰلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا. سوره رعد در میان شش سوره با حروف مقطعه مشترک «الر»، به دلیل همان «میم» اضافی در میان حروف مقطعه آن، تفاوتی با پنج سوره دیگر این مجموعه پیدا کرده است؛ از جمله: آنها به نام پیامبران یا سرزمین آنان است (یونس، هود، یوسف، ابراهیم و حجر) و این سوره به نام پدیده‌ای طبیعی (رعد). در پنج سوره دیگر، نزول وحی را در بستر تجربی پیامبران با امت‌های آنها توضیح می‌دهد، و در سوره رعد، مشابه همان پدیده را در: نزول باران (به جای کتاب)، ارسال باد (به جای رسول)، رعد (به جای انذار)، برق (به جای بصیرت) و همچنین مشابهت فاعلیت الهی و قابلیت انسان‌ها در پذیرش وحی با مدل طبیعی نزول باران، و قابلیت و ظرفیت دره‌ها برای پذیرش آن و جاری ساختن سیل و مشابهت‌های دیگر بیان می‌کند. از قضا سوره نمل نیز مشتمل بر اشارات فراوانی به علم و استفاده از آیات تکوینی در پیشبرد شریعت (در داستان داود و سلیمان) می‌باشد.

۳ - «عَمَدٍ» جمع «عماد»، به ستون‌هائی گفته می‌شود که ساختمان را برپا می‌دارند، بنای آسمان نیز بر پایه‌هائی استوار شده که قابل رؤیت نیست، این ستون‌ها همان نیروی جاذبه است که چهارده قرن قبل در این آیه و آیه ۱۰ سوره لقمان به عنوان آیه‌ای از آیات خدا ذکر شده است.

۴ - اصطلاح «ثم استوى على العرش» كه ۶ بار در قرآن تکرار شده، تعبیری است از به کمال رسیدن خلق و راه‌اندازى و کارکرد آن. مثل اتومبیل که پس از ساخت و خروج از کارخانه، آماده بهره‌بردارى مى‌شود و راننده پشت فرمان قرار مى‌گيرد (ثم استوى على العرش). یا مثل میوه که پس از رسیدن قابل مصرف مى‌شود. سوار کشتی یا چارپایان شدن و مسلط گشتن و راندن آنان را قرآن با همین اصطلاح بیان کرده است (زخرف ۱۳).

۵ - تفصیل دادن آیات، در مقابل مجمل و مختصر بیان کردن آن است. تفصیل آیات از جانب خدا، با کلی‌گوئی‌های فلسفی و تشبیهات غلوآمیز ادبی فرق بسیار دارد. تفصیل از ریشه «فَصَلَ»، دلالت بر جدائی و استقلال اجزاء هر کلی می‌کند، همچون دوربینی که تصاویر دقیق بر می‌دارد و جزئیات موی و خطوط پوست را نشان می‌دهد.

۶ - لقاء، تلاقی، تلقی، ملاقات و... تماماً دلالت بر نوعی رسیدن به: روز قیامت، خدا و ربّ می‌کند. در قرآن از تکذیب، کفر (نادیده گرفتن)، نسیان (فراموشی)، شک و تردید و نومیدی نسبت به: لقاء آخرت، لقاء الهی یا ربوبی یاد کرده است و در جهت مقابل نیز، نقش کتاب و رسولان و تفصیل آیات را برای: انذار به آخرت، امید، ایمان و یقین به: لقاء ربّ، الله و آخرت برشمرده است. در ضمن فعل مضارع «تُوقِنُونَ» دلالت بر استمرار تلاش علمی و ایمانی برای یقین‌آوری می‌کند.

۷ – گفته می‌شود کره زمین در ۵.۴ میلیارد سال پیش با جدا شدن از خورشید تولد یافته و تا حدود یک میلیارد سال زیر بمباران قطعات باقی مانده از پیدایش منظومه شمسی قرار داشته که اقیانوسی از مواد مذاب (ماگما) با درجه حرارتی بیش از هزار درجه سانتیگراد در آن غلیان می‌کرده است، به تدریج با برخورد ستاره‌های دنباله‌دار محتوی آب، یا ریزش سیل و باران‌های اسیدی بر زمین، سطح خارجی آن در طول حدود پانصد میلیون سال به تدریج سرد و به اقیانوسی اسیدی تبدیل شده است که با ته‌نشین شدن عناصر سنگین‌تر، همچون آهن، در آغاز هسته مرکزی و سپس گوشته و در نهایت پوسته نازک و جوّ بیرونی زمین شکل گرفته است. امتداد یافتن پوسته زمین (مَدَّ الْأَرْضَ) که در آیه ۳۰ نازعات (وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَٰلِكَ دَحَاهَا) به دحو = بسط و گسترش آن، و در سوره‌های دیگر به فراگیری فرش مانند آن اشاره شده ( بقره ۲۲ - الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا... ؛ ذاریات ۴۸ - وَالْأَرْضَ فَرَشْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ) تماماً بیانگر پیدایش تدریجی پوسته فعلی زمین، با فروکش کردن بخشی از آب‌های سطح آن به اعماق زمین و تبخیر آن و تشکیل جوّ، بوده است. و نیز ممکن است منظور از «مَدَّ الْأَرْضَ»، سرد شدن تدریجی قسمتی از همان اقیانوس مذاب اولیه بوده باشد (والله اعلم).

۸ - «رواسی» جمع «راسيه» به معنای لنگر است که موجب توقف کشتی در بندر می‌گردد. کوه‌ها نيز به دليل ريشه‌دار بودن‌، قاره‌های زمين را روی قشر مذاب زمين نگه داشته و مانع حرکت آنها می‌گردند. اين اصطلاح ۱۰ بار در قرآن تکرار شده است: رعد ۳، حجر ۱۹، نازعات ۳۲، نحل ۱۵، انبياء ۳۱، نمل ۶۱، لقمان ۱۰، فصلت ۱۰، ق ۷، و مرسلات ۲۷.

۹ – چین‌خوردگی‌های پوسته خارجی زمین و شیب آن به سمت قسمت‌های مسطح دشت‌ها، امکان جریان یافتن آب و تقسیم آن برای آبیاری بخش‌های مختلف زمین را در کانال‌های طبیعی فراهم ساخت.

۱۰ – همانطور که می‌دانیم نشستن گرده نر به روی تخمک گل موجب پیدایش میوه‌ها می‌گردد. در آیات ۳۶ سوره یاسین و ۴۹ سوره ذاریات نیز بر زوجیت همه چیز از جمله گیاهان اشاره شده است.

۱۱ – مضارع آمدن فعل «يُغْشِي»، تداوم همیشگی این پدیده را مورد توجه قرار می‌دهد.

۱۲ - «لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» هفت بار در قرآن تکرار شده است (یونس ۲۴، رعد ۳، نحل ۱۱ و ۶۹، روم ۲۱، زمر ۴۲، جاثیه ۱۳) که در هر کدام آیه‌ای را برای اندیشه کردن مطرح کرده است.

۱۳ – خاک زمین در چهار دوره شکل‌گیری پوسته زمین قوت غذائی و حاصلخیزی و برکت یافته است (فصلت ۱۰). به این ترتیب خاک دارای خواص شیمیائی غنی و قابلیت‌های غذائی متنوعی است که برحسب بذر گیاه و تنوع ژنتیکی آن می‌تواند بارور و بالنده کننده هر گیاهی گردد.

۱۴ – در آیات ۱ تا ۴ این سوره به چهار دسته از آیات اشاره شده و چهار انتظار از انسان را در قبال آنها مطرح ساخته است: ۱- «ایمان» در برابر آیات کتاب و آنچه نازل شده است، ۲- «یقین» به لقای ربوبی با توجه به تدبیر جهان و گردش خورشید و ماه و جریان مستمر هستی، ۳- «تفکر» در سیر شکل‌گیری پدیده‌های زمین، ۴- «تعقل» در تنوع در محصولات از خاک و آبی واحد.
تعقل، به کارگیری «علمِ» حاصل از تفکر در پدیده‌هاست و کثرت حاصل از وحدت در عالم گیاهان، اشاره‌ای است به ظرفیت و قابلیت‌های متفاوت انسان‌ها و مختلف بودن تلاش آنها در برابر نزول کتاب و ارسال رسولان. به قول مولوی:
زرع جان را کس جواهر مضمر است           ابر رحمت پر ز آب کوثر است
تـــــــــــــا سقــــــــاهم ربهم آید خطاب           تشنه باش الله اعلم بالصواب (دفتر سوم ابیات ۳۲۱۹ به بعد)
در بیان متفاوت بودن بهره هر چیز و هر کس از شرایطی یکسان، مثال‌های زیر نیز از مثنوی بسیار روشنگر است:
هر دو گون زنبور خوردند از محل           لیک شد زان نیش و زین دیگر عسل
هر دو گون آهو گیا خوردند و آب زین           یکی سرگین شد و زان مُشک ناب
هر دو نى خوردند از یک آب خور           این یکی خالی و آن پُر از شکر
صد هزاران این چنین اشباه بین           فرق‌شان هفتاد ساله راه بین
این خورد گردد پلیدی زو جدا           آن خورد گردد همه نور خدا
این خورد زاید همه بُخل و حسد           آن خورد زاید همه نور احد
این زمین پاک و آن شوره‌ست و بد           آن فرشته پاک و آن دیو است و دَد

۱۵ – در ادبيات فارسی آمده است که: «رشته‌ای بر گردنم افکنده دوست، می‌کشد آنجا که خاطر خواه اوست»، اين رشته را که شيطان و دشمن دوست‌نما به گردن می‌اندازد، در زبان عربی «غُل» می‌گويند که البته نه نرم و نازک، بلکه همچون قلاده آهنين سخت و سطبر است.

۱۶ - معناى مصاحبت، نوعى همراهى و ملازمت است كه به تدريج شخصيت انسان را به آنكه يا آنچه با آن مصاحبت مى‌كند شبيه مى‌سازد؛ همچون صحابه رسول خدا و ساير مصاحبت‌هاى دنيائى. «اصحاب النار» بودن، شخصيت جهنمى پيدا كردن مردمان آتش‌افروز و ظالم است. مصاحبت با هر چيز از اعتماد و اتكاء به آن ناشى مى‌شود و گام به گام در تأثيرپذيرى مشابهت حاصل مى‌گردد. به گفته پروين اعتصامى:
گِلى خوش بوى در حمام روزى رسيد از دست محبوبى به دستم
بدو گفتـم كه مـُشكى يا عبييــرى           كـه از بـوى دلاويــز تــو مستم
بگفتـا مـن گِــلى بَـد بــوى بـودم           وليـكـن مــدتى با گـُــل نشستــم
كمـال هم‌نشيـن در مـن اثـر كرد           وگرنه من همان خاكم كه هستم

۱۷ – با چنین انتظار و بینشی بود که مشرکین معاصر پیامبران معمولا از آنان مطالبه پیشاپیش عذاب را می‌کردند و قرآن ۱۹ بار در آیات مختلف چنان شتابی را نقل کرده است. شاید آیه ۳۰ سوره مدثر که موکلان بر دوزخ را «نوزده» فرشته شمرده (علیها تسعه عشر) بی ارتباط به این موضوع نباشد (والله اعلم).
در مدرسه هستی کارنامه عمل هر کسی در پایان دوره مقرر داده می‌شود و در این مهلت، آزادی و اختیار و امکان جبران و اصلاح گذشته وجود دارد. مشرکان همین بازتاب فوری نداشتن شرک و بت‌پرستی و به اصطلاح سکوت خدا در برابر اعمال‌شان را دلیل رضایت او و درستی کار خود می‌پنداشتند. قرآن بارها تصریح کرده است که اگر چنان مهلت و مکانیسمی در تعویق بازتاب اعمال نبود، بلافاصله نتیجه و عذاب هر عمل نا‌شایستی دامن شخص را می‌گرفت (از جمله: کهف ۵۸).

۱۸ – «مَثُلَاتُ» از ریشه «مَثَلَ» و جمع مَثُلَه، کیفر و عقوبتی است که بر قومی واقع و برای دیگران مَثلی و تجربه‌ای تاریخی می‌گردد. این کلمه در سخنان امام علی(ع) در نهج‌البلاغه بارها آمده است از جمله:
از مَثُلاتی که بر اقوام پیش از شما به دلیل افعال زشت و اعمال نکوهیده نازل شده حذر کنید (خطبه ۱۹۲)
کسی که از مَثُلات (سرانجام وخیم اقوام گذشته) عبرت آشکار گرفته باشد، پرواپیشگی (چون سدّی استوار) او را از افتادن در ورطه امور شبهه ناک باز می‌دارد (خطبه ۱۶).

۱۹ - به تصدیق آیات متعددی از قرآن، (از جمله: انعام ۳۷ و ۱۰۹، یونس ۲۰، انبیاء ۵، شعراء ۴۰) مشرکین از پیامبر اسلام درخواست معجزاتی، مشابه آنچه به موسی(ع) و عیسی(ع) داده شده بود، می‌کردند، باز هم برحسب گزارش قرآن (از جمله: اعراف ۱۳۲ تا ۱۳۵) حتی معجزات نه‌ گانه موسی(ع) نیز در ایمان آوردن فرعون و قومش بی‌تأثیر بوده است. پس وقتی مردمانی نخواسته باشند حقیقتی را باور کنند، هر معجزه‌ای را به حساب تردستی و شعبده‌بازی می‌گذارند.

۲۰ – در آیه ۲۴ سوره فاطر نیز آمده است که هیچ امتی نبوده جز آنکه هشداردهنده‌ای برای آن آمده است (...وَإِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيهَا نَذِيرٌ).

۲۱ - «تَغِيضُ» از «غَیَضَ»، فروکش کردن و جذب شدن آب است. این لفظ فقط دو بار در قرآن آمده است که با توجه به مورد دوم که اشاره به طوفان نوح و فروکش کردن تدریجی آب دارد (هود ۴۴ - ... وَغِيضَ الْمَاءُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ...)، بهتر می‌توان به مفهوم «تَغِيضُ الْأَرْحَامُ» پی برد. فیلم‌هائی که از مراحل مختلف رشد جنینی گرفته شده است به خوبی نشان می‌دهد که چگونه نطفه اولیه شکل می‌گیرد و جذب رحم می‌گردد. نیازی به یادآوری نیست که این حقایق ۱۴ قرن قبل، در دوران جاهلیت فراگیر به پیامبر وحی شده است.

۲۲ – آیات متعددی از قرآن بر قدر و اندازه حساب شده همه چیز در جهان حکایت می‌کند، از جمله:
قمر ۴۹- إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ ؛ حجر ۲۱- وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ ؛ احزاب ۳۸ - ... وَكَانَ أَمْرُ اللهِ قَدَرًا مَقْدُورًا ؛ فرقان ۲ - ... وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا.

۲۳ - «سَرَبَ» همان ذَهَبَ (رفت) است، اما مفهوم به آسانی و راحتی رفتن، آنچنان که در سرازیری می‌روند، در آن وجود دارد.

۲۴ - سراسر جهان را نظمی فرا گرفته که کوچکترین بی‌نظمی و خلاف قانون را برنمی‌تابد و بی‌درنگ آن را دفع و طرد می‌کند، به استثنای عالم آدمیان که به دلیل موهبت اختیار و مهلت و مدتی که خداوند به انسان در زندگی دنیا عنایت کرده است، عکس‌العمل و بازتاب رفتار منفی او طبق مکانیسمی تا روز قیامت به تعویق می‌افتد. این مکانیسم را قرآن در آیات متعددی «کلمه پیشی گرفته» (کلمة سبقت من ربک) یا کلمه جداکننده (کلمة الفصل) نامیده است (یونس ۱۹، هود ۱۱۰، طه ۱۲۹، فصلت ۴۵، شوری ۱۴ و ۲۱).

۲۵ - آیه ۵۳ سوره انفال نیز بیانگر همین حقیقت است (ذَٰلِكَ بِأَنَّ اللهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَىٰ قَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ ۙ وَأَنَّ اللهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ).

۲۶ – «وَالٍ» همان والی به معنای سرپرست و اداره کننده است که یاء انتهای آن حذف شده است.

۲۷ - می‌دانیم رعد و برق، که ناشی از تخلیه الکتریکی در ارتفاعات بالا می‌باشد، از نظر علمی در تسریع شکل‌گیری دانه‌های اولیه باران و ریزش آن نقش بسیار مهمی ایفا می‌کند و مردمان بادیه نشین که زندگی آنها به همین نزولات جوّی وابسته بوده، همچنین کشاورزان و باغداران، همواره چشمشان به آسمان می‌باشد. بنابراین هر چند غرّش رعد و درخشش برق و صاعقه ترس‌آور است، اما همین که بشارت دهنده باران حیات‌بخش است، امیدوار‌کننده و شادی‌آور نیز می‌باشد. در ضمن آیه ۲۴ سوره روم نیز به پدیده رعد و برق که مقدمه و تسریع کننده ریزش باران‌اند اشاره کرده است. تفصیل مطلب را در شرح زیر از کتاب «باد و باران در قرآن»، نوشته مرحوم مهندس مهدی بازرگان ملاحظه می‌کنید:
«در آیات فوق صحبت از رعد و برقهای ترس‌آور یا امید دهنده، صاعقه‌هائی که بر زمین فرود می‌آید، تاریکی سیاه زمین، ابرهای متراکم سیاه مطبّق، موج‌های برهم غلطیده دریا آمده است؛ گوش‌ها از غرّش رعد کَر می‌شود؛ چشم‌ها از ضربات خیره‌کننده برق کور می‌شود؛ راه فرار از هیچ طرف و روزنه امید و نورِ راهنمائی وجود ندارد و شخص در محاصره مرگ است!... می‌دانیم که کیفیات و حالات فوق تماماً مقارنات و مشخصات طوفان‌های شدید رگباری یا تگرگی است.
ابرها از بالای جوّ تا نزدیکی‌های زمین را می‌پوشاند؛ هوا بکلی تاریک می‌شود؛ در تلاطم بادها مرتباً الکتریسته ایجاد و تخلیه شده و جهش برق و غرّش رعد پی در پی زمین و هوا را به لرزه در می‌آورد؛ و بالاخره ابرهائی که در طبقات پائین و غلیظ جوّ متراکم گردیده و در اثر بادهای تکان دهنده بالابر حامل دانه‌های درشت و فراوان شده‌اند، بسیار ثقیل می‌باشند.ضمناً فراموش نمی‌کنیم این آیات در سرزمینی نازل شده است که از همه جای دنیا کمتر طوفان و بوران و رگبار دارد، و در طول تاریخ به طور متوسط هر ده سال یک بار سیل آمده است.»

۲۸ – رعد و برق نه دو پدیده، که یک پدیده با دو جلوه سمعی و بصری می‌باشد. آذرخشی که در آسمان با جرقه سهمگین تخلیه الکتریکی رُخ می‌دهد، غرّش کَرکننده نیز دارد، مستقل مطرح کردنش در این دو آیه، نمایش دو جلبه سمعی و بصری این آیه تکوینی می‌باشد؛ اگر فقط درخشش داشت، برای کسانی که خفته‌اند یا در زیر سقف خانه‌هایند پنهان می‌ماند، اما این بانگ رعدآسا باید همه را بیدار کند.
اما تسبیح پدیده رعد و برق را باید در ژرفای معنای کلمه تسبیح یافت که حرکتی هماهنگ در ایفای نقشی مثبت و اصلاحگر در جهان هستی است.
بروز استعدادهاى خدا داد هر موجودى در جهان هستى، تسبيح اوست كه كار حساب شده‌اى را در اين مجموعه انجام مى‌دهد، به گونه‌ای كه بدون آن عيب و نقصى پديد مى‌آيد. همچون ساعتى كه حذف هر پيچ و دنده‌اى آنرا از دقت مى‌اندازد.
در مثنوی مولوی (دفاتر اول و سوم) آمده است:
گر تو را از غیب چشمی باز شد           با تو ذرات جهان همراز شد
نطق آب و نطق خاک و نطق گِل           هست محسوس حواس اهل دل
جمله ذرات عالم در نهان           با تو می‌گویند روزان و شبان
ما سمیعیم و بصیریم و هوشیم           با شما نامحرمان ما خاموشیم
چون شما سوی جمادی می‌روید           محرم جانِ جمادات چون شوید
از جمادی عالمِ جان‌ها روید           غلغل اجزای عالم بشنوید
فاش تسبیح جمادات آیدت           وسوسه تأویل‌ها بزدایدت
چون ندارد جان تو قندیل‌ها           بهر بینش کرده‌ای تأویل‌ها
که غرض تسبیح ظاهر کی بود           دعوی دیدن خیال غَی بود

۲۹ – جمله «فَيُصِيبُ بِهَا» معلوم می‌سازد که به «وسیله» صاعقه، که زمینه‌ساز و کمک کننده به شکل‌گیری ذرات باران است، باران رحمت به مردم می‌رسد، نه خود صاعقه! گویا از آنجائی که کلمه اصابت و مصیبت همواره در ذهن ما بار منفی داشته، کسانی معنای کیفری از آیه برداشت کرده‌اند، حال آنکه کلمه اصابت هم برای عذاب آمده است و هم برای رحمت و فضل و حسنه و خیر (نساء ۷۳ و ۷۹، توبه ۹۰، یونس ۱۰۷، یوسف ۵۶) علاوه بر آن، در مورد باران و باد و برف و تگرگ نیز قرآن بعضاً کلمه اصابت را مورد استفاده قرار داده است (از جمله: بقره ۲۶۴ و ۲۶۵، نور ۴۳، روم ۴۸، ص ۳۶).

۳۰ - معنای اصلی جدال، محکم کردن و تابيدن نخ و ريسمان است و در مجادله ميان انسان‌ها، گوئی طرفين با بحث و گفتگوی خصمانه تلاش می‌کنند گِره اعتقادات خود را محکم‌تر و پيوستگی نظريات طرف مقابل را سُست‌تر کنند و به اين وسيله همچون دو کُشتی‌گير، ديگری را مغلوب نمايند. اين واژه ۲۹ بار در قرآن آمده است و اين از ويژگی‌های آدمی است که نه تنها از جسم و جان و موجوديت خود، بلکه از حيثيت و آبرو و آرمانِ حتی باطل خويش هم به سختی دفاع می‌کند.

۳۱ – این کلمه فقط یکبار در قرآن آمده است. در فرهنگ المنجد در معنای «مَحِل» آمده است: «آن که آن قدر تحت تعقیب قرار گرفته و دویده تا خسته شده است». از این تعریف می‌توان فهمید منظور از «شَدِيدُ الْمِحَالِ» بودن خدا، همان عوامل تعقیب کننده (عقوبت آور) علیه نقض کنندگان نظامات هستی است که ستمگران را گریزی از آن نمی‌باشد. این کلمه با «مکر» الهی که تدابیر و چاره‌سازی‌های نظامات بازدارنده او را علیه ستمگران بیان می‌کند خویشاوندی دارد.

ترجمه عبدالعلى بازرگان