به نام خداى رحمت گستر بر عام و خاص
۱۸ - اعمال كساني كه پروردگارشان را منكر شدند ( نقش ارباب و صاحب اختيار بودن خدا
در هرلحظه زندگي را منكر شدند و به شفاعت واسطهها دل بستند)، در مَثَل همچون
خاكستري است كه در روزي طوفاني، تندبادي برآن بوزد. (مسلم است كه با پراكنده شدن
خاكستر در آسمان) بر ذرهاي از آنچه كسب كردهاند توانائي (بازيابي) ندارند. اين
همان گمراهي بسيار دور است.
۱۹ - آيا نديدي (نگاه بصيرت ندوختي) كه بيترديد خداست ( نه معبودان ديگر) كه
آسمانها و زمين را به حق (هدفدار و حكيمانه) آفريده است؟ اگر بخواهد، شما را
ميبرد و خلق جديدي ميآورد.
۲۰ - و اين كار بر خدا دشوار نيست.
۲۱ - و (روز قيامت) همگان براي خدا (در پيشگاه او) آشكار شوند (و كسي يا چيزي مخفي
نماند، در آن صحنه) ضعيفان (مقلدان دنبالهرو) به خود بزرگ بينان (سلطه طلبان)
گويند: ما هميشه دنبالهرو شما بوديم، آيا اينك ميتوانيد اندكي از عذاب خدا را از
ما بازداريد؟ گويند: اگر خدا راهي (براي نجات) به ما نشان داده بود، حتما به شما
نشان ميداديم، (اما در اين شرايط، ديگر) تفاوتي براي ما نميكند؛ چه بي تابي كنيم،
چه تحمل نمائيم.
۲۲ - و چون كار از كار گذشت (سرنوشتها برحسب عملكردها رقم خورد) شيطان (به
گنهكاران)گويد: خدا به شما وعده داد؛ وعده راست. من نيز به شما وعده دادم ولي خلاف
كردم. مرا بر شما هيچ تسلطي نبود، جزآنكه دعوتتان كردم. شما خود (دعوت) مرا
پذيرفتيد، پس مرا ملامت نكنيد، خودتان را ملامت كنيد. (امروز) نه من فريادرس شمايم
و نه شما فريادرس من! من به مشاركتي كه مرا (با امرخدا، درامور زندگيتان)
ميداديد، منكر هستم (شما دنبال هوسهاي خودتان بوديد). بيگمان ستمكاران را عذابي
دردناك است،
۲۳ - و كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كردند، به باغ هائي كه از زير آن
نهرها جاري است، درآورده ميشوند. در آن (بهشت) به اذن پروردگارشان جاودانه خواهند
زيست. درودشان درآنجا سلام است.۲۳
۲۴ - آيا نمي نگري كه خدا چگونه مثالي زده است؟ كلمهاي دلپذير۲۴ (پاك
از هرپليدي شرك)، همچون درخت دلپذير۲۵ (پاك از هرعارضه و آفت) است كه
ريشهاش (در زمين) استوار و شاخههايش درآسمان (در معرض نور خورشيد و هواي تازه)
است.
۲۵ - (چنين درختي) يكسره به اذن پروردگارش (در پرتو نظامات او) ميوهاش را ببار
ميآورد و خدا ( اين چنين) براي مردم مَثَلها(ي لازم) را ميزند، باشد تا پند
گيرند (سرانجام شرك و توحيد را بشناسند).
۲۶ - و مَثَل كلمه خبيثه۲۶ (ناشايسته و ناپسند) همچون درخت ناپسندي است
كه از سطح زمين( قارچ وار و بي ريشه) جهيده و قراري (استواري) براي آن نباشد.
۲۷ - خدا كساني را كه ايمان آوردند، با گفتار (توحيدي) ثابت۲۷ در زندگي
دنيا و آخرت استوار ميسازد و ستمگران را به گمراهي رها ميكند و خدا آنچه بخواهد
ميكند (همه قوانين و نظامات از او ناشي مي شود).
۲۸ - آيا به كساني (رهبران سياسي و ديني) كه نعمت خدا را (سرمايه هاي نيكوي ملت را
با سياست هاي شرك آلودشان) به ناسپاسي تبديل كردند، توجه نكردي؟ كه (چگونه) ملت خود
را ( با افكار و عملكرد شرك آميز و خرافي شان، به جاي امنيّت و آسايش) به خانه
خرابي كشاندند؟
۲۹ - دوزخ است كه بدان درآيند (نه بهشت ادعائيشان) و چه بد قرارگاهي است!
۳۰ - و براي خدا همتاياني (از بُتها يا مقدسان ديني يا شخصيتهاي سياسي) قرار
دادند تا (با پل زدن ميان خود و خدا و نقش متوليگري، مردم را) از راه او گمراه
سازند. بگو: (اين چند روزه عمر را) برخوردار باشيد كه سرانجامتان (عاقبت اين خانه
خرابيها) به سوي آتش است.
۳۱ - به بندگان مؤمن من بگو: نماز را بپادارند (ارتباط با خدا را جدّي بگيرند) و از
آنچه روزيشان دادهايم ، پيش از آنكه روزي فرارسد كه نه داد وستدي در آن است و نه
دوستي،۲۸ در نهان وآشكار ( به تناسب موقعيت) انفاق كنند.
۳۲ - خداست كه آسمانها و زمين را آفريد و از آسمان آبي (پر بركت و زندگي بخش)
فرستاد كه بدان از (انواع ثمرات) رزقي (نيكو) براي شما برون آرد وكشتي را
مسخّر(قابل استفاده ) شما كرد تا در درياها به فرمان او (نيروي باد)۲۹روان
گرديد و نيز نهرها را درتسخير (كنترل و قابل بهره برداري) شما قرار داد.۳۰
۲۳ - تحيّت را چون معادل مناسبي در
زبان فارسي نيافتيم، درود ترجمه كرديم. اما درود لفظي خشك و خالي و بيمحتواست،
در حالي كه تحيّت از ريشه «حي» (زندگي)، دعاي زنده ماندن (جسمي و روحي) و بقاي
عمر با عزّت براي ديگران است. اين دعا سه بار در قرآن آمده كه هرسه بار همراه
با سلامت خواستن براي اهل بهشت است (يونس۱۰، ابراهيم ۲۳ و احزاب۴۴).
۲۴ - كلمه از ريشه «كلم»، به گفته اهل لغت، «تاثيرگذاري» است. تأثيري كه توسط
ابزار سه گانه شناخت (سمع و بصر و فؤاد) دريافت ميگردد. تأثير سخن در اذهان و
انتقال معاني از طريق گوش را «كلام» ميگويند، همچنانكه زخم زدن به ديگري را،
كه با چشم ديده ميشود، «كَلْمْ» مينامند. جسم و جان و روان انسان نيز
ميتواند تأثيراتي را از بيرون بپذيرد؛ قرآن تولد عيسي مسيح(ع) را ناشي از
«كلمه» ويژهاي كه خدا بر مريم القاء كرد، شمرده است (نساء۱۷۱و آل عمران ۴۵).
چنين تولد غير متعارفي «تأثيرگزاري» ويژهاي را در ذهن و اندام توليد مثل مريم
موجب شد. در قرآن آمده است كه اگر درياها مُركب ميشدند، براي نوشتن كلمات
پروردگاركافي نبود (كهف۱۰۹ و لقمان۲۷). مفسرين اين «كلمات» را همان مخلوقات خدا
دانستهاند كه هركدام «اثري» از آفريدگار عالم است. اگر گفته شده ابراهيم(ع) را
پروردگارش با «كلماتي» آزمود، و يا آدم پس از هبوط از بهشت به «كلماتي» از
پروردگارش دست يافت (بقره۳۷)، نشانگر حقايق و ارزشهائي است كه به آن دست
يافتند؛ همچون صبر، تقوا، حلم، احسان، ايمان، تسليم و ... به همين دليل است كه
قرآن تقوا را «كلمه» ناميده است (فتح ۲۶) و همه اين صفات «تاثيراتي» در شخصيت
آدمي ميگزارد.
۲۵ - اصل طيّب، دلپسند بودن و موافقت با طبع آدمي، يعني لذتبخش و راضيكننده
بودن آن است. طيب را از آن جهت پاكيزه ميگويند كه پاك بودن هر چيز، مطلوب و
دلپسند آدمي است.
۲۶ - با مقايسة ۱۶ باري كه مشتقات «خبيث» در قرآن آمده است، ميتوان ابعاد
معنائي آن را بهتر فهميد؛ خداوند فرمان داده است كه از آنچه دوست داريد انفاق
كنيد، نه آنچه خبيث (دور ريختني، كهنه و ناپسند) است (بقره ۲۶۷)، مال طيبب
(مرغوب) و خبيث (نامرغوب و كهنه) يتيمان را جابجا نكنيد (نساء۲)، خدا براي شما
طيبات (ارزاق سالم و دلپسند) را حرام و خبائث (ناسالم و نامطلوب) را حرام كرده
است (اعراف ۱۵۷)، قوم لوط مرتكب كارهاي خبيث (ناپسند انسان طبيعي) ميشدند،
زمين طيب ( نيالوده و غير شوره زار) به اذن خدا سبز ميشود و آنكه خبيث باشد،
جز مختصري نمي روياند (اعراف۵۸) و ...
۲۷ - منظور از قول ثابت، همان اظهار ايمان خالص و بيشائبة شرك به خداي يكتاست
كه چون با حقيقت پيوند و ريشه در واقعيتهاي هستي دارد، ثابت ميماند.
۲۸ - قرآن انفاق به نيازمندان را قرض دادن به خدا و داد و ستد با او ناميده است
كه سودي سرشار و چند برابر دارد (حديد ۱۱ و ۱۸، تغابن ۱۷ و توبه ۱۱۱)
۲۹ - سوره شورا (در آيات ۳۲ و ۳۳ ) عامل اين امر را نيروي باد شمرده كه اگر
ساكن بود، كشتي حركت نميكرد.
۳۰ - در قرآن ۲۲ بار از تسخير (رام ساختن) خدا نسبت به چيزهائي ياد شده است.
مثل: رام ساختن خورشيد و ماه (۷ مرتبه)، کوهها براي داوود (در استخراج فلزات) و
باد براي سليمان. در اين ميان ۱۲ مورد آن با ذکر کلمه «لکم» (يا لنا) به انسان
اختصاص يافته است. مثل: سخرلکم الفلک (کشتي)، سخرلکم الشمس و القمر (انرژي
خورشيدي)، سخرلکم اليل و النهار (شب و روز)، سخرناها لکم (شتر)، اما در آيه ۲۰
سوره لقمان و آيه ۱۳ سوره جاثيه، نه تنها اجزائي از طبيعت، بلکه کل عالم هستي
را در قابليت رام شدن و استفاده آدمي قرار داده و اين نعمت به راستي حيرتآوري
است که ناديده گرفته ميشود.
ترجمه عبدالعلى بازرگان