به نام خداى رحمت گستر بر عام و خاص
۹ – به راستی این قرآن (بندگان را) به استوارترین (راهها) هدایت میکند و مؤمنانی
را که کارهای شایسته میکنند بشارت میدهد که مسلماً ایشان را پاداش بس بزرگی است.۱۵
۱۰ – و کسانی که به آخرت ایمان نمیآورند (باید بدانند) ما عذاب دردناکی برای آنها
آماده کردهایم۱۶ (انکار ابدیت و اعمال ستمگرانه امروز در سرنوشت بعدی
عوارض عذابآوری دارد).
۱۱ – انسان (به دلیل دید کوتاه مدّت دنیائی، ناخودآگاه خواستههای) شرّ را طلب
میکند، همانگونه که خیر را طلب میکند و انسان ذاتاً شتابزده است.۱۷
۱۲ – و ما شب و روز را دو نشانه ( از تدبیر و ربوبیّت خود) قرار دادهایم، پس نشانه
شب (تاریکی) را محو کردیم و نشانه روز را روشنیبخش ساختیم تا (با کار و تلاش در
پرتو نور) در جستجوی فضلی از پروردگارتان (در زمینههای متنوع اقتصادی، علمی، هنری
و...) بروید۱۸ و (با تکرار شب و روز) شمارش سالها و حساب (برنامهریزی)
را بدانید و ما هر چیز را آشکارا بیان کردهایم.۱۹
۱۳ – سرنوشت هر انسانی را به گردن خودش انداختهایم۲۰ و روز رستاخیز
کارنامهای برای او (از پرونده زندگیاش) برون میآوریم که آن را باز و گشوده
مییابد.۲۱
۱۴ – (به او گفته میشود) بخوان کارنامهات را؛ کافی است خودت امروز حسابگر خویش
باشی.
۱۵ – هر کس پذیرای هدایت باشد، جز این نیست که به سود خویش هدایت شده و هر کس گمراه
شود، (او نیز) به زیان خویش گمراه شده است، و هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش
نخواهد گرفت و ما عذاب کننده (هیچ قومی) نیستیم تا آنکه رسولی برای آنها بفرستیم
(در صورت بیاعتنائی به هشدارها، عواقب ستمگری دامنشان را خواهد گرفت).
۱۶ – و هر گاه بخواهیم (مردم) شهری را نابود کنیم، رفاه زدگان (ثروتمندان سرکش) آن
را فرمان (عیاشی) میدهیم، پس در آن (شهر) حرمتشکنی میکنند (قوانین شرع و عرف را
نقض میکنند) در نتیجه فرمان (ما در ملازمت عذاب با تبهکاری) تحقق مییابد و آنگاه
همه را به سختی نابود میسازیم.۲۲
۱۷ – چه بسیار نسلهائی که پس از نوح (در عوارض ستم و سرکشیشان) هلاک کردیم و همین
که پروردگارت به آثار تبهکاری۲۳ بندگانش کاملا باخبر و بیناست کفایت
میکند (خدا به کسی وکالت پرونده سازی علیه منکران نداده است).
۱۸ – هر که (زندگی) شتابان (زودگذر دنیا) را بخواهد، ما نیز برای او آنچه خواهیم
(طبق مشیّت و نظاماتی که در جهان قرار دادهایم)، برای آنکس که اراده کنیم شتاب
میکنیم، سپس دوزخ را (در بازتاب نادیده گرفتن نتایج ستمکاری) برای او قرار میدهیم
که نکوهیده و طرد شده به آن درآید.۲۴
۱۹ – و (در جهت مقابل) هر که آخرت (سرای جاوید) را طلب کند و برای این (هدف) تلاش
متناسب با آن را انجام دهد، مشروط بر آن که مؤمن باشد۲۵ (به انگیزه
ایمانی، نه ریاکاری عمل کرده باشد)، تلاش چنین کسانی نیز به ثمر خواهد نشست.۲۶
۲۰ - ما به همه مدد میرسانیم؛ هم آنان (دنیا طلبان) و هم اینان (آخرت طلبان) و
عطای پروردگارت (از هیچ کس) بازداشته نیست.۲۷
۲۱ – بنگر که چگونه بعضی از آنان را بر بعض دیگر (در همین دنیا از نظر ثروت و قدرت
یا علم و هنر و سایر استعدادها) برتری دادهایم و مسلماً آخرت (دارای) درجات بزرگتر
و برتریهای بالاتری است.۲۸
۱۵ – به دفعات متعدد در قرآن تکرار شده که ایمانی
سودمند و سعادتبخش است که به عمل صالحی منتهی و منشأ خیر و خدمتی به بندگان
شود و گرنه ایمانِ بی عمل، همچون عمل فاقد انگیزه ایمانی، امنیتی برای کسی در
آخرت نمیآورد.
۱۶ - آماده کردن آتش سوزان برای منکران قیامت، همچون قرار دادن اثر کشندگی برای
سَم و مقدّر کردن سکته و سرطان و بیماریهای دیگر، برای کسانی که مراقب تغذیه و
بهداشت و سلامت زندگی خود و دارای تحرک کافی نیستند، نتیجه طبیعی و عواقب
آیندهسوز ظلم و ستم منکران است.
۱۷ – عمر به فرض صد ساله دنیائی در برابر عمر زمین و آخرتِ جاوید، چشم به هم
زدنی بیش نیست، آدمی به تغبیر قرآن از شتاب آفریده شده است (انبیاء ۳۷ - خُلِقَ
الْإِنْسَانُ مِنْ عَجَلٍ) و دنیای زودگذر نیز د رمنطق قرآن «عاجله» نامیده شده
است (در آیه ۱۸ همین سوره و آیه ۲۰ سوره قیامه و ۲۷ سوره انسان).
۱۸ - اصطلاح «ابتغاء فضل الله» (در جستجوی فضل خدا) جمعاً ۱۴ بار در قرآن در
زمینههای مختلف تکرار شده است. به طور کلی قرآن شب را هنگام استراحت و ذکر
خدا، و روز را زمان رفتن به دنبال فضل خدا در کسب رزق و علم و همه زمینههای
نیکو شمرده است. ن ک به: اسراء ۱۲، روم ۲۳.
۱۹ - تفصیل دادن آیات، در مقابل مجمل و مختصر بیان کردن آن است. تفصیل آیات از
جانب خدا، با کلیگوئیهای فلسفی و تشبیهات غلوآمیز ادبی فرق بسیار دارد. تفصیل
از ریشه «فَصَلَ»، دلالت بر جدائی و استقلال اجزاء هر کلی میکند، همچون
دوربینی که آنچنان تصاویر دقیق بر میدارد که جزئیات موی و خطوط پوست را نشان
میدهد.
۲۰ - «تطیُّر»، باب تفعل طیر (پرنده) است. اعرابِ جاهلیت به فال و جادو و
بختآزمائی و سعد و نحس اشخاص و اوقات بسیار باور داشتند و برای تصمیمگیری در
تردیدها، پرنده دستآموزی را به هوا میفرستادند. اگر در بازگشت بر شانه راست
مینشست، بر آن کار اقدام میکردند و اگر بر شانه چپ مینشست، آن را به فال بد
میگرفتند. به تدریج پرنده به هوا انداختن (تطیّر) معنای سرنوشت یا شومی آن را
یافت. و طائر همان تعيين كننده سرنوشت است.
۲۱ – منشور از ریشه «نَشَرَ»، باز شدن و گسترش یافتن است، همچون کُدها و رموزی
که قابلیت بسط و گسترش و تبدیل به کتاب یا کتابهائی را دارند، گفتار و کردار
آدمی که در حافظه سلولی او محفوظ میماند، در روز رستاخیز اطلاعات خود را باز و
عرضه میکند. به تعبیر قرآن، در آن روز همه اعمال بندگان آشکار و عیان میگردد
و چیزی بر خدا مخفی نمیماند (غافر ۱۶ و ابراهیم ۲۱).
۲۲ – ظاهر این آیه این سؤال را برمیانگیز که چگونه ممکن است اراده خدا بر
نابودی مردمانی تعلق گیرد!؟ اما با توجه به آیه قبل و تأکید انتهائی آن که «ما
هرگز عذاب کننده هیچ مردمی نبودهایم، مگر آنکه قبلا رسولی برای هدایت آنها
فرستاده باشیم»، معلوم میشود اراده خدا، که در قوانین و نظاماتی که بر جهان و
بر جوامع انسانی جاری شده، دامن ملتهائی را میگیرد که به هشدارهای پیش از خطر
رسولان بیاعتنائی میکنند و چنین سرانجامی آنگاه صورت میگیرد که مرفهین
بیدرد و بیمسئولیت، قوانین و نظامات آن جامعه را در مسیر هوی و هوسهای خود
زیر پا میگذارند (معنای کلمه فسق) و نابسامانیِ ناشی از بیقانونیها و فساد
اجتماعی و اختلاف طبقات حاصله، موجب تحقق «قول» الهی، که همان هلاکت ملتهای
سرکش و ستمگر است، میگردد.
درضمن نباید فراموش کرد که در قرآن هرگاه در مورد خدا ضمیر «ما» (متکلم
معالغیر) به کار میرود، دست اندرکاری نظامات او را، که در نقش فرشتگان و خود
آدمیان جلوه میکند، در نظر دارد و گرنه ضمیر «من» را مورد استفاده قرار
میداد. اتفاقاً سوره اسراء از سورههائی است که تمرکز عمدهاش روی رفتار خدا
در قالب ضمیر جمعی «ما» میباشد و در مقابل ۸۸ باری که این ضمیر در آن به کار
رفته، فقط ۳ بار ضمیر «من» (در آیات ۲، ۵۳ و ۶۵) آمده است.
۲۳ - معنای اصلی «ذنب»، دُم یا دنباله و یا عوارض و عقوبتی است که در پی و عقب
گناه میآید. اگر به گناه ذنب گفته شده، به خاطر همین پیآمدهای ناگوار آن در
دنیا یا آخرت میباشد.
۲۴ - تکرار ۴ بار ضمیر «ما» در این آیه، استعدادهائی را که خدا در وجود آدمی
قرار داده و نظاماتی را که بر جهان و بر نتایج اعمال ما مسلط ساخته بیان
میکند. به این معنی که هر کس در هر زمینهای از خیر و شرّ در دنیا تلاش کند،
متناسب با تلاش و توانائیهایش و مقدوراتی که در محیط موجود است، به نتیجه
مطلوب خود میرسد. جمله «مَا نَشَاءُ» محدوده و «میدان عملکرد» آدمی را به
اندازهای که خدا معین کرده نشان میدهد و جمله «لِمَنْ نُرِيدُ»، «محدوده
استعدادی» آدمیان را. خلاصه آنکه پرودگار عالم مانع به نتیجه رسیدن هیچ عملی،
حتی جنایتبارترین آن نمیشود و در نظام او هر کس در راهی که خود برگزیده پیش
میرود. ن ک به: آلعمران ۱۴۵، نساء ۱۳۴، هود ۱۵ و شوری ۲۰.
۲۵ - جمله حالیه «وَهُوَ مُؤْمِنٌ»، که معنای شرطی برای پذیرش عمل صالح دارد،
در ۶ آیه قرآن آمده است (نساء ۱۲۴، نحل ۹۷، اسراء ۱۹، طه ۱۱۲، انبیاء ۹۴، و
غافر ۴۰). در جهت مقابل نیز، ایمانی که منتهی به دستاورد خیری برای شخص نگردد،
نفعی برای او نخواهد داشت (انعام ۱۵۸ - ...لا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا
لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا...).
در این موارد به جای جمله «وَهُوَ مُؤْمِنٌ»، جمله حالیه «وَهُوَ مُحْسِن» (در
حالی که نیکوکار باشد) را به کار برده است (بقره ۱۱۲، نساء ۱۲۵، و لقمان ۲۲).
از آنجائی که ایمانِ بدون عمل در فرهنگ قرآنی مفهومی ندارد، در این ۳ مورد
استثنائی، به جای ایمان، تسلیم وجه به خدا (من اسلم وجهه لهْ) را آورده است که
گام اول ایمان محسوب میشود. مثل: بَلَىٰ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ
وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ... (بقره ۱۱۲).
۲۶ - مىگويند شکر نعمت، نعمتات افزون کند. معنای ريشهاى کلمه شکر، نوعی
فزونی و زیادت است. در زبان عربی، چشمه پر آب، گاو پر شیر و آسمان پر باران را
با همین واژه وصف میکنند. شاکر و شکور بودن خدا، افزایش دادن محصول عمل نیک
بندگان و بارور کردن آن است. مشکور، مورد شکر واقع شده، یعنی به نتیجه رسیده و
به بار نشسته است.
۲۷ – این گستردگی و فراگیری رحمت را مقایسه کنید با تنگنظریهای متعصبان که
چون میپندارند عطای پروردگار منحصر به آنهاست، میدان را برای دیگران تنگ و
آزادی آنها را، اگر بتوانند، به کلی تعطیل میکنند. اما ربّ کریم دنیا را میدان
عمل قرار داده تا در آخرت هر کس کِشته خویش را درو کند و بدیهی است محرومیت از
محصول و عذاب کشیدن از دست خالی بودن نتیجه عمل آدمی است.
۲۸ – خدا رفیعالدرجات است (غافر ۱۵) و درجات هر کسی را متناسب با عمل او بالا
میبرد (احقاف ۱۹). آنچه در دنیا از تفاوت توانائی انسانها در ورزش، هنرها،
صنایع و علوم مختلف مشاهده میکنیم حیرتانگیز است، با این حال در مقایسه با
تفاوت آدمیان در آخرت، که متناسب با اعمال صالح و خالص آنها رقم میخورد، بسی
ناچیز است.
ترجمه عبدالعلى بازرگان