به نام خداى رحمت گستر بر عام و خاص

۶۶ – پروردگار شماست (نه معبودهای باطل) که کِشتی‌ها را در دریا (به نعمت باد) به سود شما پیش می‌راند۸۱ تا در پی فضل او (از تجارت و سیاحت تا حمل مواد و کالاها) روان گردید، بی‌تردید او به شما بسی رحمت دارد.۸۲

۶۷ – و هرگاه در دریا (به خاطر طوفان شدید و خطر غرق و مرگ) پریشان حالی به شما دست دهد، جز خدا هر آنکه می‌خوانید (از نظرتان) محو شود، ولی همین که شما را به ساحل (نجات) رساند، (بار دیگر از او) روی می‌گردانید و انسان همواره ناسپاس است.

۶۸ – آیا (در ساحل نجات و زمین زیست خود) ایمن هستید از اینکه شما را (با حادثه‌ای همچون زلزله یا حرکت زمين) در بخشی از زمین فرو برد یا بر شما طوفانی از شن (گدازه‌های آتشفشانی) ببارد؟ آنگاه برای خود هیچ نگهداری نیابید.

۶۹ – یا ایمن شده‌اید از اینکه بار دیگر شما را به دریا بازگرداند و تندبادی شکننده بر شما فرستد و به سزای ناسپاسی غرق‌تان سازد و سپس هیچ دادخواهی علیه ما نسبت به این (حادثه) نیابید.۸۳

۷۰ – هر آینه ما بنی‌آدم را گرامی داشته‌ایم و آنها را در خشکی و دریا (بر مَرکب‌های راهوار) حمل کرده‌ایم و از نعمات پاکیزه روزی‌شان داده‌ایم و بر بسیاری از آنچه آفریده‌ایم برتری بخشیده‌ایم.۸۴

۷۱ – روزی که هر گروهی (از انسان‌ها) را با پیشوای آنها (برای حسابرسی) فرا خوانیم،۸۵ پس هر که دفتر اعمالش (آثار ثبت و ضبط شده زندگی دنیائی‌اش) به دست راستش (کنایه از خجستگی و سعادت) داده شود، پس آنهايند كه دفتر اعمال خویش را (با خوشحالی و افتخار) می‌خوانند و مورد کمترین ستمی (در نادیده گرفته شدن زحمات خود) قرار نمی‌گیرند.۸۶

۷۲ – و هر که در این دنیا کور (دل) باشد، پس (با این ندیده گرفتن‌ها) در آخرت نیز نابینا و گمگشته تر خواهد بود.۸۷

۷۳ – (ای پیامبر) نزدیک بود (کافران) از آنچه بر تو وحی کردیم فریبت دهند تا غیر از آن را (در مؤثر بودن برخی مظاهر شرک) به ما نسبت دهی،۸۸ در اینصورت تو را به دوستی می‌گرفتند.

۷۴ – و اگر (در مسیر توحید) استوارت نکرده بودیم، نزدیک بود اندکی به آنان متمایل شوی.

۷۵ – در آن صورت حتماً عذابی دو چندان در زندگی (دنیائی) و دو چندان (پس از) مرگ بر تو می‌چشاندیم و در برابر ما هیچ یاوری برای خود نمی‌یافتی.۸۹

۷۶ – و نزدیک بود (ریشه‌های عشیره‌ای و ایمانی) تو را در این سرزمین (مکه) برکنند تا (به راحتی بتوانند) از آنجا اخراجت کنند۹۰ و در آن صورت، جز اندک زمانی (پس از اخراج تو) دوام نمی‌آوردند (چنین ستمی دامن‌شان را می‌گرفت).۹۱

۷۷ – این سنّت (جاری شده ربوبی در مورد) پیامبرانی است که پیش از تو فرستادیم و هرگز در سنّت ما تغییری نخواهی یافت.۹۲

۷۸ – و نماز را از هنگام زوال خورشید (از وسط آسمان به سوی مغرب - اوج روشنائی روز)۹۳ تا شبِ فراگیر (اوج تاریکی) بپا دار۹۴ و نیز قرائت هنگام طلوع فجر (نماز صبح) را،۹۵ که قرائت سپیده دم مشهود (ملائک) است.۹۶

۷۹ – و پاسی از شب را (علاوه بر نمازهای پنجگانه) به نماز بیدار باش۹۷ - این نافله‌ای (تکلیفی اضافی) است برای تو - چه بسا پروردگارت به مقامی پسندیده برانگیزدت.۹۸

۸۰ – و بگو: پروردگارا، مرا (در هر کار و وظیفه‌ای) با صداقت وارد و با صداقت خارج کن و از نزد خود تسلطی یاری شده‌ام قرار ده.۹۹

۸۱ – و بگو: حق آمد و باطل رفت، مسلماً باطل رفتنی است.۱۰۰


۸۱ - «يُزْجِي» از «زَجَوَ»، راندن ابر یا کشتی به ملایمت و آهستگی است (به آیه ۴۳ سوره نور نیز نگاه کنید). در ضمن آیه ۳۱ سوره لقمان (أَلَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللهِ...) نیروی باد را نعمت خدا شمرده است.
آیات ۳۲ سوره ابراهیم، ۴۶ روم، و ۱۲ جاثیه نیز از حرکت کشتی‌ها به فرمان الهی، که همان نیروی باد است، یاد کرده است.

۸۲ – اصطلاح «ابتغاء فضل الله» (در جستجوی فضل خدا) جمعاً ۱۴ بار در قرآن تکرار شده است که نگاهی جامع به آنها، دیده ما را نسبت به مفهوم این اصطلاح بازتر می‌کند.
در این آیه و ۴ مورد دیگر (نحل ۱۴، اسراء ۶۶، فاطر ۱۲، و جاثیه ۱۲)، کشتی را وسیله‌ای برای جستجوی فضل خدا نامیده است، کشتی در آن دوران، عمدتاً برای حمل و نقل کالاهای تجاری مورد استفاده قرار می‌گرفت، هر چند امروز نفت و کالاهای صنعتی از نظر آماری رقم اصلی را دارند، سفرهای سیاحتی، ماهیگیری و اکتشافات علمی نیز از اقلام قابل توجه‌اند. علاوه بر دریا، خشکی نیز میدانی برای جولان آدمی در جستجوی فضل خداست، به طور کلی، قرآن شب را هنگام استراحت یا ذکر خدا، و روز را هنگام جستجوی فضل خدا، در تمام زمینه‌های اقتصادی، علمی، هنری، و... شمرده است (اسراء ۱۲، قصص ۷۳، و روم ۲۳). موارد دیگر عبارتند از: تجارت در ایام حج (بقره ۱۹۸)، سیر و سفر (مزمل ۲۰)، پراکنده شدن در زمین پس از نماز جمعه (جمعه ۱۰). در سه مورد نیز که «ابتغاء فضل الله» همراه با «رضوان» خدا آمده است، ظاهراً چنین جستجویی جنبه معنوی دارد (مائده ۲، فتح ۲۹، حشر ۸).

۸۳ - « تَبِيعً» از ریشه «تَبَعَ»، در پی کسی یا چیزی بودن است. منظور این است که کسی ما را تعقیب کیفری نخواهد کرد. یا به دنبال یاری شما نتواند آمد.

۸۴ – در دو آیه قبل، از خطراتی که به طور طبیعی در دریا و خشکی وجود دارد سخن گفت و در این دو آیه، از کرامت پروردگار بر انسان، که او را در متن این خطرات بر مَرکب‌های هموار حرکت می‌دهد تا در پی رزق او روان شوند. پس کسی که چنین مواهبی را بر انسان ارزانی داشته قادر است، در صورت کفران نعمت، از آنان سلب امنیت نماید.
آدمی به نیروی عقل خدا داد، با مرکب‌های عظیمی که ساخته، بر آب‌ها و خشکی‌های زمین سلطه یافته است، در حالی که هیچ موجود دیگری را یارای چنین تسلطی نبوده و نیست. این است آن کرامت عظیم خدائی.
اما فضیلت داشتن انسان را بر بسیاری از آنچه خدا آفریده، نه همه آفریدگان، در حالی که اغلب می‌پنداریم انسان اشرف مخلوقات است، باید در معنای فضل جست، که نوعی فزونی در برخی توانائی‌ها و امکانات است، نه الزاماً استعداد رشد و کمال در پرتو عقل و ایمان. در این صورت بسیاری از فرشتگان توانائی بسیار فزون‌تری از آدمیان دارند.

۸۵ – انسان سه نوع نامه عمل دارد و از سه کس تأثیر می‌پذیرد؛ ۱- نفس خود، ۲- جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند و ۳- پیشوائی که از او پیروی می‌نماید. آیات ۹۴ سوره انعام، ۸۰ و ۹۵ سوره مریم درباره نامه عمل فردی و آیه ۲۸ سوره جاثیه از نامه عمل اجتماعی سخن می‌گوید، اما «امامِ» هر کس، رهبر و پیشوا و مرجعی است که شخص به او اقتداء می‌کند. رهبر می‌تواند رهرو را به راه مستقیم یا بیراهه بکشاند و رهرو نیز می‌تواند با صداقتش یاور رهبر باشد، یا با تملق و چاپلوسی از او بُت بسازد. می‌تواند تعالیمش را تلف سازد، یا آن را به کار گیرد. پس بده بستانی در این ارتباط برقرار است و هر دو پاسخگویند.

۸۶ – بدیهی است منظور از کتاب، اوراقی میان دو جلد نیست، کتاب، مجموعه ثبت و ضبط شده پندار‌ها، گفتارها و کردارهاست. نطق کتاب نیز گواهی وجودی است، نه نطق زبانی. به قول مولوی:
نطق آب و نطق خاک و نطق گِل             هست محسوس حواس اهل دل

۸۷ – می‌گویند: بی‌سواد کور است! در کشورهای پیشرفته امروزی و در آینده‌ای نه چندان دور، اگر کسی با کامپیوتر آشنا نباشد و نتواند به شبکه اینترنت متصل شود، عملاً همچون بی‌سوادان کور خواهد بود. کسانی که به دنیا چسبیده و خود را به شبکه معنوی الهی وصل نکرده باشند، چشم بصیرتی برای ادامه راه و تکامل در آینده ندارند.

۸۸ – چندان واضح و روشن نیست که هشدار به پیامبر ناظر به چه موردی بوده است؟ شأن نزول‌های نقل شده نیز مختلف و غیرموثق هستند و اگر لازم بود در این آیات ذکر می‌شد. به همین نتیجه و پیام باید اکتفا کرد که در مسیر توحیدی ضروری است از مماشات با شرک‌زدگان و ندیده گرفتن اصول، به طمع جلب آنان یا دفع مزاحمت‌هاشان، حذر کنیم.

۸۹ – وقتی پیامبر عظیم‌الشأنی همچون محمد(ص) مصون از عواقب کوچک‌ترین غفلت، مگر به هدایت و حمایت الهی نبوده، انحراف جوامع اسلامی امروز به دلیل وابستگی‌های سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی به ابرقدرت‌های زمانه و بیگانه با ارزش‌های اسلامی را بهتر درک می‌کنیم.

۹۰ – پاورقی ۷۶ همین سوره

۹۱ – این گروه آیات (طبق محاسبات کتاب سیر تحوّل قرآن) در سال ۸ بعثت نازل شده است و می‌دانیم پیامبر اسلام سرانجام در سال ۱۳ بعثت به خاطر توطئه قتلی که علیه او چیده بودند، شبانه از مکه به سمت مدینه هجرت فرمود و مشرکان مکه علاوه بر ضربه‌ای که سال بعد در جنگ بدر خوردند، در سال ۶ هجری، تقریباً بدون مقاومت، تسلیم پیامبر و مسلمانان شدند.

۹۲ – سنّت خدا همان قوانین و نظاماتی است که در جهان و در جوامع انسانی جاری ساخته است.

۹۳ – اوج روشنائی خورشید هنگامی است که درست در وسط آسمان قرار گرفته باشد. این وقت ظهر است که قله نور محسوب می‌شود. دُلُوکِ الشَمس، حرکت آن به سوی مغرب و آغاز زوال روز است.

۹۴ – نقطه مقابل ظهر که قله روشنائی روز است، غسق اللیل قرار دارد که قله تاریکی شب و شدت ظلمات است. «غاسق» را شب تاریک گفته‌اند که مفهوم فراگیری، مسلط شدن و مهاجم بودن (مخفی و مضرّ)، به صورت حقیقی یا مجازی، در آن وجود دارد.

۹۵ – طلوع فجر در حقیقت فصل مشترک میان شب و روز و آغاز تغییر بنیادین نظام شب به نظام روز است. نمازهای پنجگانه (ظهر، عصر، مغرب، عشاء و صبح) در امتداد زمانی این آیه قرار گرفته است، اما پاسخ به این سؤال را که چرا به جای صبح، از ظهر آغاز کرده است، باید در اولویت و اهمیت ظهر، که نماد نور کامل هدایت و روشنائی توحیدی است جستجو کرد: الله نور السموات و الارض... با زوال نورِ هدایت و میل قلوب مردم به غروب ایمانی، به تدریج ظلمت و ظلم فراگیر می‌شود و شبِ شرک بر همه جا مسلط می‌گردد. اما طلوع فجر انقلابی در طبیعت است که لولای گشایش باب نور بر تاریکی‌های گمراهی محسوب می‌شود.

۹۶ – مشهود بودن قرائت سپیده دم را، بیشتر مفسرین، مورد گواهی فرشتگان شب و روز واقع شدن دانسته‌اند، این البته قول مشهوری است، ولی مبنای قرآنی ندارد، آیا شاهد و ناظر انقراض شب و طلوع فجر بودن و چشم گشودن به نور خورشید معنای بهتری برای «مشهود» نیست؟

۹۷ – تهجّد، بیدار شدنی پس از ساعاتی خواب و استراحت، به نیروی ایمانی است که شخص را از بستر گرم و نرم جدا می‌کند و از خوف محشر و امید به نجات هشیار می‌سازد. این بیداری دل را جای دیگری نیز یادآور شده است (تَتَجَافَىٰ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا... - سجده ۱۶).
نماز شب البته فریضه‌ای واجب نیست، اما به تصدیق قرآن، پیامبر اسلام و حلقه‌ای از یاران او، نیمی از شب، و گاه نزدیک به دو سوم آن را به راز و نیاز با خدا در نمازهای شبانه می‌گذراندند. (مزمل ۲۰).

۹۸ – بیداری از هر نوع خواب؛ خواب مرگ، خواب اصحاب کهف، خواب شب و روز و خواب غفلت را نیز بعثت می‌گویند. همچنین به فعلیت درآمدن استعدادهای بالقوه (منفی یا مثبت) نیز نوعی بعثت محسوب می‌شود. مبعوث شدن ناشی از نمازهای شبانه، به گونه‌ای شکوفائی معنوی و صفا و صیقل یافتن دل در برابر نور حق می‌باشد.

۹۹ – زندگی انسان از دوره‌ها و حلقه‌هائی همچون: تحصیلات مدرسه تا دانشگاه، ازدواج، کار و پذیرش مسئولیت‌های اجتماعی و... تشکیل شده که هر کدام ورود و خروجی دارد. باید از خدا خواست که نیّت و قصد و عملکرد ما در این سیکل‌های متعدد، با صداقت و یاری حق توأم باشد.

۱۰۰ – حق همچون نور چراغ، و باطل تاریکی است، همین که کلید را زدید، اطاق روشن می‌شود، چرا که باطل اصالت وجودی ندارد، هر کجا نور نباشد، تاریکی است.

ترجمه عبدالعلى بازرگان