به نام خداى رحمت گستر بر عام و خاص

۴۹ – بگو: ای مردم من فقط هشدار دهنده آشکاری برای شما هستم (در رسالت من اجباری برای ایمان نیست).

۵۰ – پس (حال که سرنوشت شما به انتخاب خودتان وابسته است، بدانید) کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردند، برای ایشان آمرزش و روزی نیکوست.

۵۱ – و کسانی که در (تکذیب) آیات ما می‌کوشند تا (به خیال خود ما را) عاجز کنند، آنها دوزخی‌اند.۶۴

۵۲ – و ما پیش از تو هیچ رسولی و پیامبری نفرستادیم، مگر آنکه هر گاه آرمانی را قصد می‌کرد (تا مردمان را گامی در مسیر هدایت پیش ببرد)، شیطان در آرمان (اهداف و برنامه‌های رسالت) او القاء (شبهه و تردید) می‌افکند.۶۵ اما خدا آنچه (از شبهات و فریب‌ها که) شیطان القاء می‌کرد، زائل و سپس آیات خود را استوار می‌ساخت و خداوند بس دانای حکیم است.۶۶

۵۳ – (هدف از میدان دادن به مخالفین این است) تا آنچه را که شیطان القاء می‌کند، وسیله آزمونی برای بیماردلان و سنگدلان قرار دهد و به راستی ستمگران در جدائی طلبی دوری (از حقیقت) قرار دارند.۶۷

۵۴ – و نیز، تا دانش داده شدگان بدانند که آن (قرآن) حقیقتی است از سوی پروردگارت و به آن بگروند و دل‌هاشان برای آن نرم (پذیرا) گردد و بی‌گمان خدا کسانی را که ایمان آورده‌اند به راه راست رهبری خواهد کرد.

۵۵ – و (با این حال) کسانی که منکر شدند، پیوسته در مورد آن (قرآن و نبوّت) در شک و تردیداند تا سرانجام رستاخیز دامن‌شان را بگیرد یا (در دنیا) عذاب روزی ریشه برانداز بر آنان فرا رسد.۶۸

۵۶ – در آن روز فرمانروائی از آنِ خداست؛ (مطابق حق) میان‌شان داوری خواهد کرد؛ به این ترتیب کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادند، در بوستان‌های سرشار از نعمت خواهند بود.

۵۷ – و کسانی که (حقایق را) انکار کردند و آیات ما را دروغ شمردند، عذابی خوارکننده خواهند داشت.

۵۸ – و کسانی که در راه خدا هجرت کردند، سپس (در مقابله با دشمن) کشته شدند یا (در سختی‌های هجرت) مردند، بی‌تردید خدا رزقی نیکو نصیب آنان خواهد کرد و مسلماً خدا بهترین روزی دهندگان است.

۵۹ – بی‌تردید آنها را به جایگاهی که از آن خشنود گردند درآورَد و مسلماً خدا بس دانای بردبار است.۶۹

۶۰ – (آری حکم خدا در دفاع) چنین است، و هر کس به همان اندازه‌ای که بر او ستمی رفته (نه بیشتر) عکس‌العمل نشان دهد،۷۰ سپس (به دلیل سوء استفاده طرف مقابل) مورد تجاوز قرار گیرد، قطعاً خدا یاری‌اش خواهد کرد؛ و خدا مسلماً بسیار درگذرنده بخشنده است (پس انسان‌ها باید چنین باشند).

۶۱ – (تغییر و تربیت تدریجی انسان‌ها همچون طبیعت) چنین است که خدا به تدریج و آرامی (نه ناگهانی و پرشتاب) شب را در روز و روز را در شب درمی‌آورد و مسلماً خدا بس شنوا و بینا (به احوال آدمیان) است.۷۱

۶۲ – (این تحولات) بدین سبب است که خدا، اوست که حق است و بی‌تردید هر آنچه به غیر او (برای حاجات خود) می‌خوانند همان باطل است و مسلماً خدا همو عالی‌مرتبه بس بزرگ است.۷۲

۶۳ – آیا نمی‌بینی (توجه نکرده‌ای) که خدا از آسمان آبی (بارانی زندگی‌بخش) می‌فرستد و زمین (به برکت آن) سرسبز می‌گردد؟ مسلماً خدا لطیف و بس آگاه است.۷۳

۶۴ – هر آنچه در آسمان‌ها و زمین است، منحصراً متعلق به اوست. و مسلماً خدا، همو است (نه معبودان دیگر) که بی‌نیاز ستوده است.۷۴

۶۵ – آیا نمی‌بینی (توجه نکرده‌ای) که خدا هرآنچه در زمین است، و (در دریاها) کشتی را که به فرمان او (نیروی باد) در جریان است، مسخّر (رام و قابل استفاده) شما قرار داده است؟۷۵ و نیز (طبقات جوّ معلق در) آسمان را از اینکه بر زمین قرار گیرد (ساقط شود) - جز به اذن او (مطابق نظامات مقدّر در طبیعت)- نگه داشته است؟۷۶ مسلماً خدا نسبت به مردم بسيار رئوف و مهربان است.

۶۶ – اوست که شما را زندگی بخشید، سپس شما را بمیراند، سپس (در رستاخیز) زنده گرداند، (با این حال) انسان بسی ناسپاس است.


۶۴ - «مُعَاجِزِينَ» در باب مفاعله (که دلالت بر تعاملی دوجانبه می‌کند) نشانگر مقابله و جبهه‌گیری منکران در برابر مؤمنان در موضوع «آیات» قرآن است. کلمه معاجزین، علاوه بر این آیه، در آیات ۵ و ۳۸ سوره سبا نیز آمده است.

۶۵ - «تَمَنَّىٰ» و «أُمْنِيَّتِهِ»، از ریشه «مَنیْ»، به گفته لغت شناسان، تقدیر و اندازه‌گیری است. نطفه انسان را از آن جهت «منی» می‌گویند که پروردگار علیم و حکیم در کروموزوم‌ها و ژن‌های آن اندازه و نظم شگفت‌آوری تقدیر کرده است. مرگ نیز از آنجائی که مخلوق خدا (سوره ملک آیه ۲) و مقدّر اوست، «منیّه» نامیده شده است. آرزو کردن را هم که تنظیم تصوراتی در ذهن و سامان دادن خیالاتی در دل است، «تمنّی» گفته‌اند (آل‌عمران ۱۸۳). اما «أُمْنِيَّتِهِ» خودِ آرزوها و محصول چیزی است که در ذهن یا قلب آدمی پدید می‌آید.
نسبت دادن تمنّی و امنیته به رسولان، مسلماً از نوع آمال و آرزوهای دنیاپرستان و هوس‌های مادّی نیست، آنها آرزوئی جز سعادت مردمان در پیروی از حق و دوری از شرک و گمراهی نداشتند. بنابراین امنیته آنان همان تدابیر حساب شده و به قدر و اندازه آنان، یعنی رسالت‌شان بوده است.

۶۶ – مضمون این آیه و نیز آیات ۱۱۲ و ۱۱۳ سوره انعام، به وضوح آشکار می‌سازد که در مشیّت خدا آزادی بیان منکرانِ رسولان و انبیاء در القای شبهات شرک‌آمیز و کفرآلود در دنیا به رسمیت شناخته شده است، و گرنه چگونه ممکن است خدای قادر، مخالفان رسولان و پیامبرانش را مدت و مهلت دهد؟ آنها در بُعد فکر و عقیده، مادام که دست به اسلحه نبرده بودند، در مخالفت خود آزاد بودند. اما شبهات آنها در برابر استحکام حق، یارای مقابله نداشت و نابود می‌شد. امروز نیز با استناد به این آیات و مشابه فراوان، می‌توان گفت از نظر عقیده و آرمان و تبلیغ آن به هر شکل ممکن (فیلم، تأتر، کتاب، سخنرانی...) در یک جامعه اسلامی قرآنی باید مخالفین آزاد باشند. آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است؟ کتابی که از جانب آفریدگار عالم نازل شده، بیدی نیست که با باد زمانه بلرزد. این ضعف ذهنی و عدم اعتماد به نفس برخی دین‌داران سطحی و استبدادزده است که می‌خواهند ناتوانی مطالعاتی خود را با شکستن قلم‌ها و بریدن زبان‌ها بپوشانند.

۶۷ - شقاق، همان شقه شدن و تفرقه و جدائی ناشی از دشمنی (نه منطق و دلیل) است.

۶۸ – عقیم بودن، همان نازا و ابتر بودن است، اما این واژه در قرآن یکبار درباره باد عقیم (ذاریات ۴۱) که به عنوان عذابی نابود کننده بر قوم عاد وارد شد، آمده است و در این سوره درباره عذاب عقیم که مفهوم نابودی ریشه‌کن دارد، به کار رفته است.

۶۹ - در فرهنگ قرآن، «حليم» به كسى گفته مى‌شود كه عكس‌العمل فورى ناشى از خشم و غضب نشان نمى‌دهد، بلكه با علم و تسلطى كه بر خود دارد، به طرف مقابل فرصت جبران مى‌دهد. خدا حليم است زيرا ما را به خاطر گناه، به سرعت عذاب نمى‌كند بلكه يك عمر فرصت مى‌دهد.

۷۰ – مشابه این مطلب را در آیه ۱۲۵ تا ۱۲۸ سوره نحل با تفصیل بیشتری بیان کرده است.

۷۱ - «ولوج» (در: يُولِجُ اللَّيْلَ) از ریشه «وَلجَ» به معنای دخول تدریجی و به آرامی است؛ همچون نفوذ تدریجی آب باران در میان زمین و نفوذ تدریجی نور و تاریکی در یکدیگر که موجب پیدایش شب و روز می‌گردد. این آیت را می‌توان در تناوب شب و روز دید و یا در کوتاه و بلند شدن آن در طول سال، که البته هر دو ناشی از حرکات وضعی و انتقالی زمین به دور خود و خورشید است.

۷۲ – در این سوره ده بار اشاره «ذلک» (و سه بار کذلک) تکرار شده است (آیات: ۶، ۱۰، ۱۲، ۳۰، ۳۲، ۳۶، ۳۷، ۶۰، ۶۱، ۶۲، ۷۰) که سه آیه ۶۰ تا ۶۲ پشت سر هم قرار گرفته و هر کدام با دو نام از نام‌های نیکوی خدا ختم می‌شوند.

۷۳ - معنای واژه «لطیف» در قرآن با آنچه امروز می‌فهمیم تفاوت بسیار دارد. در کلمه لطف نوعی ظرافت، دقت، رفاقت و مدارا، در اشیاء و امور یا گفتار و کردار، وجود دارد. مثل پارچه نازک و لطیف، یا رعایت دقت و ظرافت در جزئیات رفتار. در قرآن آمده است که اصحاب کهف به کسی که او را برای خرید به شهر می‌فرستاد، از ترس آنکه مبادا شناخته و دستگیر شوند، توصیه مؤکد کردند با «لطافت» عمل کند یعنی با احتیاط کامل و با مراقبت و هوشیاری در میان مردم ظاهر شود.
اینکه در انتهای آیه تأکید شده خدا لطیف و خبیر است، دلالت دارد بر اینکه خدا بر جزئیات نا‌دیدنی اعمال مراقب و بینا و از پنهانی‌ترین مراتب آن باخبر است.
از توصیه‌های حضرت علی در عهدنامه حکومتی خود به مالک اشتر، توصیه به فرماندهان ارتش در رعایت محبت و لطف به سربازان است؛ محبت در تعهدات عمومی، و لطف در توجهات ویژه و مشکلات فردی آنان.

۷۴ – غنی بودن خدا، بی‌نیازی او از تصور نیاز مادی‌اش، و حمید بودن او، بی‌نیازی‌اش از حمد و ثنای آدمیان است.

۷۵ – آیات ۳۲ سوره ابراهیم، ۴۶ روم، و ۱۲ جاثیه نیز از حرکت کشتی‌ها به فرمان الهی، که همان نیروی باد است، یاد کرده است.

۷۶ – در این آیه به معلق بودن زمین (وضعیت پوسته جامد آن روی قشر مذاب زیرین)، معلق بودن کشتی‌ها در دریا و معلق بودن ابرها و طبقات جوّ (در آسمان) اشاره کرده است که تماماً مقدر و محاسبه شده است).

ترجمه عبدالعلى بازرگان