به نام خداى رحمت گستر بر عام و خاص
۳۴ – (ملکه سبا در مخالفت با نظر ارتشیان در برخورد نظامی) گفت: پادشاهان وقتی
(فاتحانه و به زور) وارد شهری شوند، مسلماً آن را به تباهی میکشند (نظامات آنرا در
هم میریزند) و بزرگان آن سرزمین را خوار و ذلیل میسازند و (سلطهگران همواره)
چنین میکنند.۴۳
۳۵ – و من (برای پیشگیری از چنین مصیبتی، از در صلح وارد شده و) هدیهای برای آنها
میفرستم تا ببینم سفیران (ما) با چه (پاسخی) باز میگردند.۴۴
۳۶ – پس چون (سفیر ملکه سبا) نزد سلیمان آمد، (سلیمان با زیرکی در تشخیص برنامه
تطمیع آنها و بیاعتنا به هدایا) گفت: آیا میخواهید مرا به مالی (دنیائی) مدد
رسانید؟ در حالی که آنچه (از علم و امکانات) خدا به من داده، از آنچه به شما داده
برتر است.۴۵ بلکه این شمائید که به هدیه خویش (که به یکدیگر میدهید،
سرمستانه) شادمانی میکنید.۴۶
۳۷ – نزد آنها بازگرد (و بگو) که من بیتردید با سپاهی به سراغشان خواهم آمد که در
برابر آن توان رویاروئی ندارند۴۷ و البته آنان را با خواری و به حال
زبونی از آن (سرزمین) بیرون خواهم راند.۴۸
۳۸ – (و آنگاه سلیمان) گفت: ای سران (سپاه)، کدامیک از شما تخت او را قبل از آنکه
به حال تسلیم نزد من آید، برایم میآورد؟۴۹
۳۹ – یکی از زورمندان زیرک از مزدوران (بیگانگان در خدمت سلیمان)۵۰ گفت:
من قبل از اینکه از جای خویش برخیزی، آن را برای تو خواهم آورد و حتما بر این کار
توانا و قابل اعتماد هستم.۵۱
۴۰ – (اما) آن که دانشی از کتاب (قوانین و نظامات) داشت گفت: من قبل از آن که چشم
بر هم زنی (در یک لحظه) آن را برای تو میآوردم.۵۲ پس همین که (سلیمان)
تخت را مقابل خویش مستقر دید، گفت: این (امکانات) از فضل پروردگارم است (از
فزونبخشیهای اوست) تا مرا (در ابتلای قدرت) بیازماید که آیا شکر (نعمت) میگذارم
یا ناسپاسی میکنم؟۵۳ و (مسلما) هر کس سپاس گذارد، جز این نیست که به
سود خود کرده و هر کس ناسپاسی کند، بیتردید پروردگار من بینیاز کریم است.
۴۱ – (آنگاه سلیمان) گفت: تخت او را (با انجام تغییراتی) غیر قابل تشخیص برای او
سازید تا ببینیم (به این تغییرات) پی میبرد یا از کسانی است که پی نمیبرند؟۵۴
۴۲ – به این ترتیب، وقتی (ملکه سبا به مقرّ حکومت سلیمان) درآمد (اولین سؤالی که از
او) پرسیده شد (این بود که) آیا تخت تو این گونه است؟ گفت: مثل آنکه خودش است؛ ما
پیش از این (به فضیلت علمی سلیمان) آگاهی داده شده بودیم و تسلیم (پیام توحیدی او)
بودیم.۵۵
۴۳ – (اما) آنچه به جای خدا بندگی میکرد، او را (از پرستش خدای یکتا) باز داشته
بود و هر آینه از قومی ناسپاس بود.۵۶
۴۴ – به او گفته شد: به کاخ اندر آی، پس همین که آنرا دید، گمان کرد برکه آبی
(زلال) است و ساقپوش خود را (برای جلوگیری از خیس شدن) بالا زد!۵۷
(سلیمان) گفت: (این آب نیست) قصری است فرش شده از شیشه بلورین.۵۸ (ملکه
سبا با مشاهده این برتری علمی و تکنیکی) گفت: پروردگارا، من بر خود ستم کردهام و
اینک به همراه سلیمان تسلیم خدای پروردگار جهانیان شدم.۵۹
۴۳ - اصل دوازدهم: «هشدار به عواقب خانمانسوز جنگ».
منظور از «اعز» (عزیزتر) همان بزرگان کشوری و لشگری و تصمیم گیرندگان اصلی نظاماند
که وقتی کشوری شکست خورد، از اولین قربانیان به شمار میروند و از اوج عزّت به
زندان ذلت یا هلاکت میافتند. به تعبیر حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه،
همچون محتویات دیگی در حال جوشش که به بالا و پائین میرود، طبقات جامعه زیرورو
میگردند (خطبه ۱۶ - وَ الَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً،
وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً، وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ، حَتَّى يَعُودَ
اَسْفَلُكُمْ اَعْلاَكُمْ وَ اَعْلاَكُمْ اَسْفَلَكُمْ).
۴۴ – اصل سیزدهم: «صلح طلبی و تدبیر، مقدم بر جنگ است».
۴۵ – اصل چهاردهم: «پایبندی به اصول و پرهیز از فریبهای دنیائی». ظاهر این آیه
چنین مینماید که سلیمان در برابر حرکت مسالمتآمیز و هدیه نفیس ملکه سبا، به جای
نرمش و تساهل، موضعی تلخ و تهدید آمیز اتخاذ کرد و جانب جنگ را ترجیح میدهد، اما
در بررسی واکنشِ ملکه سبا به سلیمان میبینیم او به جای پاسخ دادن به دعوت سلیمان،
در تعالی بخشیدن به آرمان خود از خورشید به خدای آفریننده خورشید و همراهی با
سلیمان در تسلیم به نظامات صاحب اختیار جهانیان، بیاعتنا به اصل پیام او، به
ترفندِ تطمیع متوسل شده است که معنای آن انکار دعوت سلیمان به شمار میرود.
۴۶ – فرح، شادمانی طبیعی و واکنش عادی اشخاص در برابر آنچه خوشایند نیست، بلکه
متکبرانه سرمستی کردن و نوعی تفاخر و پُز دادن به شمار میرود.
۴۷ – اصل پانزدهم: «برترین قدرت: اسلحه علم و ارتش عالمان». چنین موضع جنگطلبانه و
خشن از ناحیه پیامبری که نامش از سلم و سلامت گرفته شده، بسیار غیرمنتظره میآید،
اما در دنباله داستان معلوم میشود سلیمان به جای لشکرکشی و تهاجم نظامی، از علم و
دانش خود و دولتمردانش استفاده کرده، در نمایش باشکوهی از برتری علمی و تکنولوژیک،
ملکه سبا را مسحور و شیفته و تسلیم قلبی به ربّالعامین کرد. این است آن لشگری (از
دانشمندان) که گفته بود، شما توان مقابله با آن را ندارید. مگر در دنیای امروز
پیشرفتهترین کشورها در دانش و تکنولوژی، برترین قدرتهای سیاسی و نظامی جهان
نیستند؟
۴۸ – این همان سخن ملکه سباست که در آیه ۳۴ آمده، اما سلیمان بدون جنگ و خونریزی
آنان را از قله غرور و تکبر و عرش عظیم به پائین آورد.
۴۹ – منظور از عرش، ظاهراً همان تخت حکومت است، اما همانطور که قبلا گفته شد، در
این داستان، بسیاری از کلمات از معنای حقیقی ظاهری خود به معنائی مجازی اشاره دارد
که در قالب قصه بیان شده است، عرش در حقیقت نماد نظام حکومتی و سیستم اداره مُلک و
ملت است.
۵۰ – کلمه عفریت فقط همین یک بار در قرآن آمده است. به گفته علمای لغت، اصل این
کلمه از «عَفَرَ» یعنی خاک است. عفریت کسی است که همچون شیر حریف خود را به خاک
میافکند. سپس به کسی که از نظر هوش و زیرکی و تسلط بر کار حریفان را مغلوب کند
گفته شده است. در مورد کلمه جن به پاورقی شماره ۱۷ همین سوره مراجعه شود.
۵۱ - امین به کسی گفته میشود که مردم از دست و زبانش در «امنیت» باشند. قوی بودن
کسی که استخدام میشود شرط لازم است، اما اگر نتوان به او اعتماد کرد و از خیانتش
ایمن بود، موجب خسران مىگردد.
۵۲ – اصل شانزدهم: «علم مطلق نزد خداست». منظور از «علم من الکتاب» چیست؟ آیا منظور
کتاب دینی است؟ کدام کتاب؟ تورات یا کتابی دیگر؟ با توجه به معنای کتاب، که ظرف ثبت
و ضبط قوانین و نظامات شریعت یا طبیعت است، با فرض اینکه واقعاً تخت ملکه سبا
انتقال مکانی داده شده باشد، آیا نمیتوان گفت آن که به دانشی از کتاب دست یافته
بود، شناختی از قوانین فیزیک در انتقال ماده و انرژی و مسائل مربوط به جاذبه داشت و
میتوانست در چشم به هم زدنی تخت ملکه سبا را منتقل سازد؟ هر چند چنین دانشی نه
سابقه تاریخی داشته و نه به دیگران رسیده است، ممکن است کلمه عرش در اینجا به معنای
نظاماتی که حکومت سلیمان بر اساس آن اداره میشده، و قانون اساسی آن جامعه بوده
باشد. در اینصورت آوردن آن نزد سلیمان در زمانی کوتاه، کشف و عرضه آن بوده باشد
(والله اعلم) چه بسا آینده این راز را بگشاید. در قرآن آمده است که بالاتر از هر
دانشمندی خدای علیم است (وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ - سوره یوسف آیه ۷۶)
رقابت علمی ارائه شده در این آیه، اشارهای است به نامحدود بودن دامنه علم.
۵۳ – اصل هفدهم: «قدرت برای خدمت، نه سلطه و سرکوب». این بار دومی است که سلیمان
خود را در معرض امتحان الهی میبیند؛ بار نخست وقتی پیام موران را شنید و از اینکه
با چنین دانشی میتواند از پایمال کردن ضعفا پروا کند چنین احساسی کرد، و بار دوم
هنگامی که دید چه امکانات گسترده و چه کارگزاران دانشمند و مورد اعتمادی دارد، به
جای غرور و تکبر متوجه عنایت حق شد. بیتردید سلیمان الگوی شکر نعمت در قدرت و
تسلیم حق بود.
۵۴ – اصل هجدهم: «ضرورت شناخت نقاط ضعف و قوّت مخالفین». معنای اصلی هدایت، رساندن
به مقصود، یعنی رهبری (نه فقط راهنمائی) است. رسیدن به مقصد نیز علاوه بر رهبری، به
رهروی، یعنی گام گذاشتن در راه درست و «پیروی» از راهنما، نقشه یا عقل فطری و وجدان
نیازمند است. سلیمان با این آزمایش میخواست میزان هوش و ذکاوت ملکه سبا را بسنجد
که تا چه حد میتواند از تغییرات ظاهری عرش خود به حقیقت امر پی ببرد، و اگر در این
آزمون توفیق یافت میتوان امیدوار بود که به خدای یکتا نیز پی ببرد.
۵۵ – اصل نوزدهم «اختلاط حق و باطل در جبهه دشمن». پاسخ ملکه سبا به سؤال مأمور سبا
نشان داد تا چه حد هشیار و حقطلب بوده است، اشاره او به اینکه به ما (نیز) قبلا
دانش داده شده و همواره تسلیم بودهایم، نشان میدهد اهل فضیلت و علم بوده و از
نتایج و دستاوردهای علمی تبعیت میکرده است. ظاهرا منظور او از تسلیم، نه تسلیم به
ربّالعالمین، بلکه تسلیم به هر دستاورد علمی و برخورد منطقی با مسائل و عدم لجبازی
با حقایقی که بر او عرضه میشده، بوده است. مخالفین یکدست نیستند و نمیتوان آنان
را با یک چوب راند. سفید و سیاه دیدن خودی و بیگانه ره به جائی نمیبرد، همواره در
میان مخالفین ممکن است انسانهای حقگرائی باشند که با سیاست درست جذب میشوند. ن ک
به: سوره فتح آیه ۲۵.
۵۶ – اصل بیستم: «نقش جامعه در انحراف تودهها». مشکل اصلی ملکه سبا، به رغم آمادگی
ذاتی او برای تسلیم به حق، ۱- غلبه باورهای شرکآمیز تاریخی جامعه در مهرپرستی، ۲-
تعلق او به جامعهای بود که در سیر کفر و ناسپاسی طی طریق کرده بودند. این دو عامل
نیرومند که اولی بر اعتقادات و فرهنگ منحط (ذهنیات)، و دومی بر عادت در پیروی از
رفتار جمعی و تقلید ناخودآگاه از پسند عامه دلالت میکند، او را از رسیدن به حقیقت
باز داشته بود. امام علی(ع) در همان آغاز عهدنامه تاریخی خود موسوم به
«منشور حکومتی مالک اشتر» استاندار خود در مصر را از برخورد خشن و محکوم کننده نسبت
به مردمی که قبلا تحت سلطه نظامی غیر خدائی زندگی کرده و خواسته یا ناخواسته
خطاهائی مرتکب شدهاند به شدت پرهیز میدهد.
۵۷ – اصل بیست و یکم: «مات و مبهوت کردن حریف با علم و تکنیک برتر». در واژه «صرح»
همچون صراحت و تصریح و... شفافیت و آشکار بودن نهفته است، ظاهرا صرح به فضای باز و
صحن و حیاطی گفته میشود که وسیع و روباز باشد. گویا سلیمان با صنعتی پیشرفتهتر از
زمان، سقفی شیشهای روی آبی جاری در سرای خود قرار داده بود که تازهواردان ناآشنا
گمان میکردند پای در میان آب مینهند و به همین خاطر ملکه سبا دامن خویش برای عبور
از آن بالا گرفته بود.
۵۸ – اهل لغت ممّرد را صاف شده و عاری از خلل و فرج یعنی کاملا صیقل شمردهاند.
۵۹ – اصل بیست و دوم: «تسلیم به ربّ، هدف نهائی». این ماجرا با تسلیم ملکه سبا به
همراهی سلیمان به ربّالعالمین پایان میپذیرد. نام سلیمان همانطور که ذکر شد، از
سلم و تسلیم گرفته شده است و موضوع تسلیم که در آیات ۳۱، ۳۸، ۴۲، ۴۴، ۵۹، ۸۱، ۹۱
این سوره تکرار شده است از محورهای مهم این داستان محسوب میشود و سیاست حکیمانه
سلیمان در سوق دادن ملکه سبا به تسلیم از آموزههای زیبای این سوره است.
ترجمه عبدالعلى بازرگان