به نام خداى رحمت گستر بر عام و خاص
۶۵ – بگو: کسی در آسمانها و زمین از غیب (وقوع قیامت) خبردار نیست، جز خدا، و
آگاهی (هم) ندارند که چه زمانی برانگیخته خواهند شد.۸۳
۶۶ – بلکه علم آنها درباره آخرت (به دلیل دنیانگریشان) متوقف شده است۸۴
(بُرد دانش و سقف علمی آنها محدود است - ذلک مبلغهم من العلم) بلکه درباره آن شک
دارند (که نمیخواهند باور کنند)، بلکه از (فهم) آن کوردلند.۸۵
۶۷ – منکران گفتند: آیا وقتی ما و پدرانمان (مُردیم و تبدیل به خاک) شدیم، آیا
(واقعاً باور کردنی است که مجدداً زنده از خاک) بیرون آورده میشویم!؟
۶۸ – این (سخنان خرافی) را ما، و پیش از آن، پدرانمان وعده داده شدهایم، اینها
جز افسانههای باستانی نیست.۸۶
۶۹ – بگو: در زمین بگردید (در خرابههای پیشینیان سیر کنید)۸۷ و ببینید
سرانجام مجرمان (از حق بریدگان) چه بود؟
۷۰ – و (ای پیامبر، به خاطر تکذیب و انکار) بر آنان اندوه مخور و از نیرنگهاشان
دلتنگ مباش.۸۸
۷۱ – و (یا این که) میگویند: اگر راست میگوئید، این وعده (خروج مردگان از قبر)
کِی اتفاق میافتد؟۸۹
۷۲ – بگو: چه بسا برخی از (آثار عذابآور) آنچه به شتاب میطلبید (که اگر راست
میگوئی، عذاب را زودتر بیاور) در پی شما باشد.
۷۳ – و (اگر عذاب نازل نمیشود) پروردگار تو نسبت به مردم فضیلتبخش (مهلت دهنده و
حلیم) است، ولی بیشتر مردم سپاس (این اختیار و کرامت را) نمیگزارند.
۷۴ – و مسلماً پروردگار تو آنچه را سینههاشان نهان میدارد و آنچه را آشکار
میکنند میداند (با این حال به موهبت اختیار و امهال، در دنیا مؤاخذهشان
نمیکند).
۷۵ – (ولی مطمئن باشند) هیچ پنهانی در آسمانها و زمین وجود ندارد، مگر آنکه در
کتابی آشکار (مخزن علم خدا) ثبت است.۹۰
۷۶ – این قرآن بیشتر مواردی را که بنیاسرائیل (یهودیان و مسیحیان) در آن اختلاف
میکنند، بر آنها بازگو میکند.۹۱
۷۷ – و بیتردید آن هدایت و رحمتی است برای مؤمنان.
۷۸ – مسلماً پروردگار تو، به حکم خویش (نظام عادلانهاش) در روز قیامت میان آنها
داوری خواهد کرد، و اوست قدرتِ مطلق دانا.
۷۹ – پس (در برابر نگرانیهای ناشی از توطئه آنها) به خدا توکل کن که مسلماً تو بر
حق آشکار هستی.۹۲
۸۰ – مسلماً تو نمیتوانی (پیام قرآن را)، وقتی از آن روی میگردانند و پشت
میکنند، به مردگان بشنوانی و به گوش کران برسانی.
۸۱ – و (نیز) هدایتگر کوردلان از گمراهی نتوانی بود. تو (این پیامها را) تنها به
گوش کسانی میرسانی که نشانههای ما را باور کرده و (در نتیجه ایمان) به آن تسلیم
شده باشند.۹۳
۸۲ – آنگاه که (در آستانه قیامت) آن قول (الهی که آثار اعمال سوء سرانجام دامنگیر
منکران خواهد شد)۹۴ فرا رسد، جنبندهای برای (آگاهی) آنها از زمین بیرون
آوریم که با آنان (به زبان وجودی) سخن گوید.۹۵ (شگفتیهای آن بیانگر
حقایق ایمانی و بیانگر این واقعیت باشد که) مردم به آیات ما یقین نمیآورند.۹۶
۸۳ – و روزی که از هر امتی گروهی از کسانی که آیات ما را تکذیب میکردند محشور کنیم
و (به دلیل سوابقشان) تحت نگهداری و بازداشت قرار گیرند.
۸۴ – تا چون (همه منکران) بیایند، (خدا) گوید: آیا نشانههای مرا (به تمامه) دروغ
شمردید و احاطه (شناخت) علمی به آنها پیدا نکردید؟ پس (در مدت زندگی دنیا) چه
میکردید؟۹۷
۸۵ – (در آن هنگام) قانون عذاب (به کیفر انکار جاهلانهشان) بر آنها واقع میشود و
کلامی هم (در توجیه انکار خود) نتوانند گفت.
۸۶ – آیا ندیدند که ما شب را قرار دادیم تا در آن بیاسایند و روز را روشنیبخش
گرداندیم (تا در آن به تلاش و تکاپو بپردازند)، مسلماً در این (پی هم آمدن شب و
روز) بس نشانههاست برای مردمی که (بخواهند) ایمان آورند.
۸۷ – روزی که در صور دمیده شود،۹۸ هر آنکه در آسمانها و زمین است سخت
به هراس افتد، مگر آنکس که خدا خواهد، و همگی با خضوع و فرمانبری در آستانش آیند.
۸۸ – کوهها را میبینی و بیحرکتشان میپنداری، حال آنکه همچون گذر ابرها در
گذارند،۹۹ (این است) آفرینش (حساب شده) خدائی که همه چیز را (به رغم
ناپایداریهای ذاتی) انتظام بخشید.۱۰۰
۸۹ – هر که نیکی عرضه کند، (پاداشی) بهتر از آن برای اوست و نیکوکاران از هراس آن
روز (قیامت) در امان خواهند بود.۱۰۱
۹۰ – و هر که بدی عرضه کند، سرافکنده به آتش در افتد،۱۰۲ آیا جز آنچه
یکسره میکرند، جزا داده میشوند.
۹۱ – (ای پیامبر بگو:) من فرمان یافتهام که منحصراً پروردگار این شهر (مکه) را،
همان کسی که برای آن حریم امن قرار داده،۱۰۳ و همه چیز منحصراً از آنِ
اوست، بندگی کنم و مأمورم که از تسلیم شدگان (به او) باشم.
۹۲ – و اینکه قرآن را (بر شما) تلاوت کنم، پس هر کس هدایت پذیرد، جز این نیست که به
سود خویش هدایت شده و هر که گمراهی گزیند، بگو: من فقط از هشدار دهندگانم (اجبار و
اکراهی در دین نیست).
۹۳ – و بگو: ستایش ویژه خداست،۱۰۴ به زودی نشانههایش را به شما
مینمایاند.۱۰۵ پس آنها را خواهید شناخت، و پروردگارت از آنچه میکنید
غافل نیست.
۸۳ – در اینجا به جای «لا یعلمون»، فعل «لا یشعرون» را
آورده است که دلالت بر نازکبینی و دقت نظر میکند. علم فرشتگان و آدمیان در
آسمانها و زمین، از اموری است که تحقق یافته و شناختی از آن حاصل شده است، اما
قیامت پدیدهای است ورای دنیای فعلی ما و نه تنها به آن علم نداریم، بلکه شعورمان
هم به آن نمیرسد.
۸۴ – علم، سیّال و بینهایت است. اگر برای آن محدودهای قائل شویم، به بنبستش
کشاندهایم، آنها که مرگ را پایان زندگی و نیستی مطلق میپندارند و به تداوم حیات و
ادامه آن پس از رستاخیز باور ندارند، علمشان درباره آخرت به توقف رسیده است و با
مرگ آدمی پرونده او را میبندند.
«ادّارک»، از ریشه «دَرَکَ»، در اصل تدارک بوده که حرف «ت» در «د» ادغام شده و
تشدید گرفته و برای سادگی در قرائت، الف به ابتدای آن افزوده شده است. در تنها آیه
دیگری که این فعل در آن به کار رفته (اعراف ۳۸)، مفهومِ به خط پایان و سرنوشت نهائی
رسیدن دارد.
دَرَکَ از نظر لغوی مقابل دَرَجَ میباشد. در زبان عربی صعود به «اعلا علیین» را
درجه به درجه میسنجند و سقوط به «اسفل السافلین» را با لفظ دَرَک. مثل إِنَّ
الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ... – منافقین در
پائینترین درکه (مقابل درجه) آتشاند. (نساء ۱۴۵)
۸۵ – در این آیه، به سه عامل ناباوری نسبت به قیامت اشاره شده است: ۱- نداشتن علم
لازم، ۲- شک و تردید (بلاتکلیفی)، ۳- نداشتن نور بصیرت. اتفاقاً این سه عامل را با
همین کلمات یا مشابه آن در سورههای دیگر تکرار کرده است:
حج ۸ و لقمان ۲۰ - وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ
وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُنِيرٍ (برخی از مردم بی هیچ دانش، راهنمائی، و کتاب
روشنی درباره خدا مجادله میکنند).
آلعمران ۱۸۴ و فاطر ۲۵ - ... جَاءُوا بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَالْكِتَابِ
الْمُنِيرِ (رسولان خدا همراه دلایل روشن، حکمت و کتاب روشن آمدند).
عامل نخست را در آیات فوق با واژه «علم» یا «بینات» (دلایل روشن) که همان معنا را
دارد وصف کرده است.
عامل دوم را، هدیً (راهنما، راهبر) و زُبُر (مجموعهای از حکمت، اخلاق و عقل) شمرده
که شناخت به مدد معلمی از عقل و حکمت اخلاق است.
و بالاخره عامل سوم همواره «کتاب منیر» معرفی شده که از خدا ناشی میشود.
از سه عامل فوق، اولی (اکتساب علم)، عملی شخصی است. دومی به مدد معلم و مربی و
رسولی هدایت یافته انجام میشود و سومی به لطف پیروی از کتاب راهنمای عمل تحقق
میپذیرد (خود، خلق، خدا).
اینک میتوانیم بگوئیم (والله اعلم)، ۱- «علمِ» منکران قیامت با دید دنیانگرشان
متوقف شده، ۲- در حقانیت رسول او و پیام او «شک» دارند، ۳- چشمشان از دیدن کتاب
منیر (نورانی) «کور» است (بل هم منها عمون).
۸۶ – این سخن عیناً در آیه ۸۳ مؤمنون هم تکرار شده است، با این تفاوت که کلمه «هذا»
پس از «نَحْنُ وَآبَاؤُنَا» آمده است. گویا در این سوره تأکید روی «هذا» (این ادعا)
مهمتر بوده است.
۸۷ - در قرآن ۷ بار فعل امر «سیروا» (سیر و سفر کنید) آمده و ۷ بار (عدد کامل) نیز
با جمله: «افلم یسیروا» (چرا سیر و سفر نمیکنند)، زمینچسبیدگان بیهمت از سیاحت
مذمت شدهاند!
چنین سیر و سفری، نه صرفاً برای گردش و تفریح، بلکه برای نظاره در چگونگی سرنوشت
امتهای پیشین (کیف کان عاقبة الذین من قبلهم) است. یعنی بررسی تاریخ گذشتگان که ۱۲
بار تکرار شده است و یکبار نیز (عنکبوت آیه ۲۰) این سیر و سیاحت به منظور
زمینشناسی و دیرینهشناسی، برای کشف آثار اولیه پیدایش حیات در کره زمین توصیه شده
است.
۸۸ – در قرآن جمعاً ۹ بار، با جملات: لا تحزن، لا یحزنک و انه لیحزنک، پیامبر اسلام
را از تأثیرپذیری احساسی و عاطفی نسبت به عملکرد منکران و غصه و اندوه خوردن از
سرنوشت تباهشان هشدار داده است تا خونسرد و به دور از عواطفی همچون مادر، که با
محبت سرشار در امور کودک دخالت میکند و تصمیم فردی میگیرد، کارشان را به اختیار و
حق انتخاب خودشان و حکم خدا بسپارد. سورههای: حجر ۸۸، نحل ۱۲۷، نمل ۷۰، آلعمران
۱۷۶، مائده ۴۱، انعام ۳۳، یونس ۶۵، لقمان ۲۳، و یس ۷۶.
۸۹ - در قرآن جمعاً ۶ بار جمله «وَيَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا الْوَعْدُ إِنْ
كُنْتُمْ صَادِقِينَ» تکرار شده است (یونس ۴۸، انبیاء ۳۸، نمل ۷۱، سبا ۲۹، یاسین
۴۸، و ملک ۲۵) و یک بار نیز به جای کلمه «وعد»، «فتح» آمده است (سجده ۲۸). توجه به
زمینه طرح این سؤال و پاسخهای آن در هر سوره، که جمعاً ۷ مورد میباشد، بس آموزنده
است.
۹۰ - کلمه «مبین» (و مبیناً) جمعاً ۱۱۹ بار در قرآن تکرار شده است. این صفت که به
موضوعات متنوعی مثل: ضلال، نذیر، عدو، سحر، سلطان، بلاء و... نسبت داده شده، در ۱۲
مورد مشخصاً صفت «کتاب» شمرده شده است. (مائده ۱۵، انعام ۵۹، یونس ۶۱، هود ۶، یوسف
۱، شعراء ۲، نمل ۱ و ۷۵، قصص ۲، سبا ۳، زخرف ۲، و دخان ۲) معنای مبین، برحسب موقعیت
نحوی (لازم یا متعدّی) آشکار یا آشکارکننده است. در مورد ۱۲ گانه فوق به نظر
میرسد هر گاه کتاب هستی مراد باشد، معنای واضح و آشکار در آن غلبه دارد. در آیه ۳
این سوره، که عیناً در آیه ۶۱ سوره یونس تکرار شده، منظور همان کتاب علم خدا و
حافظه هستی است که هیچ تر و خشکی غایب از آن نیست (انعام ۵۹) و هر غایبی در آن حاضر
است (نمل ۷۵).
۹۱ – معنای ریشهای قصه، نوعی پیگیری و تعقیب و یادآوری برای عدم فراموشی است.
۹۲ – امروز نیز اگر به راستی جوامع اسلامی مطابق قرآن عمل کنند، باید در برابر
توطئههای صهیونیسم و استکبار جهانی با خیال راحت به خدا توکل کنند، اما از ماست که
بر ماست.
۹۳ – ایمان همچون علوم مدرسه و دانشگاه نیست که به زور هم شده با چند بار خواندن با
اکراه، فرا گرفته شود، ایمان امری است قلبی که تا دل نخواهد جایگزین در آن نمیشود،
حتی اگر پیامبر هم با تمام وجود مجاهدت کند.
۹۴ – این «قول» که با الف و لام معرفه ذکر شده چیست؟ در این آیه و آیه ۸۵ از «وقوع»
آن قول و در ۷ آیه دیگر قرآن، از «تحقق» آن (حق القول) سخن گفته است. ظاهراً منظور
از قول، هشدار به همان نظام و قانون علت و معلولی است، بنابراین منکران نمیتوانند
بیتفاوت در برابر اعمالشان باشند و باید بدانند عقوبت و عذاب، نتیجه طبیعی
تبهکاری آنها است. این نتیجه یا توفیق ایمان را از آنان سلب میکند (یاسین ۷)، یا
در همین دنیا عوارض عذابشان تحقق مییابد (اسراء ۱۶)، یا در آخرت (قصص ۶۳، سجده
۱۳، سبا ۳۱، صافات ۳۱، فصلت ۲۵، و احقاف ۱۸).
۹۵ – سخن گفتن آن جنبنده با آدمیان الزاماً به شکل متعارف نیست، طبیعت و موجودات با
زبان تکوینی (وجودی) سخن میگویند، بلکه کشف عجایب وجودی آن، منکران را در برابر
حقایقی که دلالت بر وجود آفریدگار حکیم و هوشمند میکند، مبهوت و ناتوان از پاسخ
علمی خواهد ساخت و گویای این واقعیت خواهد بود که مردم در شناخت آیات خدا یقینآوری
نمیکنند.
۹۶ – این آیه از آیات پوشیده و مرموز قرآن است و قرینه دیگری هم ندارد تا بتوان از
آن کمک گرفت، اصولا اغلب آیات مربوط به قیامت، از متشابهات قرآن محسوب میشوند.
۹۷ – سخن بسیار شگفتی است! پیام در دو آیه قبل، از پدیدار شدن جنبندهای در
آخرالزمان نشانگر این واقعیت است که مردم در صدد «یقینآوری به آیات خدا» نیستند و
در این آیه خبر میدهد اولین سؤالی که در قیامت از منکران پرسیده میشود، این است
که چرا «احاطه علمی به آیات خدا» پیدا نکردید، یعنی پس چه غلطی میکردید!؟ گوئی نقش
آدمی در زندگی دنیا پیش از هر چیز شناخت علمی است!
امام علی(ع) در حکمتی جامع در ستایش علم، به شاگرد هوشمند و با
استعدادشان کمیل بن زیاد، از جمله فرمودند: «ای کمیل معرفت علمی دِینی است (به گردن
آدمی) که به (تناسب فراگیری) آن جزا داد میشود، با علم است که آدمی در زمان حیاتش
توفیق طاعت مییابد و بعد از وفاتش جزای جمیل به دست میآورد... (حکمت ۱۴۷
نهجالبلاغه).
۹۸ - پیدایش جهان هستی از نظر علم کیهانشناسی، از لحظه انفجار بزرگ (Big Bang)
عیناً از شکلی شیپور مانند تبعیت کرده است که تصویر آن را میتوانید در کتابهای
مربوطه مشاهده کنید. در زبان عربی به شیپور نیز «صور» میگویند و در تورات و انجیل
و نقاشیها و مجسمههای یهودیان و مسیحیان نیز از شیپورِ دمیدن در حیات، نشانههای
فراوانی میتوان یافت. پروردگار عالم برای فهم عموم، از این وسیله قابل مشاهده و
فهم، که برای احضار و جمع کردن سربازان استفاده میشود، مدلی برای تفهیم دمیدن حیات
و حشر نهائی به مثال آورده است. صور در واقع نشانی از «صورت»های عالم هستی میباشد
که به اراده خدا شکل گرفته است. برای توضیحات کاملتر به مقاله «دمیدن در صور» از
همین قلم مراجعه کنید. (پژوهشی در پرتو قرآن جلد ۵)
۹۹ – از نظر فیزیکی میدانیم که اجسام هر چقدر هم سنگین و به ظاهر متراکم باشند،
وقتی زیر میکروسکوپهای اتمی قرار گیرند، معلوم میشود توده ابری رقیق و پراکنده
بیش نیستند و فضای خالی میان اتمها و الکترونهای آنها میلیونها برابر بیش از
اجزای آنهاست. از نظر فیزیکدانان، میخی که در چوبی کوبیده میشود، ابری است که
وارد ابری با تراکم کمتر میشود. ذکر این حقیقت علمی در جامعه بیسواد ۱۴ قرن قبل،
آیا بیانگرِ جز این حقیقت است که گوینده آن غیر خدا نمیتواند باشد؟
۱۰۰ – واژه «اتقن» از ریشه «تَقَنَ» فقط یک بار در قرآن آمده است. کتابهای لغت آن
را محکم و خوب و استوار کردن معنا کردهاند. از مصادیق آن، آبِ غنی از رسوبات
رساندن به زمین برای تغذیه و حاصلخیزی خاک است. به کار بردن فن و تکنیک را نیز در
صنعت «تِقْنِیَّه» گویند. «أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ» در آیه مورد نظر، دلالت بر
آفرینش حساب شده و دقیق هر چیزی میکند.
۱۰۱ – به دو آیه قبل نگاه کنید. اینها همان استثناهائی هستند که خدا خواسته در
امنیت باشند.
۱۰۲ – کلمه «كُبَّتْ»، به غیر از این آیه، فقط یکبار دیگر در آیه ۲۲ سوره ملک آمده
است که از مقایسه آنها میتوان به مفهوم جمله «فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ»
بهتر پی برد. نگاه کنید:
أَفَمَنْ يَمْشِي مُكِبًّا عَلَىٰ وَجْهِهِ أَهْدَىٰ أَمَّنْ يَمْشِي سَوِيًّا
عَلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ (آیا کسی که سر به زیر راه میرود، بهتر به مقصد
میرسد، یا آنکه راستقامت در راهی راست گام بر میدارد؟)
کسی که فقط جلوی پایش را میبیند و دورنگری ندارد، تشبیه و تمثیلی نمادین از کسی
است که به دو روزه دنیا دل بسته و نیم نگاهی هم به آخرت نمیکند. آنها همانطور در
دنیا همه هوش و حواس و هدفشان (وجه و رویکردشان) سر به زیر به سوی متاع زمینی بود،
در آخرت نیز به خاطر همین وجوه (اهداف و رویکردها) سرافکنده به سوی دوزخ خواهند
رفت.
۱۰۳ - مکه تنها نقطهای از عربستان بود که به دلیل حرمت کعبه، جنگیدن در آن حرام به
شمار میرفت و در سایه چنین پناهی، قبایل متخاصم میتوانستند در کمال امنیت در کنار
یکدیگر به داد و ستد بپردازند. چنین امنیتی، تجارت را رونق داده و موجب توسعه
اقتصادی و راحت و رفاه ساکنان شهری شده بود که با وجود محروم بودن از کشاورزی و
دامداری و صنعت، قطب اقتصادی شبه جزیره عربستان گشته و «رزق الهی» از هر سو به طرف
آنان سرازیر میشد. این همان دعای معمار این خانه ابراهیم خلیل(ع) بود که هنگام
بنای کعبه، تأمین رزق مکه را مسئلت کرده بود (بقره ۱۲۶).
پیام این آیه، مضمون سوره قریش است که فرمود: برای ایجاد الفت و همبستگی میان قریش،
الفتی با وجود کوچ زمستانی و تابستانی، باید پروردگار این خانه را بپرستند (نه
بُتهای بیجان را) چرا که از گرسنگی طعامشان داده و از ترس ناامنی، امنیتشان
بخشیده است.
۱۰۴ – دو بار دیگر در آیات ۱۵ و ۵۹ ستایش انحصاری خدا توصیه شده بود که تدبّر در
تفاوت موارد آنها آموزنده است.
۱۰۵ – مهمترین بخش تاریخی این سوره درباره داود و سلیمان، و نقش بینظیر و
سازندهای که این دو پیامبر به برکت «علم» در تاریخ بشر ایفا کردند، میباشد. اینک
در بخش انتهائی سوره (به خصوص آیات ۸۱ تا ۸۴)، به عنوان جمعبندی و نتیجهگیری
نهائی، بار دیگر اهمیت شناخت علمی به آیات الهی را مورد تأکید قرار میدهد. در این
سوره جمعاً ۱۰ بار (عدد تمام) واژه کلیدی «علم» به کار رفته است.
ترجمه عبدالعلى بازرگان