سوره روم
به نام خداى رحمت گستر بر عام و خاص
۱ – الف، لام، میم.۱
۲ – رومیان (در نبرد با سپاه ایران) شکست خوردند،۲
۳ – در پايینترین زمین (از نظر ارتفاع نسبت به سطح دریا)۳ و آنها پس از شکستشان
به زودی پیروز میشوند.
۴ – در چند سال (آینده)۴. امر از آنِ خداست (نه ابرقدرتها)، چه قبل و چه بعد (از
این شکست و پیروزی) و در آن روز مؤمنین (از تضعیف ابر قدرتی که بر آنها سلطه داشت)
خوشحال خواهند شد.۵
۵ – به یاری خدا (برای خلاصی خودشان از شرّ ظالمان)۶ یاری میدهد آن را که بخواهد
(منطبق نظاماتش عمل کند)۷ و اوست ابر قدرت مهربان (بر مؤمنین).
۶ – (این پیروزی) وعده خداست و خدا در وعده خویش تخلف نمیکند ولی بیشتر مردم
نمیدانند.۸
۷ – (آنها) تنها ظاهری از زندگی دنیا را میشناسند و از آخرت (باطن دنیا) غافلند.۹
۸ – آیا در (وجدان) خودشان نمیاندیشند۱۰ (با خودشان خلوت نمیکنند و در نمییابند
که) خدا آسمانها (عالم ستارگان) و زمین و آنچه میان آندوست (فضای بین ستارگان) را
جز به حق (روی برنامه و هدف) و برای سرآمدی معین (عمری محدود) نیافریده است؟۱۱ و
همانا بسیاری از مردم لقای پروردگارشان را انکار میکنند.۱۲
۹ – (اگر علم آنها به آسمانها نمیرسد) آیا در زمین سیر و سفر نکردهاند تا
ببینند سرانجام کسانی که قبل از آنها بودند (امتهای پیشین و تمدنهای منقرض شده)
چگونه بوده است؟۱۳ (همانها) که نیرومندتر از اینان بودند و زمین را (برای کشت و
زرع) شخم زده و (برای احداث کاخها) بیش از اینان آبادش ساختند؟۱۴ و (البته برای
هدایت آنان) پیامبرانشان نشانههای روشن برای آنها آورند (اما چون انکار کردند،
گرفتار عواقب عذابآور اعمالشان شدند)، پس این خدا نبود که بر آنها ستم کند، بلکه
خودشان در حق خویش ستم میکردند.۱۵
۱ – در مورد این حروف در پاورقی شماره ۱
سوره سجده، که آخرین سوره از مجموع سورههای با حروف مقطعه الم به شمار میرود،
توضیحات لازم را دادهایم. با این تفاوت که در ۴ سوره (بقره، آلعمران، لقمان،
سجده) از «کتاب» به معنای آیات تشریعی (آیات ملفوظ - قرآن) سخن گفته شده و در
سورههای روم و عنکبوت از قوانین و نظاماتی که در جوامع انسانی جاری است. اصولا
معنای اصلی کتاب، همان اصول زیر بنایی و نظامات شریعت و طبیعت (کتاب هستی) است.
۲ – اشارهای است به شکست ابر قدرت روم شرقی، از ابر قدرت ایران در سال نهم بعثت.
خسرو پرویز پادشاه ساسانی با استفاده از آشفتگی اوضاع سیاسی امپراطوری روم شرقی
(بیزانس)، پس از کودتای نظامی و کشته شدن امپراطور و خاندانش، به قلمرو آن دولت در
میان رودان شمالی، ارمنستان، گرجستان، آسیای صغیر، سوریه و مصر حمله کرد و سرانجام
پس از پیروزیهای گسترده، اورشلیم را تسخیر و به نزدیکی کنستانتینویل (قسطنطنیه)
پایتخت روم شرقی، یعنی قلمرو قبلی دوران هخامنشی رسید و هراکلیوس را اسیر و زندانی
کرد.
رومیان پس از این شکست بزرگ، به تدریج بر اختلافات خود فائق آمده و با تجدید قوا و
همبستگی موفق میشوند از سال میلادی ۶۲۲ به تدریج شهرها و مناطق از دست داده را پس
بگیرند، و حتی آتشکده بزرگ آذرگشتسب را ویران کنند. سرانجام با اشغال تیسفون پایتخت
ساسانی، خسرو پرویز که اکثر سرداران خود را به بهانه عدم موفقیت در جنگ کشته و مورد
نارضایتی شدید ارتش و تودههای مردم بود، فرار میکند و توسط فرماندهان پادگان
تیسفون و گروهی از بزرگان دستگیر و زندانی و در سال ۶۲۸ میلادی کشته میشود و پسر
او شیرویه که مادرش دختر قیصر روم بود، به قدرت میرسد. شیرویه که تمام پسران خسرو
پرویز را جلو چشم پدر در زندان سر بریده بود، خود نیز یک سال بعد در کودتایی ساقط
میشود و در طول چهار سال پس از مرگ خسرو پرویز، جمعاً ۱۲ نفر به سلطنت میرسند
(متوسط هر کدام ۴ ماه).
۳ – رومیان در سال ۶۱۴ میلادی در فلسطین در ناحیه «بحرالمیت» (دریای مُرده) که از
نظر جغرافیدانان پایینترین نقطه زمین از سطح دریاهای آزاد است، از سپاه ایران
شکست سختی خوردند و اورشلیم پایتخت فلسطین در فاصله حدود ۲۰ کیلومتری دریاچه به
تصرف ایران درآمد. ارتفاع این منطقه ۴۲۲ متر پایینتر از سطح دریا میباشد که در
سال ۱۹۳۵ میلادی محاسبه و امروز با کمک ماهواره دقیقاً تأیید شده و قرآن در ۱۴ قرن
قبل به آن اشاره کرده است.
«ادنی» (پایینترین)، از نظر لغوی در برابر «اعلی» (مرتفعترین) قرار دارد. برخی از
مفسرین «ادنی» را نزدیکترین محل نسبت به رومیان گرفتهاند، در حالی که تمام مناطق
متصرفه متعلق به خود رومیان بود، نه نزدیک به آنان، مگر آنکه نزدیکتر را به
پایتخت آنان (قسطنطنیه – کنستانتینویل) بگیریم که به قلب قدرت نزدیک بود! این محل
با مکه، مرکز مسلمانان نیز حدود ۱۲۰۰ کیلومتر فاصله دارد و نمیتواند نزدیک به
آنها هم باشد.
۴ – پیروزی ایرانیان بر رومیان در سال ۶۱۴ میلادی و پیروزی بعدی رومیان حوالی ۶۲۲
میلادی میباشد. اهل لغت «بضع سنین» را کمتر از ۹ سال گفتهاند.
۵ – اعراب در آن دوران تحت نفوذ و سیطره دولتهای مختلف ایران بودند و شاپور دوم
(ذوالاکتاف) پس از شکست سخت اعراب، به روایتی کِتفهای آنان را برای عبور ریسمان
اسارت سوراخ کرده بود! بنابراین دشمنی اعراب با ابر قدرت ساسانی به مراتب بیش از
حکومت روم شرقی (بیزانس) بود که در فاصلهای بسیار دور با سرزمین آنها قرار داشت.
۶ – اگر مردمانی که از ظلم و ستم ابر قدرتی رنج میبرند، شکست او و پیروزی قدرتی
دیگر را ببینند، طبیعی است که بر نجات خود از چنگال ستمگران امیدوار و خوشحال
میشوند، هر چند با نگاه ناسیونالیستی امروز ما، مطرح کردن مظالم نظام ساسانی
ناخوشایند باشد.
۷ – «من یشاء» که «به هر که خواهد» ترجمه میشود، ممکن است با «دلبخواه» مصطلح در
زبان فارسی اشتباه شود، اما مشیّت خدا همان نظامات و قوانین اوست که هر کس خود را
با آن هماهنگ سازد سود میبرد. در مدرسه نیز معلمان هر کس را بخواهند قبول یا ردّ
میكنند، اما نه به دلخواه، بلکه بر اساس لياقتها.
۸ – جمله: «وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ» ۱۱ بار و جمله:
«وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُم لا يَعْلَمُونَ» (یا: بَل أَكْثَرَهُم لا يَعْلَمُونَ) ۱۵
بار در قرآن تکرار شده است که نشان میدهد بسیاری از خطاها ناشی از نداشتن علم و
اطلاع است.
۹ – این آیه، در برابر علم مردم به «ظواهر» دنیا، به جای آن که به غفلت آنها از
«باطن» دنیا اشاره کند، کلمه «آخرت» را به جای باطن گذاشته است. از این نکته
میتوان دریافت که آخرت، ناپیدا و غایب همان باطن دنیاست.
۱۰ – جمله: «فِي أَنْفُسِهِمْ» (یا: فِي أَنْفُسِهنّ) که جمعاً ۱۱ بار در قرآن
تکرار شده، دلالت بر ذات و درون اشخاص میکند که کاربردهای آن عبارتند از: خدا به
ذات آدمی آگاه است (هود ۳۱)، مخزن اسرار شخصی است (آلعمران ۱۵۴، مائده ۵۲)، باید
سخنی گفت که در عمق جانشان اثر کند (نساء ۶۳)، بعضی ذاتاً خود بزرگ بیناند (فرقان
۲۱)، با خود سخن گفتن (مجادله ۸)، تفکر درونی (روم ۸)، احساس راحت درونی (نساء ۶۵).
۱۱ – اجل همان سرآمد یا سررسید زمانی است که مشتقات آن (۳x۱۹) ۵۷ بار در قرآن
تکرار شده است، از سرآمد مهلت قرض گرفته تا سرآمد زایمان ، سرآمد عمر افراد یا
جوامع، سرآمد دنیا، سرآمد عمرِ ماه و خورشید و... در این آیه به سرآمد عمر کل هستی
اشاره شده است که مشابه آن را در آیه ۳ سوره احقاف عیناً میتوان دید.
۱۲ – لقاء، تلاقی، تلقی، ملاقات و... تماماً دلالت بر نوعی رسیدن به: روز قیامت،
خدا و ربّ میکند. در قرآن از تکذیب، کفر (نادیده گرفتن)، نسیان (فراموشی)، شک و
تردید و نومیدی نسبت به: لقاء آخرت، لقاء الهی یا ربوبی یاد کرده است و در جهت
مقابل نیز، نقش کتاب و رسولان و تفصیل آیات را برای: انذار به آخرت، امید، ایمان و
یقین به:لقاء ربّ، الله و آخرت برشمرده است.
۱۳ – در قرآن ۷ بار فعل امر «سیروا» (سیر و سفر کنید) آمده و ۷ بار (عدد کامل) نیز
با جمله: «افلم یسیروا» (چرا سیر و سفر نمیکنند)، به زمینچسبیدگان بیهمت از
سیاحت مذمّت شدهاند!
چنین سیر و سفری، نه صرفاً برای گردش و تفریح، بلکه برای نظاره در چگونگی سرنوشت
امتهای پیشین (کیف کان عاقبة الذین من قبلهم) است. یعنی بررسی تاریخ گذشتگان که ۱۲
بار تکرار شده و یک بار نیز (عنکبوت آیه ۲۰) این سیر و سیاحت به منظور زمینشناسی و
دیرینهشناسی، برای کشف آثار اولیه پیدایش حیات در کره زمین توصیه شده است.
۱۴ – عمران از کلمه عُمر، احداث و ایجاد و آباد کردن، تعمیر (عمر بیشتر دادن) و
نگهداری، رسیدگی و حفظ حیاتِ بناها، بنیادها، باغات و دیگر ساختههای بشری است.
عمره حج نیز همچنان که زرتشتیان آتش مقدس را روشن نگه میدارند، زنده نگه داشتن این
مراسم در طول سال میباشد.
۱۵ – جمله: «فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَٰكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ
يَظْلِمُونَ» که عیناً، یا با تعابیر مشابه، ۱۰ بار در قرآن تکرار شده است (روم ۹،
عنکبوت ۴۰، نحل ۳۳ و ۱۱۸، یونس ۴۴، توبه ۷۰، اعراف ۱۶۰، بقره ۵۷، آلعمران ۱۱۷، و
هود ۱۰۱) نشان میدهد تمامی عذابها و عقوبتها، ظلمی است که آدمی به خود میکند و
عوارض و آثار طبیعی اعمال شخص در نظام تخلف ناپذیر الهی به شمار میرود.
ترجمه عبدالعلى بازرگان