سوره روم

به نام خداى رحمت گستر بر عام و خاص

۱۰ – سپس، سرانجام کسانی که مرتکب تبه‌کاری شدند به آن جا رسید که یکسره آیات خدا را تکذیب و آن را به تمسخر گرفتند.۱۶

۱۱ – خداست که آفرینش را آغاز می‌کند و سپس آن را باز می‌گرداند (در انواع موجودات زنده دائماً تکرار می‌کند)، سپس (در رستاخیز) به سوی او بازگردانده می‌شوید.

۱۲ – و روزی که ساعت (زمان قیامت) برپا شود، در آن روز مجرمان (بریدگان از خدا و خلق، از نجات خود) نومید می‌شوند.۱۷

۱۳ – و (در آن روز) هیچ یک از شریکان‌شان (معبودان دروغینی که برای حاجت‌خواهی، شریک خدا می‌پنداشتند) شفاعتی برای آنان نتوانند کرد (واسطه نجاتی برای آن‌ها وجود ندارد) و (در آن روز) منکر (نقش) شریکان خود خواهند شد.۱۸

۱۴ – و روزی که ساعت (زمان قیامت) برپا شود، در آن روز (انسان‌ها بر حسب میزان اعمال از هم) جدا می‌شوند.

۱۵ – پس کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، در بوستانی (سرشار از نعمت) برخوردار از آثار اعمال (نیکو و شادی‌بخش) خود خواهند شد.۱۹

۱۶ – ولی کسانی که (حقیقت را نادیده گرفته و) انکار کردند و آیات ما و رسیدن به (نتیجه اعمال و آشکار شدن حقایق در) آخرت را دروغ شمردند، آنها (برای دخول) در عذاب احضار خواهند شد.

۱۷ – پس منزه است خدا، (چه) آنگاه که (روز را) به آغاز تاریکی می‌رسانید،۲۰ و (چه) آنگاه که (شب را) به صبح (آغاز روشنایی) منتهی می‌سازید (در همه لحظات شبانه روزی، تدبیر خدا مبرای از کوچک‌ترین عیب و نقص است).

۱۸ – و (به همین دلیل) ستایش در آسمان‌ها (عالم ستارگان) و زمین منحصر به اوست (نه معبودان باطل) و نیز (خدا منزه از عیب و نقص و تنها شایسته حمد و سپاس است) در تاریکی کامل (شب)،۲۱ و هنگامی که روز را به ظهر (روشنایی کامل) می‌رسانید.

۱۹ – (چرا که) یکسره (موجودات) زنده را از (مواد) بی‌جان (در طبیعت) پدید می‌آورد و (مواد) بی‌جان را از (موجود) زنده (مرگ و حیات دائمی میلیاردها سلول در موجودات نشان از دست اندر کاری خدا در هر لحظه‌ای دارد – کل یوم هو فی شأن) و زمین را پس از مرگش (در زمستان، به لطف باران) زنده می‌کند و شما نیز این چنین (در روز رستاخیز از دل خاک) خارج می‌شوید.۲۲

۲۰ – و از جمله نشانه‌های اوست که شما را از خاکی آفرید،۲۳ سپس (پس از طی مراحلی) به صورت بشری (در زمین) منتشر می‌شوید.

۲۱ – و از جمله نشانه‌های اوست که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنارشان آرام گیرید و بین شما دوستی و دلسوزی نهاد،۲۴ بی‌تردید در این (عشق و ایثار) بس نشانه‌هاست برای مردمی که تفکر می‌کنند.۲۵

۲۲ – و از جمله نشانه‌های او آفرینش آسمان‌ها (عالم ستارگان) و زمین و تفاوت زبان‌ها و رنگ‌های شماست، مسلماً در این (گوناگونی نژادها) بس نشانه‌هاست برای دانشمندان.۲۶

۲۳ – و از جمله نشانه‌های او (همین) خواب شما در شب و روز و تکاپوی شما از فضل اوست. مسلماً در این (پدیده خواب و تلاش زندگی) بس نشانه‌هاست برای مردمی که می‌شنوند (گوشی شنوا برای حقایق دارند).۲۷

۲۴ – و از جمله نشانه‌های او، نمایاندن برق به حالت بیم‌آور و امیدوار کننده (نزول باران) به شماست۲۸ و از آسمان آبی (پُر برکت) می‌فرستد که زمین را پس از مرگش (از بی آبی و خشکی) زنده می‌کند،۲۹ مسلماً در این (زندگی بخشیدن به طبیعت) بس نشانه‌هاست برای مردمی که عقل خود را به کار می‌گیرند.۳۰

۲۵ – و از نشانه‌های اوست که آسمان و زمین به فرمان او (طبق نظاماتی که مقدّر کرده) برپایند، سپس (در آستانه قیامت) آن‌گاه که شما را با ندایی از زمین فرا خواند،۳۱ بی‌درنگ (از گورها) خارج خواهید شد.

۲۶ – از آنِ اوست هر آن که (هر موجود زنده‌ای که) در آسمان‌ها و زمین است، همگی فقط فرمانبردار اویند.

۲۷ – و اوست که آفرینش را آغاز می‌کند، سپس بازش می‌گرداند (چرخه زندگی و مرگ و تداوم و تکامل حیاتی را پدید می‌آورد) و این کار برای او (از آفرینش نخستین) آسان‌تر است. (برای فهم رستاخیز) مثال‌های عالی‌تری در (آفرینش) آسمان‌ها و زمین برای (شناخت قدرت انحصاری) خدا وجود دارد و اوست برترین قدرت حکیمانه.


۱۶ – فعل «اساؤا» (مثل احسنوا - نیکی کردند)، معنای «بد کردند» می‌دهد. آمدن اسم یا مصدر «سُوآی» (که مؤنث اسوء = بدتر، می‌باشد) به دنبال آن، به نظر می‌رسد نتیجه یا علت سرنوشتی را که در آیه قبل برای ستم‌کاران رقم زده بود نشان می‌دهد، یعنی سرانجام کسانی که بد کردند، بدتر شد. احتمال دیگر این است که «سوآی» وصفی برای مرتکبین به زشت‌ترین اعمال باشد (والله اعلم).

۱۷ - معنای ریشه‌ای «جرم»، انقطاع و بریدگی است. گناه جرم محسوب می‌شود، زیرا بریدن از خدا، خلق و پذیرش مسئولیت است.

۱۸ – بحث مفصل‌تر درباره انکار و اعتراض معبودان در روز قیامت، نسبت به عابدان (شرک زده) را می‌توانید از همین قلم در کتاب «پژوهشی در پرتو قرآن» ج ۲ صفحه ۱۳۲ ببینید یا مستقیماً به آیات مریم ۸۱ و ۸۲، فاطر ۱۳ و ۱۴، یونس ۲۸ و ۲۹ مراجعه کنید.

۱۹ – «یحبرون» از ریشه «حَبَرَ» مفهوم «تأثیرگذاری» دارد. مثل: پینه بستن کف دست از کار، باقی ماندن اثر زخم یا کتک در پوست بدن، زردی دندان، اثر گزیدن جانور در بدن، آثار ابر در آسمان، آثار باران در زنده کردن زمین. جوهر و مرکب را نیز حُبُور و قلم خود‌نویس را «قلم الحِبر» می‌گویند که در کاغذ تأثیر می‌گذارد. شاید این که قرآن علمای اهل کتاب را احبار (جمع حِبر) نامیده است، به دلیل آثار قلمی یا آثار عملی آن‌ها در جامعه بوده باشد.
اما وصف «فی روضه یحبرون» گویا بروز و ظهور آثار نیکوی اهل ایمان و عمل صالح آنان در آخرت باشد که در بوستان‌های بهشتی جایشان می‌دهد. نقش و نگار، آراستن و تزئین سخن، خط و شعر را با همین واژه نشان می‌دهند. چنین است نقش و نگار زیبایی که مؤمنان برای خود نگاشتند.

۲۰ - «تُمسون» از ریشه «مساء» به اول شب یا داخل شدن به شب گفته می‌شود که سرآغاز و آستانه تبدیل نظام روشنی به نظام تاریکی است. همچنان که تصبحون معنای معکوسی دارد.

۲۱ – به نظر می‌رسد جمله: «و له الحمد فی السموات و الارض»، حالت جمله معترضه‌ای در وسط این آیه داشته و با ذکر «مکان» حمد، میان دو حالت مختلف (زمانی): سرآغاز و آستانه شب و روز (حین تمسون و حین تصبحون)، و متن و وسط شب و روز (عشیاً و حین تظهرون) واقع شده است تا آغاز شب یا روز و به اوج خود رسیدن هر دو را کاملا حکیمانه و مبرای از عیب و نقص شمرده باشد. اما این که چرا سه بار (به جای چهار بار) کلمه «حین» تکرار شده و به جای تعشّون، که فعلی هم‌وزن سه مورد دیگر (تمسون، تصبحون، تظهرون) است، وصف «عشیاً» به کار رفته است، به نظر می‌رسد به دلیل خواب بودن آدمی در شب است که ناخودآگاه به نیمه شب و گسترش تاریکی مطلق می‌رسد. حال آنکه آغاز روز (صبح)، وسط آن (ظهر)، و انتهای آن (عصر)، آدمی در بیداری و شاهد این تحولات است. بسیاری از مترجمان و مفسرین این آیه را بیان دیگری از آیات اسراء ۷۸ و طه ۱۳۰ در تعیین اوقات شبانه روزی نماز دانسته‌اند، اما جمله «فسبحان الله» با جمله «و اقم الصلوه» در آیه مذکور تفاوت دارد. اولی بیان حقیقتی است در جهان و دومی حکم اقامه نماز.

۲۲ – مشابه همین مضمون (رستاخیز به مثابه پدیده‌ای مادی نه روحی) را می‌توانید در این سوره‌ها و آیات بیابید: ق ۱۱، زخرف ۱۱، و اعراف ۲۵.

۲۳ – منظور از «تراب»، نه همین خاک معمولی، بلکه برگرفته و برکشیده‌ای از آن است. اصطلاحات: سلالة من طین (چکیده‌ای از خاک – مؤمنین ۱۲) و طین لازب (گِل چسبنده – صافات ۱۱) بیانگر همین ویژگی است. در قرآن هر گاه خاک معمولی مورد نظر بوده، با الف و لام معرفه (الطین) ذکر شده، ولی در بقیه موارد، که مربوط به مواد اولیه آفرینش باشد، به صورت نکره (طینٍ، طیناً) بیان شده است.

۲۴ – مودّت را دوستی ترجمه می‌کنند، ولی دوستی میان زن و شوهر را در زبان فارسی «عشق» می‌نامند، هر چند این واژه، که در اصل عربی است، در قرآن نیامده و در قرون بعدی با تغییرات زبانی و تحول معنایی واژه‌ها جایگزین «حُبّ» و وارد ادبیات اسلامی شده است. اما «رحمت»، مرحله بالاتری از عشقِ ناشی از غرایز جنسی و دوستی‌های دوطرفه است. رحمت نوعی دلسوزی و ایثار است که ذاتی و یکطرفه می‌باشد.

۲۵ – ما عادت کرده‌ایم نشانه‌های خدا را در عالم کهکشان‌ها و ابعاد نجومی دور از خود بیابیم، اما در این آیه خدا را در پدیده عشق و ایثار میان همسران نشان می‌دهد! البته همه آدمیان غرایز جنسی و مِهر و محبت با همسر را کم و بیش تجربه کرده‌اند، اما به ندرت متوجه منشاء پیدایش عشق و ایثار و پدید آورنده آن می‌شوند، تنها با تفکر است که می‌توان به انشاء کننده آن پی برد.

۲۶ – در آیه قبل، «مردمان اهل تفکر» (لقوم یتفکرون) را توانای درک و فهم پدید آورنده «مودّت و رحمت» میان همسران معرفی کرده و در این آیه دانشمندان (عالمین) را. روابط زناشویی را همه تجربه می‌کنند، بنابراین سخن از قوم شده است (لقوم یتفکرون)، اما آیات خدا در عالم آسمان‌ها و زمین را، دانشمندان نجومی و زمین‌شناسان و آیات او در تفاوت گویش‌های میان اقوام و تفاوت رنگ‌ و نژادها را فقط دانشمندان متخصص در رشته‌های متنوع زبان، فرهنگ، هنرها و مردم‌شناسی تشخیص می‌دهند و اگر از ظواهر این شگفتی‌ها به پدیدآورنده آن بنگرند، خدا را باور می‌کنند.

۲۷ – پدیده خواب، پیچیدگی‌هایی دارد که هنوز هم روانکاوان از فهم جامع آن عاجز مانده‌اند، چه رسد به مردمان عادی، بنابراین در این مورد به جای افعال: تفکرون و تعقلون، یا وصف عالمین، جمله «لقوم یسمعون» (برای مردمی که گوش شنوا دارند) را به کار برده است؛ شنوا و پذیرای آیاتی که انبیاء از آثار آفرینش و ربوبیت خدا مطرح کرده‌اند و دانش بشر را هنوز دسترسی به فهم جامع آن نیست. در ضمن معنای سمع تنها شنیدن اصوات نیست، بلکه فهمیدن و التزام پیدا کردن به حقیقت فهمیده شده نیز در آن مستتر است.

۲۸ – می‌دانیم رعد و برق، که ناشی از تخلیه الکتریکی در ارتفاعات بالا می‌باشد، از نظر علمی در تسریع شکل‌گیری دانه‌های اولیه باران و ریزش آن نقش بسیار مهمی دارد و مردمان بادیه نشین که زندگی آنها به همین نزولات جوّی وابسته است، همچنین کشاورزان و باغداران همواره چشمشان به آسمان می‌باشد. بنابراین هر چند غرّش رعد و درخشش برق و صاعقه ترس‌آور است، اما همین که بشارت دهنده باران حیات‌بخش است، امیدوار‌کننده و شادی‌آور نیز می‌باشد. اتفاقا سوره‌ای در قرآن به نام «رعد» وجود دارد که آیه ۱۲ آن بیانگر همین بیم و امید می‌باشد. «هُوَ الَّذِي يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَيُنْشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ»

۲۹ – قرآن مخصوصاً در مورد زمین خزان زده و خشک، اصطلاح «زمین مرده» را به کار برده است تا مثال و نماد و نشانه‌ای باشد برای فهم مسئله رستاخیز آدمیان روز قیامت. اصطلاح احیاء زمین بعد از مرگش (بعد موتها) ۱۱ بار در قرآن تکرار شده است.

۳۰ - یعقلون نیز همچون یوقنون فعل است و دلالت بر کاربرد عقل در امور می‌کند، در اینجا نیز ترجمه «عاقلان» یا «اهل خرد» و خردمندان برگردان رسایی نیست. در ضمن «عقل» هم در بُعد ذهنی آن، یعنی اندیشیدنِ صِرف خلاصه نمی‌شود. معنای عقل به فرمایش حضرت علی(ع) (در نامه ۳۱ نهج البلاغه) حفظ تجربه‌هاست. یعنی با تفکر در امور «علم» حاصل می‌شود و کاربرد علم (حاصل از طریق تئوری یا تجربه عملی) را در زندگی تعقل می‌گویند. پس عاقل کسی است که به علمش عمل می‌کند. چنین معنایی البته با فهم امروزی ما از عقل که فرسنگ‌ها از سرچشمه اولیه فاصله گرفته فرق دارد.

۳۱ – دعوة و دعا، همان خواستن، خواندن و فراخوانی است که کسی یا چیزی را طلب می‌کند. شما نمی‌توانید سنگ و چوب را به سوی خود بخوانید و انتظار اجابت داشته باشید، اما اگر حیوانی اهلی را تربیت کرده باشید، نسبت به خواندن و فرمان شما، به تناسب تربیتی که گرفته باشد، عکس‌العمل نشان می‌دهد. پروردگاری که آفریننده «و ربّ» همه ذرات وجود ماست، با اراده و فرمانی واحد ما را به سوی سرنوشت می‌خواند و خواه ناخواه به سوی آن کشیده می‌شویم.
تمثیل این فراخوان و اجابت را در آیه ۲۶۰ سوره بقره می‌توان یافت؛ ابراهیم از پروردگارش می‌پرسد که چگونه مرده را زنده می‌کنی؟ می‌گوید: مگر باور نداری!؟ پاسخ می‌دهد: چرا، ولی برای اطمینان دلم می‌پرسم. می‌فرماید‌ چهار پرنده برگیر، آنها را با خود آموخته کن، سپس هر کدام آنها را (در چهار جهت جغرافیایی) بر سر کوهی قرار ده، آنگاه آنها را فراخوان، خواهی دید به سرعت به سویت می‌شتابند.

ترجمه عبدالعلى بازرگان