سوره سجده
به نام خداى رحمت گستر بر عام و خاص
۱۵ – تنها کسانی به آیات ما ایمان میآورند که هر گاه به آن یادآور شوند، (از شدت
اشتیاق درونی) سجدهکنان به زمین میافتند۱۴ و به ستایش پروردگارشان
تسبیح میکنند۱۵ و تکبری (در بندگی خدا) نمیورزند.
۱۶ – پهلوهاشان (در نیمههای شب برای راز و نیاز با معبود) از بسترها کناره میگیرد۱۶
و پروردگارشان را با بیم و امید میخوانند۱۷ و (در روز نیز) از آنچه
روزیشان دادهایم انفاق میکنند.
۱۷ – پس هیچ کس نمیداند چه چشم روشنايیهايی برای آنها۱۸ به پاداش آن
چه (در زندگی دنیا) انجام میدهند، (از دید دنیايی آدمیان) پوشیده و پنهان است.۱۹
۱۸ – پس آیا کسی که مؤمن باشد،۲۰ همچون کسی است که فاسق (نقض كننده)
حریم حق باشد؟۲۱ (بدیهی است که) یکسان نیستند.
۱۹ – اما کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردند، به پاداش آن چه (در مدت عمر)
انجام میدادند، پیشکش ایشان پناهگاه بهشت است.
۲۰ – و اما کسانی که حریم حق را شکستند، جایگاهشان آتش است (به گونهای که) هر گاه
از آن آهنگ خروج کنند، بدان بازگردانده میشوند و به آنها گفته میشود: بچشید عذاب
آتشی را که یکسره آن را دروغ میشمردید.۲۲
۲۱ – و بیتردید (برای بیداری آنها) بخشی از عذاب نزدیکتر (عواقب دنیايی
عملکردشان) را پیش از عذاب بزرگتر (در آخرت) به آنان میچشانیم، تا شاید (از
تبهکاری) برگردند.۲۳
۲۲ – کیست ستمگرتر از آن که به آیات پروردگارش پند داده شود، سپس از آن روی گرداند؟
مسلماً ما از مجرمين۲۴ (جداشدگان از حق) انتقام میكشيم۲۵
(آنان را از ورود به بهشت دفع میکنیم).
۲۳ – و هر آینه ما به موسی کتاب دادیم۲۶ - پس در هیچ تردیدی از لقای آن
مباش۲۷ – و آن را راهبردی (راهنمايی عملی) برای بنیاسرائیل قرار دادیم.
۲۴ – و پس از آن که (در برابر شکنجههای فرعون) صبر کردند و (در طول این مبارزه
توحیدی) به آیات (معجزات) ما یقین آوردند،۲۸ از میان آنان پیشوایانی
(پیامبرانی) قرار دادیم که (مردم را) به فرمان ما رهبری میکردند،
۲۵ – مسلماً پروردگار تو، هموست که در آن چه (بنیاسرائیل بر سرِ مادّیات و منافع
دنیايی) یکسره اختلاف میکنند۲۹ روز قیامت میانشان داوری خواهد کرد.
۲۶ – آیا (این حقایق) هدایتگر آنان نبوده است که چه بسیار پیش از آنان مردمان
معاصری را، که اینان در مساکن آنان (ویرانه شهرهاشان) گام مینهند، هلاک کردیم؟
مسلماً در این (تجربیات تاریخی) بس نشانههاست. آیا (اين هشدارها را) نمیشنوند؟۳۰
۲۷ – آیا ندیدهاند (توجه نکردهاند که نه شفیعان آنها، بلکه) مسلماً اين مايیم که
آب را به سوی زمینهای خشک و فاقد گیاه میرانیم۳۱ و به سبب آن کشتزاری
پدید میآوریم که دامهاشان و خودشان از آن تغذیه میکنند؟۳۲ آیا
نمیبینند؟
۲۸ – و (با وجود اینهمه نشانه) میگویند: اگر راست میگویند، این گشایش (رستاخیز)۳۳
چه وقت است؟۳۴
۲۹ – بگو: (در) روز بازگشايی (رستاخیز) کافران را ایمانشان (که به اضطرار حاصل
شده) سودی نمیبخشد و مهلتی هم داده نمیشوند (تا جبران گذشته کنند).
۳۰ – پس (حال که چنین است) در برابرشان قرار مگیر (متعرّض اختیار و آزادیشان مشو)،۳۵
و منتظر باش که آن ها نیز منتظرانند.۳۶
۱۴ – گاهی برخورد با یک حقیقت، انسان
مستعد و هدایتپذیر را آن چنان متحول و منقلب میسازد که همچون سقفی که فرو
میریزد، بیاختیار بر زمین سجده میافتد و اشک از رخسارش جاری میشود، چنین حالاتی
البته از پیامبران طبیعی است (ن.ک: مریم ۵۸، اعراف ۱۴۳، ص ۲۴، و یوسف ۱۰۰)، قرآن از
عالمان اهل کتاب (پیروان راستین شریعتهای پیشین) نیز چنین حالاتی را به زیبايی
تمام و تکان دهندهای وصف کرده است (اسراء ۱۰۷ تا ۱۰۹). شگفت اینکه این انقلاب روحی
و معجزه ایمانی را، حتی برای ساحرانی که یک عمر در نوکری فرعون میزیستند اما با
مشاهده معجزات موسی(ع) دگرگون شدند، میتوان دید (اعراف ۱۲۰، طه ۷۰، و
شعراء ۴۶). چنین فروافتادنی نه از سر عادت، همچون سجدههای بیتوجه در نماز، بلکه
از عمق وجود و با آگاهی است و اصلا قرآن سجده كردن ناآگاهانه و تشریفاتیِ هنگام
تذکر به آیات خدا را تلویحاً نکوهش کرده است (فرقان ۷۳ - وَالَّذِينَ إِذَا
ذُكِّرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْهَا صُمًّا وَعُمْيَانًا).
۱۵ – تسبیح به حمد ربّ، به گفته مرحوم طالقانی، عالیترین مرحله تسبیح است که از
ستایش ارباب عالم هستی و شیفتگی نسبت به زیبايی و کمال و بیعیب و نقص بودن آن از
هر جهت حاصل میشود و عمل تسبیح، مشارکت در این سنفونی و ایفا کردن نقش مثبتی در
ارکستر وجود است.
۱۶ – دوری گزیدن از بستر گرم و نرم خواب برای مناجات با ربّ، مستلزم مبارزه با میل
به لمیدن و استراحت است. معنای تَتَجَافَى (از ریشه جفو)، که تنها یک بار در قرآن
تکرار شده، کنارهگیری و دور شدن است. واژه «تهجّد» نیز که معنای غلبه بر خواب و
بیدار نگه داشتن نفس است، مشابه همین حالت را میرساند (اسراء ۷۹ - وَمِنَ
اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ...). نقطه مقابلش آیه ۱۷ سوره
ذاریات میباشد: «كَانُوا قَلِيلاً مِنَ اللَّيْلِ مَا يَهْجَعُونَ» (کمی از
شب را میخوابند). ریشه «هَجَعَ» (خوابیدن) برخلاف «هَجَدَ»، دلالت بر تن دادن به
خواب میکند.
۱۷ – دو عامل بیم و امید، دو بال پرواز به سوی آسمان ایمان و دو وسیله نجات است که
در بسیاری از آیات قرآن به ضرورت همراهی و هماهنگی این دو بال توصیه شده است؛ ترس
از شکست و شوق پیروزی و نجات.
۱۸ - «قره عین» اشاره به هر آن چیزی است که موجب آرامش و راحتی خیال آدمی گردد.
کلمه قره با قرار و مستقر و استقرار هم ریشه است و از آرام و قرار گرفتن چشم حکایت
میکند، شخص مضطرب و نگران گويی چشمش به این سو و آنسو میگردد و بیقرار است.
۱۹ – معمولا پیش از تولد کودک، والدین با شوق و اشتیاق تمام پوشاک مناسبی به ذوق و
سلیقه خود برای مولود محبوبشان تهیه میکنند، بدون آنکه جنین کوچکترین شناختی از
آن داشته باشد، آنچه بیرون از رحم دنیا برای آرامش شایستگان از پیش مهیا گشته است.
از دید دنیابین امروز ما مخفی است.
۲۰ – فعل «کان» که دوبار در این آیه تکرار شده، دلالت بر استمرار و تکرار عمل و
«تکوین» ایمان یا کفر، در شخصیت مؤمن یا فاسق میکند.
۲۱ - «فسق» در زبان عربی، پاره کردن پوسته محافظ است که موجب «فساد» میگردد. همچون
پاره شدن پوست میوه که موجب نفوذ میکرب و فساد و گندیدگی آن میشود. پوسته انسان
همان حریم و حدود شرعی و نظامات ایمانی است. تقوا نیرويی است که ما را به محافظت از
حریم و حدود وادار میكند و فسق به پاره کردن آن و تجاوز از مرزهای مجاز.
۲۲ – در اینجا نیز، همچون آیه ۱۸، فعل «کانوا» و مضارع بودن «یفسقون»، دلالت بر
تداوم و تکرار عمل در مدت عمر شخص میکند.
۲۳ – معنای واقعی عذاب، ناراحتی و سختی ناشی از محرومیت در تأمین هر یک از نیازهای
جسمانی و روحی است، آدمیان وقتی به گمراهی و ستمکاری میافتند، در نظام علت و
معلولی خداوند، گرفتار عواقب اعمالشان میشوند و رنج و محرومیت میکشند. قرآن این
رنج را «عذاب دنیايی» نامیده که بازتاب و محصول عمل خود آدمیان است، هر چند به دلیل
علتالعلل بودن خداوند، آن را به خودش نسبت داده است. این عذابها، همچون چراغ قرمز
هشدار دهندهای برای بیدار کردن و متنبه ساختن منکران است که خود نعمتی بس بزرگ
محسوب میشود (ن.ک به: اعراف ۱۶۸ و ۱۷۴، روم ۴۱، زخرف ۴۸، احقاف ۲۷). قرآن در آیات
دیگری (از جمله اعراف ۹۴ تا ۹۵) نشان داده است هر گاه مردمانی این هشدارها را
نادیده بگیرند، خدا به حال خود رهاشان میسازد و در این رها شدن گرفتار نتایج
مرگبار اعمالشان میگردند.
۲۴ - معنای ریشهای «جرم»، انقطاع و بریدگی است. گناه جرم محسوب میشود، چرا که
دلیل آن بریدن از خدا و خلق و انجام تکالیف بندگی است.
۲۵ - مشتقات کلمه انتقام ۱۷ بار در قرآن تکرار شده که در ۱۳ مورد، صفت «منتقم» یا
«ذوانتقام» به خدا نسبت داده شده است. منتقم از نامهای نیکوی الهی است، در حالی که
انتقام گرفتن در اخلاق دینی مذمت شده است. علاوه بر آن، خداوندی که منزه از
تأثیرپذیری از مخلوقات است، چگونه ممکن است دچار خشم و غضب یا انتقام، که تماماً
احساساتی انسانیاند، بشود؟ اما کلمه انتقام از ریشه «نَـقـَمَ» به معنی نفی و
انکار شئ میباشد، خواه با زبان و خواه با عقوبت. همان طور که بدن ما در تزریق خون
یا پیوند اعضاء تا هماهنگی لازم حاصل نشود، عضو جدید را پس میزند، نظامات جهان و
آخرت نیز به گونهای است که انسانهای ناهماهنگ با نظامات الهی را دفع و طرد
میکند. این است معنای انتقام الهی.
۲۶ – هر چند منظور از کتاب در اینجا «تورات» است، ولی معنای اصلی کتاب همان قوانین
و نظاماتی است که مقرر و «مکتوب» شده است و به عنوان قانون اساسی، راهنمای عمل
بندگان به شمار میرود.
۲۷ – مطالب میانی این آیه که از نظر ادبی، حالت جمله معترضه (آنچه در خلال نوشتن یا
سخن گفتن مطرح میشود) دارد، نکته اصلی و هدف از طرح مسئله را، که از تجربه گذشتگان
برای حال استفاده کردن است، نشان میدهد. چنین سبکی در قرآن بسیار متداول است (ن ک
به: کتاب متدولوژی تدبّر در قرآن از همین قلم، فصل ۴ ص ۵۷ تا ۷۸).
۲۸ – صبر و استقامت طولانی بنیاسرائیل تحت رهبری حضرت موسی در برابر توطئهها و
شکنجههای فرعون، همچنین باور یقینی آنها به وعدههای الهی، به رغم تکذیب معجزات
نه گانه از ناحیه فرعون و قومش، آنان را به رشد و تعالی و سرانجام به پیروزی رساند.
به آیات ۱۲۶ تا ۱۲۹ و ۱۳۷ سوره اعراف نگاه کنید.
۲۹ – قرآن اختلافات قوم بنیاسرائیل را، به رغم نعمات مثالزدنی پروردگار در
نجاتشان از ذلت بردگی در نظام فرعونی و ظلم بی حدّ او، انحراف به گوساله پرستی و
شرک، تجاوز به حقوق یکدیگر، و رقابت حقیرانه بر سر مال و ثروت دنیايی ، در سورههای
متعددی نشان داده است. از جمله: بقره ۹۰ و ۲۱۳، آلعمران ۱۹، شورا ۱۴، و جاثیه ۱۷.
۳۰ – استماع، بیش از شنیدن ظاهری (از یک گوش و از گوشی ديگر به دَر کردن) است.
استماع، شنیدن به جان و فهمیدن و درک است.
۳۱ – سوق دادن آب به سوی سرزمینهای تشنه، ناشی از شیب زمین و وضعیت کوهها و دره و
دشت در نظامات تکوینی خدا در زمین است، و گرنه آب یا در دل زمین فرو میرست و یا
ساکن میماند.
۳۲ – مقدم آمدن تغذیه چارپایان بر تغذیه انسان، به نظر میرسد به دلیل عمومیتر
بودن آن و نیز تغذیه انسان از شیر و گوشت و فرآوردههای حیوانی باشد.
۳۳ - واژه مناسب برای داوری، همان «حکم» است که همواره در قرآن، در قضاوت میان
بندگان در روز قیامت به کار رفته است، استثناً در مواردی واژه فتح که معنای پیروزی
و گشودن گره (مقابله با مخالف و دشمن) دارد جایگزین کلمه حکم شده و برخی پیامبران
در مشکلاتی که با منکران داشتند خدا را با جمله: «رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنَا
وَبَيْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ» ندا کردهاند (اعراف ۸۹ – شعراء ۱۱۸).
نام نیکوی فتاح که منحصراً در آیه ۲۶ سوره سبا در وصف خدا آمده است (به غیر از «خیر
الفاتحین» آیه ۷ سوره اعراف)، دلالت بر گرهگشايی خدا و پیروز ساختن مؤمنان میکند.
در ضمن روز داوری قیامت را نیز قرآن به همین دلیل «یوم الفتح» نامیده است (سجده ۲۸
و ۲۹).
۳۴ - در قرآن جمعاً ۶ بار جمله «وَيَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا الْوَعْدُ إِنْ
كُنْتُمْ صَادِقِينَ» تکرار شده است (یونس ۴۸، انبیاء ۳۸، نمل ۷۱، سبا ۲۹، یاسین
۴۸، و ملک ۲۵) و یک بار نیز به جای کلمه «وعد»، «فتح» آمده است (سجده ۲۸). توجه به
زمینه طرح این سؤال و پاسخهای آن در هر سوره، که جمعاً ۷ مورد میباشد، بس آموزنده
است.
۳۵ - معنای اعراض روی گرداندن از اشخاص است، اما وقتی با حرف اضافه «عن» میآيد،
معنای معترض نشدن و رها کردن او به حال خود میدهد. همچنان که در آیه ۹۵ سوره توبه
آمده است: «منافقان شما را، هنگامی که از جهاد برگشتید سوگند میدهند تا از آنان
«اعراض» کنید، شما نیز اعراض کنید...» (سَيَحْلِفُونَ بِاللهِ لَكُمْ إِذَا
انْقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ) اعراض کردن
در این موارد ترک مذمت و انتقاد است.
۳۶ – منتظر بودن، یعنی با زمان همراه شدن و شتاب نکردن، به تعبیر: «خلق الانسان من
عجل»، آدمی از عجله آفریده شده و به زور و زود و ضربت میخواهد به نتیجه مطلوبش
برسد. فرمان خدا به پیامبر، و به تبع او به پیروان، رعایت آزادی و اندیشه مخالفین و
سپردن سرنوشت آنان به عمل خودشان در سیر زمان است.
ترجمه عبدالعلى بازرگان