سوره ياسين

به نام خداى رحمت‌گستر بر عام و خاص

۴۸ – و می‌گویند: اگر راست می‌گويید این وعده (زنده شدن در آخرت) کی خواهد بود؟۳۵

۴۹ – (گويی) فقط منتظر یک بانگ (سهمگین آسمانی) هستند که در حین ستیزه‌جويی آن‌ها را بگیرد (تا باور کنند).۳۶

۵۰ – (در این صورت، با وقوع عذاب) نه توانايى توصيه‌ای (به نزدیکان خود) دارند و نه به اهل خویش برگردند.

۵۱ – و در صور۳۷ دمیده شود۳۸ و آنگاه از گورها به سوی پروردگارشان می‌شتابند.۳۹

۵۲ – گویند: وای بر ما! چه کسی ما را از خوابگاهمان برانگیخت؟ این همان وعده (خدای) رحمن است۴۰ و رسولان راست گفتند.

۵۳ – آن (قیامت) جز يك بانگ شديد۴۱ (مِه بانگ) نیست که با آن (فراخوان) همگی نزد ما۴۲ حاضر می‌شوند.

۵۴ – امروز کوچک‌ترین ستمی به هیچ کس نمی‌شود (هر کس به حق خود می‌رسد) و جز آنچه (در طول زندگی) انجام می‌دادید، جزايی نمی‌بینید.

۵۵ – مسلماً بهشتیان در آن روز در مشغولیتی شادمانند.۴۳

۵۶ – آنها و همسران‌شان زیر سایه‌هايى،۴۴ بر تخت‌ها تکیه زده‌اند.۴۵

۵۷ – در آنجا برای آنان میوه‌هايی است۴۶ و هر آنچه خواهند در اختیار دارند.

۵۸ – سلامی۴۷ (است برای آنان)، پیامی از سوی پروردگار مهربان.

۵۹ – و (فرمان می‌رسد) ای مجرمان۴۸ (بريدگان از حق) جدا شوید امروز (از صف پرهيزكاران).

۶۰ – ای فرزندان آدم! مگر با شما پیمان نبستم که شیطان را، که دشمن مسلم شماست عبادت نكنيد۴۹ (سرسپرده و رام او نباشيد)؟

۶۱ – و این‌که تنها مرا عبادت کنید (پذیرای صفات و اسماء من باشید)، این است راه مستقیم.


۳۵ – در قرآن جمعاً ۶ بار جمله «وَيَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ» تکرار شده است (یونس ۴۸، انبیاء ۳۸، نمل ۷۱، سبا ۲۹، یاسین ۴۸، و ملک ۲۵) و یک بار نیز به جای کلمه «وعد»، «فتح» آمده است (سجده ۲۸). توجه به زمینه طرح این سؤال و پاسخ‌های آن در هر سوره بس آموزنده است.

۳۶ – بسیاری از منکران تا تحقّق هشداری را به چشم خود نبینند باور نمی‌کنند، گويی عقل و منطق و عبرت‌گیری از موارد تجربه شده تاريخ برای آنان کافی نیست.

۳۷ – پيدايش جهان هستي از نظر علم کيهان‌شناسي، از لحظه انفجار بزرگ (Big Bang) عيناً از شکلي شيپور مانند تبعيت کرده است که تصوير آن را مي‌توانيد در کتاب‌هاي مربوطه مشاهده کنيد. در زبان عربي به شيپور نيز «صور» مي‌گويند و در تورات و انجيل و نقاشي‌ها و مجسمه‌هاي يهوديان و مسيحيان نيز از شيپورِ دميدن در حيات، نشانه‌هاي فراواني مي‌توان يافت. پروردگار عالم براي فهم عموم، از اين وسيله قابل مشاهده و فهم، که براي احضار و جمع کردن سربازان استفاده مي‌شود، مدلي براي تفهيم دميدن حيات و حشر نهايي به مثال آورده است. صور در واقع نشاني از «صورت»هاي عالم هستي مي‌باشد که به اراده خدا شکل گرفته است. براي توضيحات کامل‌تر به مقاله «دميدن در صور» مراجعه کنيد (پژوهشي در پرتو قرآن جلد ۵). يكي از نام‌هاي نيكوي خدا «مصوّر» است كه اشاره به بي‌نهايت صورتي دارد كه آفريده است. منظور از صورت، نه چهره، بلكه جلوه‌هاي حياتي متنوع و متعددي است كه خداي مصوّر پديد آورده و عارفان ما به معناي مجازي آن توجهات ويژه كرده‌اند. دميدن در صُور نيز همان آفرينش مجدد صورت‌هاي هستي، از ذره تا كهكشان است (والله اعلم).
صورت‌بخشي و نقش‌آفريني خدا در جهان خلقت را از سه منظر مي‌توان ديد. اول: منظري از نگاه كلان به عالم آسمان‌ها و ميلياردها كهكشان. دوم: منظري از نگاه خُرد به زمين و تاريخ تحولات آن (از پيدايش حيات تك‌سلولي تا انواع گونه‌هاي گياهي و حيواني) و پيدايش نوع انسان مختار. سوم: از منظر ظريف و لطيف‌تر، به صورت‌بخشي خدا از منظر دانش ژنتيك و تحولات حيرت‌آور تبديل نطفة ناچيز به انساني كامل.

۳۸ - «نفخ» به معناي دميدن، جمعاً ۱۸ بار در قرآن تکرار شده است؛ بيش از همه (۱۰ بار با فعل مجهول نُفخ و ينفخ) درباره دميدن در صور (در روز قيامت)، ۳ بار درباره دميدن روح خدايي در آدم، ۲ بار دميدن روح خدايي در مريم (انبياء ۹۱ و تحريم ۱۲)، ۲ بار دميدن عيسي‌ بن مريم در گِلي كه به شکل پرنده در مي‌آورد و به آن حيات مي‌بخشيد، و بالاخره يک بار دميدن در آتش براي شعله‌ور ساختن آن (کهف ۹۶).
همانطور كه آهنگران خاموشي آتش را با دميدن اكسيژن هوا در آن شعله‌ور و احياء مي‌سازند، همانطور كه عيسي(ع) (كه خود با نفخه روح الهي در مريم متولد شده بود- انبياء ۹۱)، با دميدن در خاك به آن روح حيات مي‌بخشيد، و همانطور كه خداوند پس از خلقت آدمي با دميدن روح خود در انسان استعداد فراگيري اسماء را در او القاء كرد، «دميدن در صور» را مي‌توان احياء مجدد حيات تلقي كرد (والله اعلم). همان خداوند مصوّري كه نطفه را در رحم مادر صورت‌هاي علقه و مضغه و... بخشيد، بار ديگر در رستاخيز هزاران هزار صورت‌آفريني خواهد كرد

۳۹ – خروج با شتاب از گورها (أَجْدَاثِ) به سوی سرنوشت را در دو آیه دیگر نیز ذکر کرده است: قمر ۷ - خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ كَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُنْتَشِرٌ ؛ معارج ۴۳ - «يَوْمَ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ سِرَاعًا كَأَنَّهُمْ إِلَىٰ نُصُبٍ يُوفِضُونَ».

۴۰ – ذکر «مَا وَعَدَ الرَّحْمَٰنُ» به جای «وعدالله»، نشان می‌دهد زنده شدن مردگان در قیامت ناشی از رحمت عام پروردگار است که عمل بندگان را ضایع نساخته و هر کس را به ميزان دستاورد کردارش پاداش می‌دهد.

۴۱ - «صيحه» به صورت انفجار، صداي شديد و بانگ فرياد گفته مي‌شود. اين كلمه ۱۳ بار در قرآن آمده كه به غير از آيه ۴ سوره منافقون، بقيه درباره صداي بسيار شديد دميده شده در صور در آستانه قيامت يا موج انفجار آتش‌فشاني در عذاب برخي اُمت‌هاي منحرف پيشين است.

۴۲ – مسلماً خدايی که اول و آخر و ظاهر و باطن است، جا و مکان خاصی ندارد و در همه جا حاضر و ناظر است، بنابراین کلماتی مانند: لدینا، عندنا، عندی و... مکانی نمی‌باشد. همچنان که نزد معلم حاضر شدن در روز امتحان معنای پاسخگوئی دارد نه حضور در مکان.

۴۳ - نکره آمدن «فاکِههٌ»، نشان می‌دهد منظور همین میوه‌های معمولی دنیايی، که کم و بیش همه از آن بهره‌مند هستند، نمی‌باشد، این تمثیل‌ها برای فهم آدمیان است، فاکهه و فکاهی، دلالت بر چیزی می‌کند که نشاط آور است. و گرنه از میوه به عنوان چشم روشنی و پیشکش بهشتی، در حالی که در دنیا هم انواع آن وجود دارد، بعید به نظر می‌رسد. از آیات زیر به خوبی معلوم می‌شود که معنای اصلی این کلمه همان شادی و خوشحالی است، که البته میوه‌ها نیز مصداقی از آن به شمار می‌روند: طور ۱۷ و ۱۸ - «إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَعِيمٍ فَاكِهِينَ بِمَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ...» ؛ یاسین ۵۵ - «إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فَاكِهُونَ» ؛ دخان ۲۷ - «وَنَعْمَةٍ كَانُوا فِيهَا فَاكِهِينَ».

۴۴ – معنای ظاهری «ظِل» همان سایه است که آدمی را از حرارت شدید خورشید حفظ و حمایت می‌کند، اما اصل این کلمه ستر و پوششی است که شخص را از حوادث حفظ و مصون می‌دارد. مثلا وقتی گفته می‌شود: هُوَ فی ظِلِّهِ، معلوم می‌شود شخصی زیر سایه حمایت دیگری است. پس معنای ظل در بهشت، آسایش، ارجمندی، راحت و رفاهی است که پرهیزکاران در پناه لطف پروردگار دارند و گرنه با توجه به آیه: «إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ» (وقتی خورشید خاموش می‌شود) سایه معمولی بی‌معنا است. در ضمن معنای مخالف ظِل، حرور (حرارت شدید خورشید = باد گرم) است (فاطر ۱۹ الی ۲۱ - «وَمَا يَسْتَوِي الْأَعْمَىٰ وَالْبَصِيرُ وَلَا الظُّلُمَاتُ وَلَا النُّورُوَلَا الظِّلُّ وَلَا الْحَرُورُ»)
در مورد سایه‌های بهشت به این سوره‌ها و آیات نیز می‌توان مراجعه کرد: واقعه ۳۰ (ظل ممدود = سایه مستمر)، رعد ۳۵ (سایه دائمی)، مرسلات ۴۱، انسان ۱۴، و نساء ۵۷.

۴۵ - «ارائك» جمع «اريكه»، كه پنج بار در قرآن تكرار شده، وصفي است براي نشيمن‌گاه مؤمنان در بهشت، كه البته درك و فهم آن براى ذهن‌هاي مهجور ممكن نيست. علماي لغت اريكه را تخت‌هاي مزيّن در خيمه و اطاق عروس يا سراپرده و فرش عروس معنا كرده‌اند كه تماماً نشانه‌اي از نهايت اكرام و جلال است. اصطلاح «از اريكة قدرت به پايين كشيدن» دلالت بر موضع قدرت و برتري مي‌كند. گفته مي‌شود اريكه مُعرب همان اورنگ (تخت مرصّع نشان) فارسي است. بديهي است اين تمثيل مجازي از جايگاه نيكان در بهشت، براي فهم مخاطبان خو گرفته به تمكّنات دنيايي است.

۴۶ – مشابه پاورقی ۴۳

۴۷ – كلمه «سلام» (به صورت معرفه و نكره) ۴۲ بار در قرآن تكرار شده است؛ سلام يكي از نام‌هاي نيكوي الهي است (حشر ۳۳)، قول ربّ رحيم است (يس ۵۸)، سلام همان سلامتي از هر عيب و نقص و شرّ و آسيب است، دارالسلام نام بهشت (انعام ۱۲۷ و يونس ۲۵) و سُبُل‌السّلام راه هدايت است (مائده ۱۶). تحيّت اهل بهشت نيز سلام است (ابراهيم ۲۳، نحل ۳۲، حجر ۴۶، احزاب ۴۴، مريم ۶۲ و واقعه ۲۶).

۴۸ – معنای جرم، بریدگی و انقطاع است و لاجَرَم معنای لاینقطع و پیوسته می‌دهد. مجرمین، بریدگان از خدا و خلق و از شریعت و طبیعت هستند.

۴۹ - عبادت را به غلط بندگی یا پرستش ترجمه مى‌كنند. معنای لغوی عبادت، هموار کردن نفس خود برای کسب صفات و اسماء الهی است. یعنی شخصیت خدايی پیدا کردن و به کمال رسیدن. هدف از آفرینش همین است که آدمی در دو‌راهی: شیطان و رحمن، به نیروی تقوا، خود را از جاذبه شیطانی رهانیده و به سمت رحمن سوق پیدا کند. در این چالش و نبرد دائمی حق و باطل است که آدمی ساخته و پرداخته مى‌شود.

ترجمه عبدالعلى بازرگان