سوره عصر
به نام خداي رحمتگستر بر
عام و خاص
۱ - سوگند به عصر۱ (پايان روز، غروب عمر، زمان و زمانه)،
۲ - كه انسان به يقين در حال زيان است.۲
۳ - مگر كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كردند۳ و يكديگر را
پيوسته به (دو عامل) حق و صبر سفارش كردند۴ (يا ميكنند).
۱ - در اينكه منظور از سوگند به عصر چيست، مفسرين اقوال
گوناگوني اظهار داشتهاند كه عنصر «زمان» در آن غالب است. مثل: عصر روز، عصر عمل،
عصر رسول خدا، عصر اسلام، عصر امام زمان، عصر قيامت، دهر، روزگار و غيره. گرچه چنين
مصاديقي دور از مفهوم لغوي اين كلمه نيست، اما در چهار موردي كه مشتقات كلمة عصر در
قرآن آمده، بيش از هر چيز مفهوم «عصاره» و چكيده و نتيجه و محصول نهايي مشهود است:
يوسف ۳۶- ...أَعْصِرُ خَمْرًا... (فشردن انگور براي گرفتن شراب)،
يوسف ۴۹- ...فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَفِيهِ يَعْصِرُونَ (گرفتن عصارة ميوه و محصول
از زمين پس از بارندگي)،
نبأ ۱۴- وَأَنْزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاءً ثَجَّاجًا (ريزش باران از ميان
ابرهاي فشارنده، حالت تقطير و عصارهگيري ابر)،
بقره ۲۲۶- ...فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ... (بادهاي شديد و
متراكم كننده).
در كليه موارد فوق عامل فشار و عصارهگيري آشكار است، انسان نيز مشمول چنين حالتي
است؛ هستي او همان ماية حياتش ميباشد كه در طول زندگي زير فشار مشكلات و مصائب مثل
عصاره به تدريج چكيده ميشود تا سرانجام همچون تفاله ميوة عصارهگيري شده باشد،
كالبد از رمق افتاده بيجانش باقي ميماند.
حدود ۱۰۰ بار در قرآن آنچه اصطلاحاً سوگند ناميده ميشود، با ادوات تأكيد آمده است
تا توجه جدّي تلاوت كنندگان را به خود جلب نمايد. بخشي از اين سوگندها به لحظات و
هنگامهاي شب و روز اختصاص دارد. به غير از سوگندها، اشاراتي نيز به گاههاي مختلف
شبانهروز شده است كه در مجموع همة زمانها را از طلوع فجر تا تاريكي مطلق شب
ميپوشاند. اين تعابير را به ترتيب ملاحظه ميكنيد:
والفجر، والصبح اذا ادبر، والصبح اذا تنفس، والضّحي، والنّهار اذا تجلّي، دلوك
الشمس، والعصر، فلا اقسم بالشّفق، زلفا من الليل، والليل اذا يغشي، والليل اذا سجي،
والليل و ما وسق، غسق الليل، والليل اذا ادبر، والليل اذا يسر، والليل اذا عسعس.
۲ - آية «إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ» با تأكيد دوگانه اِنَّ و لام، بر خسران
عمومي انسانها حكايت ميكند و موقعيت آدمي را در حال زيان نشان ميدهد. بسيار فرق
است ميان آنكه به كسي گفته شود در معرض ضرر و زيان قرار داري، يا اينكه در متن
خسران واقع شدهاي و اگر به نجات خود نكوشي هلاك خواهي شد.
در اشارات فراواني كه قرآن با حروف: اِنّ، مِن، لام، كان، علي، الي و... به
ويژگيهاي انسان كرده، تنها در سه آيه با حرف «في» به شرايط و موقعيتي كه آدمي در آن
بسر ميبرد اشاره شده است. از نظر ترتيب زماني نزول، اولين اشاره همين آية دوّم
سوره عصر ميباشد كه در اولين سال بعثت، زندگي خسرانآوري را كه مشركين به آن مشغول
بودند نشان ميدهد (وَالْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْر). دومين آيه در
سورة تين قرار دارد كه به آفرينش انسان در نيكوترين استعداد برپايي و قيام (رشد و
كمال) تصريح كرده است (لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيم)، و
بالاخره در سومين آيه سورة بلد، به سختيهايي كه انسان براي به فعليت رساندن
استعدادهاي بالقوه خود بايد پذيرا شود، اشاره كرده است (لَقَدْ خَلَقْنَا
الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ).
از مجموعة اين سه آيه چنين برميآيد كه انسان به طور كلي، اگر به خود نيايد و تلاش
نكند، در خطر تباهي سرمايه عمر قرار دارد، اما درعين حال داراي عاليترين استعداد
براي قيام و برپايي از شرايط زيانبار ميباشد، مشروط بر آنكه بپذيرد چنان قيامي
مستلزم تحمل انواع سختيها (كبد) است. حال اگر همّت كند و پاي در راه پر مخاطره
مسئوليتها بگذارد، با هر قيامي قدمي درجهت قدر انساني خويش خواهد گذاشت و از خسران
نجات پيدا خواهد كرد. به اين ترتيب آدمي هويت خويش را در حركت به سوي حق با قبول
سختيها كسب ميكند و بدون قيام و قبول مشكلات، اسير جاذبههاي خسرانآور منازل
ميان راه خواهد شد.
آية اول و دوم اين سوره (وَالْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْر) كوتاهترين
واحد ۴ كلمهاي تنزيل در قرآن است كه پس از سورة علق و ۷ آية ابتداي سورة مدثر (يَا
أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَأَنْذِرْ...) در همان هفتهها يا ماههاي سال اول
بعثت نازل شده است. در سورة مدثر آمده است «قُمْ فَأَنْذِرْ»، و اينك اولين انذار و
هشدار قرآن بر زيانكار بودن كلي انسانها حكايت ميكند. استثناي «إِلاَّ
الَّذِينَ...» در آية ۳، با فاصله زماني زيادي در سال ۵ بعثت، پس از تبيين ايمان و
عمل صالح و تحقّق نمونههاي مؤمن نازل شده است.
۳ - چنين استثنايي را در سوره تين تكرار كرده است: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ
فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ إِلاَّ الَّذِينَ
آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ» (آيات ۴ تا
۶). ايمان و عمل صالح نيز در برابر كفر و تكذيب است: «بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا
يُكَذِّبُونَ وَاللهُ أَعْلَمُ بِمَا يُوعُونَ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ
إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ
مَمْنُونٍ» (انشقاق ۲۲ تا ۲۵).
۴ - شرط دو قسمتي «ايمان و عمل صالح»، در سورة عصر، با شروط سوم و چهارمي (توصيه به
حق و توصيه به صبر) تكميل شده است تا ايمان و عمل صالح در زمينة مسايل فردي متوقف
نشود. از آنجايي كه افراد در زندگي اجتماعي تأثيرات متقابلي بر يكديگر دارند،
مؤمنين طبق آية ۷۱ سورة توبه «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ
أَوْلِيَاءُ بَعْض...» نسبت به يكديگر «ولايت» ايماني و مسئوليت اجتماعي گستردهاي،
علاوه بر فرائض فردي، دارند كه اهم آن پاسداري از حق و مراقبت از ارزشهايي است كه
جامعة ايماني به خاطر آن برپا شده است.
و از آنجايي كه توصيه به حق اغلب با مخالفت و ممانعت اهل باطل روبرو ميشود، و نيز
مستلزم پشتكار و پيگيري و صرف وقت و سرمايه ميباشد، لازم است با «صبر»، به معناي
پايداري و تحمل و حوصله مستمر، تضمين گردد آنچنان كه در نصايح حكيمانه لقمان به
فرزندش، به دنبال توصيه به امر به معروف و نهي از منكر (كه همان توصيه به حق است)،
به «صبر» در برابر مصيبتهاي قابل انتظار در راه حق تأكيد شده است: «يَا بُنَيَّ
أَقِمِ الصَّلاهَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَاصْبِرْ
عَلَىٰ مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذَٰلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ».
به اين ترتيب نجات از خسران عمومي هنگامي ميسر خواهد شد كه مؤمنين پس از آراسته شدن
به ارزشهاي ايماني و عمل صادقانه به آن، دايماً يكديگر را (در برابر فريبهاي اهل
باطل) به حق سفارش نمايند و به مقاومت و پايداري (در برابر عوامل بازدارنده از حق)
توصيه نمايند.
ترجمه عبدالعلى بازرگان